کتاب خوشیها و مصائب
آنچه درباره کتاب میتوان گفت این است که موضوعات مباحثخوشیها و مصائب قرار است درباره مشاغل باشد.
آنچه درباره کتاب میتوان گفت این است که موضوعات مباحث خوشیها و مصائب قرار است درباره مشاغل باشد. نویسنده چند صنف را در نظر گرفته و با افرادی از درون آن شغل، در ردههای مختلف، از مدیر بازاریابی گرفته تا مهندس معمولی صحبت کرده است. در فصل اول، نویسنده به لجستیک میپردازد؛ همه آن کارهایی که برای رسیدن یک محصول از محل تولید به مکان عرضه لازم است انجام شود. در فصل دوم «بیسکویت» سوژه گزارش است. تولید یک نوع خاص از یک بیسکویت پرفروش مورد بررسی قرار میگیرد. در فصل سوم نویسنده به سراغ یک مشاور شغلی میرود و از نزدیک با نوع کارش آشنا میشود. علوم موشکی، نقاشی، هوانوردی و حسابداری از دیگر سوژههای مورد بررسی نویسنده در این کتاب است. آلن دوباتن استاد اطناب و کش دادن تعاریف و عبارتها در کتاب است. اینکه مسائل متفاوت و بعضاً بدون ارتباط با اثر را به هم ربط دهد! نیز از کارهای او در نویسندگی است. او در «هنر سیر و سفرش» این کار را کرده بود و اینجا هم همان روش را تکرار میکند. به این ترتیب و با در نظر گرفتن این ویژگیها کتاب مورد نظر نوشته شده است. به خصوص برای دو فصلی که به بخشهای کمتر آشکار مشاغل میپردازد، برنامهریزیهای بلندمدت، سلسلهمراتب قدرت در سازمانها، تسلط پول و سرمایه بر بخشهای مختلف تولید و در نهایت، نمایش جداافتادگی انسانها از خود و یکدیگر و غرق شدنشان در کار، جالب توجه است. دو متن زیر از فصول لجستیک و بیسکویت در کتاب انتخاب شده است که از نظر میگذرد: به هر حال، اندوه از دست دادن همهچیزدانها میتواند با این شناخت جبران شود که دوران ما استادانی قابل اعتماد از مشاغل خاص، مثلاً انبارداری قیر یا ساخت تسمه نقاله و یا بارگیری کشتی، برای ما به ارمغان آورده است و این ایده به خودی خود همان قدر آرامشبخش است که بدانیم استادانی نیز در حوزه پزشکی صرفاً بر روی کارکرد آنزیمهای کبد انسان تمرکز کردهاند، یا اینکه در هر لحظه، چند صد محقق در سراسر جهان فقط درباره سلسله پادشاهی مرووینجیایی تاریخ فرنگ تحقیق میکنند و یافتههایشان را برای نشریه «باستانشناسی قرون وسطی» مینویسند، نشریهای دانشگاهی که آن را دپارتمان علوم انسانی دانشگاه توبینگن منتشر میکند. ...همان اوایل برای لورنس معلوم شد که با توجه به ارتباطی که تقریباً در تمامی فرهنگها بین دایره، زنانگی و کمال هست بیسکویت باید گرد باشد نه مربع. به همین ترتیب لازم بود که قطعات کوچک کشمش و تراشههای کاملاً شکلاتی داشته باشد تا حس دلخوشی مهربانانهای را منتقل کند و از خامه استفاده نشود تا تداعیگر زوال نباشد. لورنس شش ماه دیگر را هم به همراه همکارانش صرف بررسی مسائل بستهبندی کرد و در نهایت به این نتیجه رسید که باید فقط 9بیسکویت در یک سینی مشکی پلاستیکی قرار گیرند و در جعبه مقوایی گلاسه 24سانتی گذاشته شود. لورنس حالا مبحث نام بیسکویت را شروع کرد ..
دیدگاه تان را بنویسید