غیبگویی یا محاسبه؟
چه زمانی از بازارهای ملتهب خارج شویم؟
علی درویشیان: زمان خروج از بازارهای در شرف تلاطم شبیه دانستن زمان زلزله است. هرکس زودتر متوجه وقوع زلزله شود جانش در امان است و هرکس زودتر متوجه سقوط بازارها شود، مالش در امان. میگویند «جو کندی» که یکی از افراد معروف خانواده کندی بود زمانی یک میلیونر معروف به حساب میآمد. اما او به واسطه ثروتش یا انتسابش به خانواده کندی معروف نیست. نامش به خاطر این سر زبانها مانده که برخلاف بسیاری از میلیونرهای معروف آمریکا، سرمایهاش را در سقوط بزرگ والاستریت در سال ۱۹۲۹ از دست نداد؛ چون چند هفته قبل داراییهایش را به قیمت بالا فروخته بود و روی پول نقد نشسته بود.
جوزف پاتریش کندی پدر جان اف کندی رئیسجمهور مقتول آمریکا در سال 1888 در شهر بوستون ماساچوست به دنیا آمد. او از تباری ایرلندی بود و در سال 1912 از دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شد. او در 25سالگی رئیس بانک شد و در 30سالگی نیز ثروتش به یک میلیون دلار رسید. او اولین ایرلندیتباری بود که به عنوان سفیر ایالات متحده انتخاب شد و در پایان دوره خدمت خود در سال 1940 به دلیل اینکه معتقد بود انگلستان نخواهد توانست در برابر آلمان نازی مقاومت کند استعفا داد و به ایالات متحده بازگشت. او معتقد بود وارد شدن آمریکا به جنگ تنها راه جلوگیری از قدرت گرفتن آلمان نازی است. اما این مسائل نبودند که باعث شهرت جوزف پی کندی شدند، بلکه غیبگویی او در سال 1929 برای او شهرتی عجیب به جای گذاشت، هرچند که بررسی زندگی او مشخص میکند که در موقعیتهای دیگری هم توانسته به پیشگویی بپردازد (مثل ماجرای عدم توانایی انگلستان در رویارویی با آلمان نازی). در دهه 1920، کندی با دیگر سرمایهداران ایرلندی کاتولیک، یک استخر سهام ایجاد کرده بود و هدف این استخر کنترل سهام کارخانه شیشهسازی لیبی-اوونز-فورد بود. فعالیت این استخر باعث افزایش شدید قیمت سهام این کارخانه شد و هماهنگیها و رانت اطلاعاتی که این سرمایهداران از وضعیت کارخانه داشتند نیز باعث شد دارایی آنها افزایش پیدا کند. فعالان این استخر به خبرنگاران رشوه میدادند تا اطلاعاتی را که بیشترین سود را برای آنها ایجاد میکند منتشر کنند یا به اخبار جهتدهی کرده و افکار را به سمتی که سهامداران میخواستند حرکت دهند. آنها بازار را نزولی میکردند تا افراد کمتجربه سهامشان را بفروشند و بتوانند سهام ارزان بخرند و از سوی دیگر قیمتها را تصنعی بالا میبردند تا بتوانند سهام را با قیمت بالا به مشتریان کمتجربهتر بفروشند. اصولاً اتفاقاتی که میافتاد نشان از نبود نهادهای ناظر قدرتمند و امکان انجام انواع فعالیتهایی بود که اکنون غیرقانونی محسوب میشوند (در نتیجه این فعالیتها بود که نهایتاً در سال 1933 قانون Glass-Steagal گذاشته شد).
اتفاقاتی که در سالهای دهه 1920 میافتاد نشان میداد که بازار آماده سقوط است و فعالیتهای سفتهبازانه و کثیفی که در بازار انجام میشد این مسائل را تقویت میکرد. کندی بعدها ادعا کرد که سقوط بازار سهام در سال 1929 را پیشبینی کرده و توانسته است خود را از این سقوط در امان نگه دارد. او بیان میدارد که میدانسته چه زمانی باید از بازار خارج شود و دقیقاً این کار را انجام داده. جالب است که ادعا میکند ایده زمان خروج از بازار هنگام صحبت با یک جوان که کارش واکس زدن کفش بوده به ذهنش خطور کرده است. به نظر میرسد که او از سقوط سهام جان سالم به در برده است چراکه توانسته با مجموعهای از اطلاعات واقعی و بدون در نظر گرفتن احساسات تصمیم بگیرد و نهایتاً نیز به طرزی باورنکردنی زمان سقوط بازار را درست حدس زده و حدود سه هفته پیش از سقوط آن از بازار خارج شده است.
به دلیل این خروج بهنگام، در طول دوره بحران اقتصادی کندی توانست دارایی خود را به طرز عجیبی افزایش دهد و حجم زیادی از پول خود را در املاک سرمایهگذاری کند. نهایتاً او توانست در طول دوره بحران اقتصادی دارایی خود را از چهار میلیون دلار در سال 1929 (6 /59 میلیون دلار فعلی) به 180 میلیون دلار در سال 1935 (36 /3 میلیارد دلار فعلی) برساند.
اما شاید مورد جوزف کندی تنها مورد در این زمینه نباشد، بانک کردیت سوئیس نیز در خلال بحران اقتصادی سال 2008-2007 وضعیتی مشابه داشت. با اینکه اکتبر 2007 را آغاز سقوط و بحران شدید اقتصادی در جهان میدانیم که بانکها با مشکلات عدیده روبهرو شدند، بانک کردیت سوئیس در سهماهه پایانی سال 2007 رکورد سودآوری خود را شکست. وضعیت اقتصاد جهان در این دوره بسیار اسفناک بود چندان که بانک سرمایهگذاری «برادران لمان» آمریکا که یکی از بزرگترین بانکهای سرمایهگذاری بود اعلام ورشکستگی کرد و دیگر بانکهای سرمایهگذاری آمریکا نیز وضعیتی مشابه داشتند، هرچند که توانستند جلوی ورشکستگی خود را بگیرند. مثلاً بانک سرمایهگذاری «جی پی مورگان» نهایتاً توانست با فروش خود به «بانک آمریکا» به حیات خود ادامه دهد. شرکتهای بیمه نیز وضعیت بهتری نداشتند. شرکت بیمه AIG نیز با مشکل مشابهی روبهرو شده بود و مشکل به حدی رسیده بود که بسیاری از شرکتهای بیمه اروپا نیز آماده اعلام ورشکستگی بودند. نهایتاً نیز کمک مالی دولت آمریکا به AIG و پشتیبانی دولتهای اروپایی از شرکتهای بیمه محلی باعث جلوگیری از سقوط دومینووار شرکتهای بیمه شد. اما در این میان کردیت سوئیس با مشکلی مواجه نشد.
اتفاقی که افتاد این بود که کردیت سوئیس پیش از آغاز بحران اقتصادی توانسته بود حجم زیادی از داراییهای با ریسک بالای خود را با قیمتی بالا به فروش برساند و آنها را تبدیل به داراییهایی با ریسک کمتر کند. این بانک توانسته بود در اواسط سال 2007 میزان دارایی خود را به صورت داراییهای مالی با ریسک متوسط-بالا از 6 /58 میلیارد فرانک سوئیس به 36 میلیارد فرانک سوئیس و داراییهای با ریسک بالای خود را از 36 میلیارد فرانک به 26 میلیارد فرانک برساند و این کار باعث شد که بانک کردیت سوئیس بتواند عملکرد خود را در بحران اقتصادی به خوبی ادامه دهد.
اما کردیت سوئیس همیشه اینقدر خوششانس نبوده. مایک مایو که یکی از معروفترین تحلیلگران بازار سهام آمریکاست و در شرکت خدمات مالی Wells Fargo کار میکند، در سال 1999 به دلیل پیشبینی داتکام بابل، شغل خود را در این بانک از دست داد. مایک مایو در سال 1999 در یک مقاله به بانک کردیت سوئیس و دوستانش در والاستریت پیشنهاد کرد که به سمت فروش سهام خود حرکت کنند. او در این مقاله به ویژه روی سهام بانکها تمرکز میکند و اینکه بانکها داراییهای خود را بهشدت روی داراییهای با ریسک بالا قرار دادهاند و این اتفاق باعث شده ریسک بانکها بهشدت افزایش پیدا کند. علاوه بر این او پیشبینی کرده بود که به دلیل سرمایهگذاری زیاد انجامشده بر روی داراییهای مبتنی بر املاک، در صورتی که مشکلی در بخش املاک ایالات متحده ایجاد شود، بانکها با مشکلات عدیدهای روبهرو میشوند. همانطور که گفتیم، این صحبتها باعث شد که مایک مایو شغل خود را در بانک کردیت سوئیس از دست بدهد، اما از سوی دیگر نیز شهرتی زیاد برای او به ارمغان آورد چون در خلال داتکام بابل، این بانک با زیان سنگینی مواجه شد.
جریان این بود که در بهار 1999 مایک مایو بحث وجود حباب و سقوط قریبالوقوع بازار را پیشبینی کرد و او و دستیارانش به مشتریهایشان پیشنهاد دادند که از بازار سهام خارج شوند. در آن زمان هیچکس مایو را جدی نگرفت چراکه به قول معروف آدرنالین در بازار بسیار زیاد بود و کسی حاضر نبود یک پیشبینی بدبینانه را جدی بگیرد. اما جالب این بود که یک ماه بعد از پیشبینی مایو، نشانههای سقوط بازار ظاهر شدند. Bank One در این زمان اخطار کاهش سود خود را صادر کرد و اعلام کرد که سود تقسیمیاش را 25 درصد کاهش خواهد داد. در ادامه نیز دیگر بانکها هم این روند را ادامه دادند و سودآوری شرکتهای مالی در ادامه این وضعیت کاهش پیدا کرد. اوج بازار سهام در 7 جولای 1999 بود، از این تاریخ شاخص S&P شروع به کاهش کرد و تا فوریه سال 2000 بدترین عملکرد خود در 54 سال را از خود نشان داد. اینجا زمانی بود که مایک مایو مثل یک پیشگو به عملکرد بازار میخندید! و جالب این بود که بعد از همه این اتفاقات، او از کار خود بیکار شد و خودش میگوید فکر نمیکرده که یک پیشبینی درست ممکن است او را بیکار کند. بسیاری از سهامداران و سرمایهداران در بازارهای مالی بعد از این جریان مایک مایو را به عنوان یکی از شاخصترین تحلیلگران بازار میشناسند.
یکی از بانکهایی که در بحران اقتصادی سال 2008 با بحران زیادی مواجه نشد، بانک آمریکا (Bank of America) متعلق به میلیاردر معروف وارن بافت بود. این بانک نهتنها در طول بحران اقتصادی با مشکل جدی مواجه نشد بلکه توانست بانک سرمایهگذاری جی پی مورگان را نیز خریداری کند و در نهایت از خطر ورشکستگی نجات دهد. ریشه این موضوع را میتوان در تحلیلهای وارن بافت دید. او کسی بود که از سال 2002 درباره یک حباب بزرگ در بازارهای مالی و مسکن آمریکا هشدار میداد. او در نامهای که در سال 2002 به سهامداران برکشایر هتوی ارسال کرده بود نوشته بود که نسبت به داراییهای اعتباری جدیدی که در بازار معامله میشوند و روش معامله آنها اصلاً خوشبین نیست و معتقد است که این ابزارهای مالی مثل بمب ساعتی هستند که هم بنگاهها و مردم را تهدید میکنند و هم سیستم اقتصادی را. وارن بافت در مصاحبهای که در سال 2006 با CNN انجام داده بود نیز بیان داشته بود که یک حباب خیلی جدی و بزرگ را میبیند و معتقد است که این حباب به زودی میترکد و نزولی جدی را در وضعیت اقتصادی عمومی ایجاد خواهد کرد.
اندی ردلیف مدیر یک هج فاند خانوادگی در آمریکاست. او یک جمله بسیار معروف دارد که در سال 2006 بیان شده است: «بین 12 تا 18 ماه آینده تلاطم شدیدی در بازار اعتبار ایجاد خواهد شد. نیروی پیشران این تلاطم بسیار شدید و ناگهانی بازارهای مالی را در خواهد نوردید و ساختار بازارهای مالی را به شکلی که ما میشناسیم تغییر خواهد داد.» این پیشبینی او و روندی که برای مقابله با بحران اقتصادی سال 2007 پیش گرفت باعث شد که اندی ردلیف در بازارهای مالی تبدیل به فردی شناختهشده شود. جالب اینجاست که او با این پیشبینی توانست جلوی کاهش ارزش هج فاند خود را بگیرد و در ادامه نیز در زمانی که بازار بهشدت رو به پایین بود توانست داراییهای باارزشی را به مجموعه داراییهای خود اضافه کند. یعنی وقتی که عموم واسطههای مالی با کاهشی بین 30 تا 50درصدی در پورتفوی مالی خود مواجه بودند، او توانست دارایی خود را بیش از 1 /3 میلیارد دلار افزایش دهد.
شاید یکی از جالبترین پیشبینیها، پیشبینی پل سینگر میلیاردر معروف آمریکایی بود. او در نامهای که اول فوریه 2020 به کارمندان هج فاند خود ارسال کرد، بیان داشت که خود را برای حداقل یک ماه قرنطینه در منزل و در ادامه آن دورکاری آماده کنند. جالب است که ماهها بعد مقامات دولت آمریکا به نتیجه مشابهی رسیدند. سینگر در نامه خود بیان میکند که کارمندان بهتر است تلاش کنند تا غذا، آب و داروی لازم را در منزل داشته باشند. علاوه بر این او پیشبینی کرده بود که تا اواسط سال 2020 افت شدیدی در بازارهای مالی آمریکا به وقوع خواهد پیوست و به این دلیل توانست که بین 30 تا 40 درصد از داراییهای خود را پیش از سقوط بازار، از بازار خارج کند..