دوراهی نرخ بهره
چرا در مورد مهمترین متغیر پولی وحدت نظر وجود ندارد؟
شرایط در نیمه اول سال 97 اضطراری بود، بازار ارز در حال رکوردشکنیهای پیدرپی و انتظارات تورمی در حال اوج گرفتن؛ از طرف دیگر، ناترازیهای بانکی در یکی از بدترین وضعیتهای تاریخی قرار داشت. در این شرایط بانک مرکزی باید در مورد ابزار نرخ سود، تصمیم میگرفت.
معین حسینپور: شرایط در نیمه اول سال 97 اضطراری بود، بازار ارز در حال رکوردشکنیهای پیدرپی و انتظارات تورمی در حال اوج گرفتن؛ از طرف دیگر، ناترازیهای بانکی در یکی از بدترین وضعیتهای تاریخی قرار داشت. در این شرایط بانک مرکزی باید در مورد ابزار نرخ سود، تصمیم میگرفت. سیاستگذار پولی، ترجیح داد از مهمترین متغیر پولی استفاده نکند. هرچند بانک مرکزی بر تخطی بانکها از نرخ سود مصوب شورای پول و اعتبار چشم پوشید تا سیگنال رضایت خود برای بازگشت نرخها به وضعیت قبلی را صادر کند. وضعیتی که پیش از شهریورماه 96 حاکم بود. اما دعوای اقتصاددانان بر سر این تصمیم همچنان پابرجاست. در همان زمان هم گروهی از اقتصاددانان معتقد بودند هنگام کاهش ارزش پول ملی، باید بازدهی دارایی کاغذی مبتنی بر ریال افزایش مییافت، همچون تجربه ترکیه و روسیه. این گروه معتقدند اگر بانک مرکزی نرخ بهره را افزایش میداد، سرنوشت بازارها به گونه دیگری نوشته میشد و نرخ تورم قلههای فعلی را فتح نمیکرد. گروه دیگری از اقتصاددانان بر این نظرند که رشد نرخ سود بانکی، نمیتوانست چندان بر کنترل انتظارات تورمی موثر باشد، همچون تجربه آرژانتین. در عوض این تصمیم بحران بانکی و ناترازیهای موجود را تشدید میکرد و در کل به ضرر اقتصاد کلان تمام میشد. از نظر گروه دوم، بانکهای ناسالم همواره درصدد چراغ سبز سیاستگذار برای رشد نرخ سود و گرفتن سپردههای بیشتر هستند تا با این ترفند، بر مشکلات نقدینگی خود فائق آیند. شاید برای قضاوت دقیقتر، باید محاسبه شود که در صورت افزایش نرخ سود، اضافهبرداشت بانکها از بانک مرکزی افزایش مییافت یا کاهش. فارغ از موضوع مورد جدل، به نظر در یک مساله، صاحبنظران اتفاق نظر دارند. مساله مورد توافق این است که کاهش نرخ بهره در اسفند 96، به ضرر سیاستگذار پولی و ارزی کار کرد. حتی گزارش نهادهای رسمی کشور، همچون سازمان برنامه و بودجه نیز بعدها بر این مساله صحه گذاشت. ولیالله سیف، رئیس کل وقت بانک مرکزی و احمد عراقچی، معاون ارزی پیشین این بانک، پس از فراغت از مسوولیت در مصاحبههایی جداگانه اعلام کردند که بانک مرکزی در شهریور 96، بحران ارزی را پیشبینی و گزارشهایی هم به دولت ارسال کرده بود. با این اوصاف، کاهش نرخ بهره در شهریور 96 نمیتواند همراستا با این پیشبینی باشد، چراکه هنگامی که سمت عرضه بازار احساس خطر میکند، کاهش نرخ بهره به معنی تحریک سمت تقاضاست. افت نرخ بهره در آن زمان تمایل مردم به ماندگاری در سپردههای بلندمدت (شبهپول) را کاهش داد و سمت سیال نقدینگی (پول)، اجازه حضور و بروز بیشتری یافت. اما در شرایط فعلی که بازار ارز به ثبات نسبی رسیده و تورم نقطهای، مسیر کاهشی را پیش گرفته است، ابزار نرخ سود میتواند در جهت مدیریت انتظارات کارایی داشته باشد؟ در این پرونده ضمن پاسخ به این سوال، تجربه آرژانتین در مورد افزایش نرخ بهره مرور و نظر دو طیف صاحبنظران درباره تصمیم بانک مرکزی در سال گذشته، بررسی خواهد شد.