از خودتحریمی دست برداریم
شاهین چراغی از اثر تحریم فلزات بر بازار سرمایه میگوید
تشدید ریسکهای سیاسی و نااطمینانی نسبت به آینده چه اثری بر بورس تهران میگذارد؟ شوک ناشی از تحریم فلزات در میانمدت با بورس چه میکند؟
تشدید ریسکهای سیاسی و نااطمینانی نسبت به آینده چه اثری بر بورس تهران میگذارد؟ شوک ناشی از تحریم فلزات در میانمدت با بورس چه میکند؟ اگر پتروشیمیها هم تحریم شوند که سهم بزرگی در بورس دارند آنوقت چه سرنوشتی در انتظار بازار سرمایه کشور است؟ آیا این تحریمها ترمز رشد بورس را میکشد و دوره رکود بازار بازمیگردد؟ شاهین چراغی عضو شورای عالی بورس طی این گفتوگو به این پرسشها پاسخ میدهد. او معتقد است در شرایط فعلی تحریم صنایع فلزی چندان نگرانکننده نیست و بیشتر اثر روانی دارد اما اگر دایره تحریمها تنگتر شوند در میانمدت اثر منفی خود را نمایان میکنند اما چراغی تاکید دارد که صادرات صنایعی چون فولاد، مس و آهن با وجود تحریم باز هم انجام خواهد شد. ولی دولت باید دست از خودتحریمی بردارد و اجازه بدهد که بخش خصوصی با تمام توان خود در حوزه صادرات فعال شود.
♦♦♦
رشد شاخص بورس تهران بهرغم وضعیت آشفته و ملتهب اقتصاد ایران را که درگیر رکود تورمی است چگونه ارزیابی میکنید؟ چه عواملی در این دوره از رونق بازار سهام نقش دارند؟
اتفاقی که در شرایط فعلی در بازار سهام افتاده، دقیقاً مشابه اتفاقی است که در سال 1392 در این بازار شاهد آن بودیم. وقتی که ارز در زمان کوتاهی جهش قیمتی بالایی داشت، بازار سهام با یک تاخیر زمانی سه تا ششماهه همان رشد را تجربه کرد. اگر به خاطر داشته باشید در سال 92 نیز رشد اقتصاد منفی و تعجب همگان را برانگیخته بود که چرا بازار سهام و شاخص کل با این رشد چشمگیر مواجه شده است. در صورتی که بسیاری از کارشناسان معتقدند به خاطر بحث ارزش جایگزینی این روند رخ داده است. زمانی که ارز روندی صعودی به خود میگیرد، حجم بازار شرکتها مورد بررسی قرار میگیرد و حسی درونی در سرمایهگذاران بازار ایجاد میشود که قیمت سهام این شرکت با توجه به رشد نرخ ارز باید افزایش پیدا کند.
از سوی دیگر میزان نقدینگی نیز عامل تاثیرگذار دیگری است که موجب تشدید این وضعیت میشود. بدین صورت که وقتی که قیمت ارز افزایش پیدا میکند و نقدینگی سرگردان نیز در بازار زیاد است، افرادی که از سایر بازارها جاماندهاند احساس میکنند میتوانند با سرمایهگذاری در بازار سهام در مقابل کاهش ارزش ریال سرمایه خود را حفظ کنند. این افراد خیلی به دنبال این نیستند که آیا این شرکت سود عملیاتی دارد یا اینکه جریان نقدینگی ناشی از وضعیت عملکردی آن مثبت است یا خیر. آنها بیشتر به کارشناسی حجم بازار و ارزش جایگزینی شرکتها میروند.
بهطور کلی میتوان گفت این اتفاق هرازچندگاهی در بازار سرمایه میافتد و پس از مدتی با بیرون آمدن صورتهای مالی شرکتها و عدم تطابق آن با تحلیلها از یکسو و وجود ظرفیتهای خالی و مازاد و نبود مواد اولیه بازار به رکود میرود. به هر حال تورم قدرت خرید مردم را در تمامی بازارها کم خواهد کرد. کمااینکه با وجود افزایش شدید قیمت خودرو، بازار سهام خودرویی دوران چندان درخشانی را سپری نمیکند چراکه مخارج کلیای که به صنعت تحمیل میشود بسیار زیاد است و مردم میدانند در نهایت صورتهای مالی خودروسازها به سود منجر نخواهد شد. در واقع همواره بازار سهام از چنین مدلی تبعیت میکند که با افزایش قیمتها یک دوران رونق بر بازار حاکم میشود و پس از اینکه مشخص شد سود عملیاتی شرکتها نیز چندان مناسب نبود، متاسفانه دوران رکود آغاز میشود.
در چنین شرایطی که رشد اقتصادی منفی شده آیا رشد بالای شاخص بورس با واقعیت اقتصاد ایران همخوانی دارد؟
توجه داشته باشیم؛ همواره ناهمخوانی میان رشد اقتصادی کشور و وضعیت شاخص بورس وجود داشته است و نمیتوان گفت شاخص بورس بازتاب واقعیت اقتصادی کشور است. از طرفی بورس تهران محل خرید و فروش سهام تعداد محدودی از شرکتهای بزرگ کشور است و لزوماً وضعیت این شرکتها نشاندهنده وضعیت کل اقتصاد کشور نیست. به همین جهت رابطه مشخصی میان رشد اقتصادی و روند حرکتی شاخص بورس وجود ندارد. هم در سال 92 که تحریمها علیه ایران آغاز شد و اقتصاد کشور رشد منفی را تجربه میکرد و هم در حال حاضر که شرایطی مشابه با آن سالها را تجربه میکنیم، شاخص نهتنها افتی را تجربه نکرد بلکه با صعود مداوم سقفهای تاریخی خود را نیز جابهجا کرده است. بنابراین علت این پدیده را فقط میتوان در ارزش جایگزینی پیدا کرد و هیچ رابطهای میان وضعیت رشد اقتصادی و شاخص بورس نمیتوان پیدا کرد. البته هنوز زود است که اثر رشد منفی اقتصادی در بازار سرمایه بروز یابد چراکه تاثیرات این رشد منفی با وقفه در بازار نمایان میشود.
در دو روز ابتدایی هفته گذشته شاهد بودیم باتوجه به تحریم فلزات و افزایش ریسکها و تنشهای سیاسی، شاخص بورس دچار ریزشهای سنگین شد که در این میان گروه فلزات اساسی بیشترین سهم در ریزش شاخص را داشتند اما مجدداً شاخص برگشت و در ادامه هفته روندی صعودی در پیش گرفت. با توجه به این امر ارزیابی شما از وضعیت فعلی بورس تهران چیست؟
صنایع فلزی نزدیک به 7 /18 درصد از کل بازار سرمایه کشور را در اختیار دارد. طبیعی است که شوک ناشی از تحریم حوزه فلزات به ویژه فولاد در همان ابتدا اثر روانی بالایی بر شاخص کل بورس داشته باشد و با ریزش مواجه شود. البته همانطور که پیشبینی میشد با توجه به پیشخور شدن اثر تحریمها و ریسکهای سیاسی در این مقطع بر بازار سرمایه، جو ریزشی بیشتر از هیجانات سهامداران حقیقی است و پایدار نیست که ادامه پیدا کند. از طرفی هم شاخص بورس از ابتدای سال رشد بالایی داشته و باید اصلاح میشد و به نظر میرسد در حال حاضر با توجه به برگشت بازار از روند منفی فعلاً بازار در مسیر رشد حرکت کند البته اگر اتفاق غیرمنتظرهای به ویژه در حوزه ریسکهای سیاسی رخ ندهد.
تحریم بخش فلزات در میانمدت و بلندمدت چه اثری بر شاخص بورس میگذارد؟ به نظر شما آیا این صنایع میتوانند بهرغم تحریم با شناسایی بازارهای جدید مانع افت صادراتشان شوند؟
در شرایط فعلی با توجه به تشدید نااطمینانی در اقتصاد کشور تحریمها در میانمدت بر عملکرد شرکتها اثر میگذارند، به هر حال بخش فلزات با توجه به داشتن صنایع بزرگی چون فولاد و مس که مورد تحریم مستقیم قرار گرفتهاند، از این ناحیه با چالش مواجه میشود اما اگر شوک تحریمها منجر به این شود که این پروسهها را در داخل کشور بچرخانیم، تحریمها قطعاً کمترین تاثیر را بر بسیاری از صنایع ما خواهد داشت. اعتقاد من این است که صادرات صنایعی چون فولاد، مس و آهن با وجود تحریم باز هم انجام خواهد شد. ولی دولت باید دست از خودتحریمی بردارد و اجازه بدهد که بخش خصوصی با تمام توان خود در حوزه صادرات فعال شود.
اگر محدودیتهای پیشروی بخش خصوصی برداشته شود و متولی صادرات باشد به هر شکلی شده، مشتری محصولاتش را پیدا خواهد کرد و با روشهای مختلفی چون تهاتر و حتی با ماشین و کشتیهای کوچک ارسال محصولات را انجام خواهد داد. چنین هدفی تنها در صورتی امکانپذیر خواهد بود که ما واقعاً بخواهیم و دولت نیز دست از تنگ کردن عرصه فعالیت بخش خصوصی بردارد. تنها راهی که در این زمینه وجود دارد این است که دولت با توان بخش خصوصی از آثار تحریمها بکاهد. البته باید به این نکته هم توجه داشت که در این شرایط نباید اجازه داد برخی از این شرایط به نفع شخصی خود استفاده کنند و بسیاری از فسادها را به بهانه دور زدن تحریمها پنهان کرد.
از طرف دیگر، در صنایع فلزی اگر به دلیل بالا رفتن قیمت ارز با مشکلاتی در واردات مواد خام مواجه شود، بخشی از ظرفیت بلااستفادهای که در داخل وجود دارد میتواند مورد استفاده قرار گرفته یا جایگزین شود. به عنوان مثال برخی از فولادسازان ما، بخشی از فولاد تولیدی را صادر میکردند و در مقابل آن مقادیری فولاد نیز وارد میشد. به عنوان مثال فولادسازان بزرگ برای اینکه در بازارهای جهانی اعلام حضور کنند بخشی از تولیدات خود را صادر میکردند که البته کار درستی هم بود. اما در عین حال مشابه همان محصول را بسیاری از واردکنندگان از چین یا کشورهای دیگر وارد کشور میکردند. شاید اگر این جابهجایی دیگر اتفاق نیفتد یا بخشی از صادرات ما با ممنوعیت مواجه شود، موجب تولید بیشتر داخلی شده و بسیاری از صنایع فلزی ما تحت تاثیر تحریمها قرار نگیرند.
بهطور کلی ما معضلات زیادی در اقتصاد داریم که نمونه آن صادر کردن مواد اولیه از سوی یک شرکت و وارد کردن همان مواد از سوی شرکتی دیگر است. ما اگر بتوانیم این مشکلات را برطرف کرده و ارزشافزوده را در صنایع داخلی خود بچرخانیم و بتوانیم از این کارکردها استفاده کنیم به نظر من قادر خواهیم بود تهدید تحریم را به یک فرصت تبدیل کنیم. برای مثال در صنایع شوینده ما LAB را صادر میکنیم و بعد مواد شوینده خارجی را به عنوان محصول نهایی وارد میکنیم. این در حالی است که در مجموع 38 کارخانه تولید LAB در دنیا وجود دارد که دو مورد از آنها در ایران است. متاسفانه در چند سال گذشته ما حجم گستردهای از مواد شوینده را از کشورهای خارجی وارد کردیم در حالی که پایه همه این مواد نفتی و شیمیایی هستند و ما خود یکی از تولیدکنندگان این مواد اولیه هستیم. در صنعت پتروشیمی نیز چنین معضلی وجود دارد و ما مواد اولیه را صادر کرده و برخی پلیمرهای اصلاحشده را از کشورهای مختلف وارد میکنیم.
گفته میشود احتمالاً مقصد بعدی تحریمهای آمریکا، صنعت پتروشیمی کشور باشد. اندازه پتروشیمی در بازار ما چقدر است و تحریم آن چه اثری بر شاخص بورس خواهد گذاشت؟
در حال حاضر حدود 23 درصد از حجم بازار سهام را صنایع شیمیایی و پتروشیمی تشکیل میدهند. یعنی حجم بازار این صنعت بیش از 200هزار میلیارد تومان میشود. در مجموع بیش از 40 درصد از بازار سرمایه ما در اختیار پتروشیمیها و فلزات و معادن است که ایالاتمتحده آنها را تحت تحریم مستقیم قرار داده یا این احتمال وجود دارد که آنها را در آینده تحریم کند.
بنابراین بورس تهران تحت تاثیر شوک تحریم احتمالی پتروشیمیها با ریزش مقطعی مواجه خواهد شد. البته اینکه شدت تاثیر آن چقدر است باید تحلیل درستی از احتمال بروز چنین شرایطی داشته باشیم. در مجموع معتقدم این نوع تحریم اگر اتفاق بیفتد تاثیر منفی شدیدی بر شرکتهای پتروشیمی نخواهد گذاشت. پتروشیمیها به دو طیف تقسیم میشوند. دسته اول آن دسته از شرکتهایی هستند که محصولات آنها در داخل کشور مورد استفاده قرار گرفته و تنها نیاز داخلی کشور را برطرف میکنند و دسته دوم که محصولات آنها به خارج از کشور صادر میشود. به هر حال موضوعی که میتوان با قطعیت نسبت به آن اظهار نظر کرد این است که مسیر صادرات به هر طریقی باز خواهد شد و آن میزان هزینههایی که شرکتها در صادرات متحمل میشوند با افزایش قیمت دلار جبران خواهد شد. بنابراین من خیلی نگران مسیرهای صادراتی نیستم. اگرچه بهطور کلی صادرات بسیار سخت خواهد شد اما هرچه هزینههای صادرات بالاتر رود قیمت تسعیر ارز نیز بالا میرود. آنچه در حال حاضر مساله نگرانکنندهای است نگاه نادرست به مساله تحریم است. برخی گمان میکنند میتوان همانند سالهای قبل از 92 تحریمها را دور زد. اما به اعتقاد من در این دوره هزینه دور زدن تحریمها بسیار بالاست و دیگر نمیتوانیم با سندسازی محصولاتمان را صادر کنیم. همانطور که اشاره کردم باید از توان بخش خصوصی حداکثر استفاده را کرد و هر نوع محدودیتی که دولت ایجاد کرده باید از پیشروی آنها برداشت.
با این اوصاف در شرایط تحریم، چه نوع سیاستهای اقتصادی به ویژه در بازار سرمایه بهکار میآید؟
به عنوان کسی که در تولید دستی داشته معتقدم اقتصاد ایران در 20 سال گذشته از یک بینظمی عجیب و غریب رنج برده است. متاسفانه در سالهای اخیر برندهای خارجی زیادی حتی در کالاهای غیراستراتژیک با تعرفههای پایین وارد کشور شده که تولید را در داخل تحت تاثیر قرار داد. بنده معتقدم در شرایط تحریم باید سیاستها و قوانین گمرکی و تجاری با توجه به تحریمها بازنویسی و اصلاح شوند چراکه شرایط تحریم با غیرتحریم واقعاً تفاوت دارد. یکی از اشکالاتی که ما در اقتصاد کشور داریم عدم شناخت نسبت به بازارهاست. این مسائل از بستر دانشگاهی و مراجع به دست نمیآید و افرادی که در بخش تولید حضور فعال دارند نسبت به این موضوعات بیشتر شناخت دارند که متاسفانه از آنها در سیاستگذاریها استفادهای نمیشود.
در حال حاضر شرایط به حدی پیچیده است که حتی برای اسناد حمل و واردات ما که چند کاغذ است نیز پرونده گمرکی تشکیل میشود و باید برای آزادسازی آنها ترخیصکار گرفت. بهطور کلی شرایط فعلی اقتصاد کشور با شرایط تحریمها همخوانی ندارد و همچنان بخشنامههای دهه 1360 در حال اجراست. بنابراین میزان تاثیر تحریمها بر صنایع داخلی و شاخص بورس به این بستگی دارد که ما تا چه حد بخواهیم اثر این تحریمها را با سیاستهای درست کم بکنیم. به نظر من، هنوز آن همت و عزم لازم در بدنه دولت و حاکمیت برای آرایش جنگی وجود ندارد چراکه در آرایش جنگی باید همه چیز ما منطبق با آن شرایط باشد. این موضوع تنها مختص واردات نمیشود بلکه صادرات یا تولید و گرفتن استاندارد و... همه با پیچیدگیهای فراوانی مواجه هستند.
به هر حال این پیچیدگیها بر عملکرد شرکتها تاثیر میگذارند. شرکتها همانند موجودات زندهای هستند که محیطی که در آن فعالیت میکنند باید سالم باشد. بدون شک بازار سهام نیز از این شرکتها تاثیر میپذیرد و اگر دامنه فعالیت شرکتها درست نشود و شرایط خوبی برای فعالیت آنها فراهم نشود قطعاً تحریمها تاثیرات مخربی بر شرکتها خواهد گذاشت و به دلیل سهم بالای این صنایع در بورس به تبع آن بازار سهام کشور نیز دچار مشکل خواهد شد. از دیدگاه من از همین حالا باید به فکر تسهیلسازی بود و در حوزه واردات نیز از واردات بیرویه جلوگیری کرد. به نظر من در 20 سال اخیر منابع مالی کشور در این حوزه واقعاً به هدر رفته است و متاسفانه صنایع داخلی را نیز با مشکلات فراوانی مواجه کرده است.
آیا میتوان گفت تشدید تحریمها ترمز بورس را میکشد و دوره رکود دوباره بر بازار حکمفرما خواهد شد؟
در شرایطی که تورم و نرخ ارز روند افزایشی دارند بازار سرمایه هم از این مساله منفعت میبرد. در حال حاضر به نسبت سایر بازارهای موازی بازار سرمایه وضع بهتری برای سرمایهگذاری و کسب بازده دارد. اثر ریسکهای سیاسی هم مقطعی باعث ریزش شاخص میشود اما روند کلی شاخص بورس رو به بالاست مگر آنکه اتفاق غیرمنتظرهای در عرصه سیاسی و اقتصادی کشور رخ دهد که باعث شود تا بازار به یکباره با ریزش بسیار شدید و مداوم مواجه شود.
با توجه به رشد بازدهی بازار سهام به نسبت بازارهای موازی از ابتدای سال جاری برای سرمایهگذاری در بورس چه توصیهای برای سهامداران و کسانی که میخواهند وارد این بازار شوند، دارید؟
در شرایط نااطمینانی و تورمی سرمایهگذاران به سمت داراییهایی که نقدشوندگی بالایی دارند حرکت میکنند. بازار سهام هم نشان داده در چنین شرایطی در بلندمدت همیشه عملکرد بهتری از بقیه بازارها داشته است و با توجه به قدرت نقدشوندگی آن توصیه من به کسانیکه قصد سرمایهگذاری دارند، همیشه بازار سرمایه است.