تکاپوی سهام
افزایش قیمت ارز بازار سرمایه را به کدام سو میبرد؟
از ابتدای سال جاری پس از ثبت بازدهیهای عجیب بسیاری از بازارها از جمله بورس تهران، مدتی است که این نوسان پرشتاب جای خود را به تحرکات مقطعی دادند. تحرکاتی که هر فراز و فرود کوتاهمدت آن گاه باتلاقی برای سرمایهگذاران بوده و برخی تازهواردان را از طمع کسب بازدهیهای سوداگرانه در دامن خود فرومیبرد. از اینرو شناخت دلایل رشد بازار و تحلیلی واقعبینانه از استمرار یا توقف چنین شرایطی در آینده، تمایز روند از نوسانات مقطعی را ایجاد میکند.
مژگان بازچی/ کارشناس بازارهای مالی
از ابتدای سال جاری پس از ثبت بازدهیهای عجیب بسیاری از بازارها از جمله بورس تهران، مدتی است که این نوسان پرشتاب جای خود را به تحرکات مقطعی دادند. تحرکاتی که هر فراز و فرود کوتاهمدت آن گاه باتلاقی برای سرمایهگذاران بوده و برخی تازهواردان را از طمع کسب بازدهیهای سوداگرانه در دامن خود فرومیبرد. از اینرو شناخت دلایل رشد بازار و تحلیلی واقعبینانه از استمرار یا توقف چنین شرایطی در آینده، تمایز روند از نوسانات مقطعی را ایجاد میکند.
پس از افت شاخص بورس از کانال 195 هزار واحدی در اواخر تابستان امسال و کاهش بیوقفه آن، حال این سومینباری است که شاخص تا نزدیکی 167 هزار واحد پیش میرود و نگرانی فعالان بازار این است که آیا اینبار شاخص میتواند این مقاومت را بشکند و به کانال بالاتری صعود کند. بررسی عوامل بنیادی که زمینه رشد و افزایش حجم معاملات در مقاطع مختلف را ایجاد کردند، تصویر روشنتری از روند آتی ارائه میدهد.
تطبیق حرکت نرخ ارز و مشخصاً دلار با روند شاخص بورس تهران نشان میدهد در هر مقطع که رشد کوتاهمدت شاخص را شاهد بودیم یکی از عوامل بنیادی آن افزایش نرخ ارز بوده است. اما در پی کاهش یا ثبات دلار، سایر عوامل بنیادی همچون گزارشهای مناسب شرکتها نیز توان سرپا نگه داشتن شاخص را نداشته و شاهد افت مقطعی آن بودیم.
با وجود اختلاف فاحش نرخ نیمایی با نرخ بازار آزاد و لزوم شرکتها به ثبت نرخ نیمایی در صورتهای مالی، هر تحرکی در بازار آزاد دلار بر روند حرکتی بازار سهام تاثیر بسزایی دارد. یکی از دلایل استقبال فعالان بازار سرمایه از نرخ آزاد دلار، امید به همسو شدن و نزدیک شدن نرخ دلار نیمایی با نرخ بازار در سال آتی است. در واقع جدا از انگیزه دولت در آزادسازی نرخ ارز، فشار تحریمهای ارزی بر بانک مرکزی احتمال به حاشیه راندن نرخ نیمایی را افزایش میدهد. در نتیجه پر شدن فاصله نرخ ارز در دو بازار جهش دیگری را برای بورس تهران رقم خواهد زد و ثبت چنین رخدادی راند بعدی رشد قیمتها خواهد بود.
در واقع بازار ارز از جهات مختلفی بر بازار سرمایه اثرگذار خواهد بود. فارغ از فرضیه یکسانسازی نرخ نیمایی و بازار آزاد، تحلیلهای اقتصادی پیرامون نرخ ارز نشان از احتمال افزایش آن طی سال آتی و کاهش بیشتر ارزش پول ملی دارد. جدا از ارائه مفروضات این تحلیلها و اینکه بازار ارز به کدامسو میرود، باید توجه داشت که نرخ ارز برای اکثر شرکتهای بازار سرمایه دو محور کلی را متاثر میکند.
در واقع علاوه بر تعدیل مبلغ فروش که در گزارشهای ماهانه نمایان است، توجه به بهای تولید اقلام صادراتی وجهه مغفولی است که تنها خود را در گزارشهای فصلی نمایان میسازد. برای بسیاری از شرکتها مشاهده افزایش نرخ نیازی به مطالعه صورتهای مالی ندارد و در بطن جامعه نیز مشهود است، اما افزایش بهای تمامشده حتی تا چند برابر، موضوعی است که خود را در صورتهای مالی با وقفه زمانی نشان میدهد. از اینرو در ارزشگذاری شرکتها توجه به این نکته ضرورت دارد.
کالامحور بودن بورس تهران موجب شده در تابع فروش شرکتها علاوه بر نرخ دلار، نرخهای جهانی و میزان فروش آنها نیز وزن بالایی داشته باشد. در واقع با وجود اعتقاد به عدم کاهش نرخ ارز در سال آتی و حتی رشد آن، طی ماههای گذشته شاهد بودیم که ترس و ابهام، نقدینگی را از ورود به بازار منع میکرد. یکی از این عوامل نرخهای جهانی بود که تحت تاثیر عوامل سیاسی و جدال ابرقدرتهای جهان قرار داشت و دیگری ابهام در توان شرکتها برای حضور در بازارهای جهانی و کاهش صادرات آنهاست.
طی دو سال گذشته روند رشد نرخ کامودیتیها در اثر کاهش عرضه شرکتها و کاهش موجودی انبارها موجب شد از انتهای سال 2016 میلادی نرخ اغلب کامودیتیها با افزایش زیادی روبهرو شده و این عامل رشد بورس تهران طی سال گذشته را فراهم آورد. اما از ابتدای سال 2018 روند رشد آنها تعدیل شد و بهتبع آن ترمز روند صعودی بازار بورس نیز کشیده شد. عوامل سیاسی و اقتصادی بسیاری موجب میشود تحلیلهایی که پیرامون روند آتی کامودیتیها قرار میگیرد نشان از رونق چشمگیر نداشته باشد. با اینکه اخبار جدید خصوصاً از سوی رئیسجمهور ایالات متحده نشانههای مثبتی از رو به پایان نهادن جنگ تجاری آمریکا و چین دارد، اما بیثباتی در رویکردهای دو کشور همچنان فضای اقتصادی و سیاسی را با ابهام همراه میکند. این عامل در کنار افزایش عرضه نفت، سیاستهای فدرالرزرو و پیشبینی کاهش نرخ رشد اقتصادهای بزرگ جهان، امید به تکرار روند افزایشی گذشته را کمرنگ میکند. اما انتظار کاهش شدید نرخها نیز دور از انتظار خواهد بود.
در نتیجه با اینکه به نظر نمیرسد قیمتهای جهانی محرک بورس تهران در سال آتی باشد، اما توجیهپذیر بودن قیمتها
برای تولید در کنار روند نرخ دلار، سود مناسبی را نصیب شرکتها خواهد کرد.
طی ماههای گذشته با وجود اینکه گزارشهای ارسالی از شرکتها مناسب بود، اما نقدینگی در بازار توجهی به این گزارشها نداشت و نقدینگی کم مشکل بازار بود. حجم پایین معاملات موجب شد نسبت P /E در برخی سهمها به حدود سه برسد، اما با وجود جذاب بودن قیمتها محرکی برای رشد در بازار وجود نداشت. عدم اطمینان سرمایهگذاران نسبت به توان صادراتی شرکتها که بهتبع ابهام شرایط سیاسی و بینالمللی ایجاد شده بود، اجازه ورود نقدینگی را به بازار نمیداد.
یکی از برکات اجبار شرکتها به ارائه گزارشهای ماهانه این بود که بازار اطمینان لازم را به روند صادرات شرکتها به دست آورد. در واقع طی ماههای جاری که در اوج تحریمها قرار داریم آمار صادراتی شرکتها مناسب دیده شده و این خود تا حدی برای سرمایهگذاران قوت قلب بود. اگرچه همچنان دشواریهایی در انتقال کالا و دریافت وجوه ارزی وجود داشته و قطعاً ادامهدار خواهد بود، اما فشارهای روانی خصوصاً حول سهام صادراتی فروکش کرده است. در نتیجه تا اینجای کار ریسک سیاسی از دید بازار سرمایه کمتر از حد انتظار ظاهر شد.
توجه به حرکت این روزهای بازار سهام نشان میدهد که برخلاف ماههای گذشته بازار به خبرهای بنیادی شرکتها واکنش بیشتری نشان میدهد. در روزهای گذشته حرکت بازار معمولاً در ابتدا کمرمق و کمحجم بود، اما با نزدیک شدن به زمان معاملات بورس کالا و به پیروی از معاملات خوبی که طی این روزها در بورس کالا انجام میشود روند بازار نیز پرحجمتر و مثبت دنبال میشود. از سوی دیگر تعدیلاتی که معاملهگران نسبت به دلار انجام میدهند و رشد خوب بازارهای جهانی همگی دست در دست هم دادند و بازار روزهای خوبی را دید.
با اینکه جهتگیری مثبت بازار بورس از رشد دلار سرچشمه گرفته و به نظر رشد بعدی بازار نیز از همین عامل آغاز شود، اما امید به روزهایی که در نیمه ابتدایی سال مشاهده شد دور از تصور است. کاهش ریسک سیاسی مورد انتظار بازار، همسویی بازارهای کالایی، افزایش نیافتن نرخ سود بانکی به عنوان بازار موازی و گزارشهای خوب شرکتها از عواملی هستند که میتواند نقدینگی را به بازار برگرداند.
در این شرایط حتی عرضه حقوقیها که به طور سنتی در انتهای سال افزایش مییابد نیز نمیتواند نگرانکننده باشد، چراکه کشش خرید از طرف سرمایهگذار حقیقی در قیمتهای جاری وجود دارد. اما چنین انتظارات مثبتی از روند بازار بورس در سال آتی در کنار نوسانات طبیعی بازار معنی پیدا میکند و قطعاً جدا از فراز و فرودهای مقطعی نخواهد بود. قطعاً با رشد مجدد نرخ ارز بازارهای موازی همچون طلا و دلار که قابلیت نقدشوندگی بالایی دارند مجدداً نقدینگی را جذب میکنند، اما بازار سهام نیز بینصیب از آن نخواهد بود.