بازوی رشد و توسعه تولید
مهدی کرباسیان از مزیتهای ایجاد کنسرسیومهای قدرتمند در بخش معدن و فولاد میگوید
مهدی کرباسیان میگوید: در افق 1404 پیشبینی شده که بیش از 15 میلیون تن صادرات داشته باشیم؛ بنابراین باید قیمت تمامشده و بازاریابی و مسائل مرتبط با آن را بهصورت جدی در نظر گرفت و اگر نتوانیم این زنجیره را تامین کرده و قیمت تمامشده را کاهش دهیم، دچار مشکل رقابت و فروش محصول خواهیم شد.
معدن و صنایع معدنی در ایران اگرچه همه مزیتهای دارا بودن عناصر نادر خاکی و البته همه عناصر جدول مندلیف را بهعنوان یک پشتوانه یدک میکشد اما سالهاست که رنج و دردی فراوان، روند پیشرفت آن را کند کرده و بهخصوص سپردن برخی امور به نااهلانش در این حوزه، زمینهساز بروز مشکلات زیادی شده است. در این بین اقداماتی چون شکلگیری کنسرسیوم با مشارکت شرکتهای معدنی و فولادی چقدر اثرگذار است و میتواند زمینهساز رشد و توسعه این صنعت شود؟ مهدی کرباسیان، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت و رئیس هیات عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) میگوید باید زنجیره فولاد را تکمیل و از اجرای طرحهای خارج از محدوده توجیه فنی و اقتصادی، خودداری کرد. معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت میگوید: «وقتی کنسرسیومها تشکیل شود و تولیدکننده با نگاه به زنجیره فولاد عمل کند، موجب میشود که توان مالی واحدها بالا رود و در نهایت، ضمن اینکه شرکتها بتوانند از امکانات مالی بینالمللی استفاده کنند، در داخل کشور نیز قدرتمند شده و بتوانند از تنشهای موردی همزمان با بالا و پایین رفتن نرخها یا احیاناً مشکلات نقدینگی بازار، خلاص شوند.» همچنین رئیس هیات عامل سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران (ایمیدرو) معتقد است ایجاد زنجیره و کنسرسیوم میتواند یاریرسان باشد و به دلیل اینکه شرکتها سرمایه بالاتری دارند، خواهند توانست با توان بیشتری حرکت و از اعتبارات داخلی و بینالمللی بهتر، بهرهبرداری کنند.
♦♦♦
وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت معتقد است تکمیل زنجیره تولید یکی از اولویتهای رشد صنعت فولاد است. با توجه به این امر برای تکمیل زنجیره تولید در بخش معدن و صنایع معدنی بهویژه فولاد، به چه زیرساختهایی نیاز داریم؟
اولویت دادن به زنجیره تولید فولاد، از معدن تا تولید و صادرات فولاد، جزو یکی از موارد صحیحی است که باید انجام شود و البته ظرف دو سال گذشته توصیههای متعددی به معدنکاران کوچک و متوسط بهویژه در حوزه سنگآهن از سوی ایمیدرو صورت گرفته و در دو سمیناری که انجمن سنگآهن برگزار کرده بود نیز این امر مورد تاکید ایمیدرو قرار گرفت. در واقع یکی از نکات خیلی جدی که در آن سمینار مطرح کردم، بحث قیمت تمامشده بود. شما میدانید که با یک پایین یا بالا رفتن قیمتها در سطح بینالمللی، یکباره تعدادی از معادن کوچک و متوسط در حوزه سنگآهن که قریب به اتفاق هم متعلق به بخش خصوصی است، دچار ضایعه و حتی تعطیل میشوند و این اتفاق متاسفانه ظرف دو سال گذشته و بعد از بحران فولاد و سنگآهن در دنیا، ایجاد شده است.
بنابراین اگر این زنجیره فعال شود و به مرحله کنسانتره، گندله، آهن اسفنجی و فولاد برسد، میتواند هزینهها را پوشش دهد و بعضاً در برخی از بخشها اگر یک سرمایهگذار سود بیشتر ببرد یا در جایی کمتر سود ببرد یا به قیمت سر به سر یا زیان کار را ادامه دهد، در کل این مجموعه باعث خواهد شد از خسارت ناگهانی و توقف کل زنجیره، جلوگیری شده و نهایت سودآوری برای تولیدکننده ایجاد میکند به این معنا که در نهایت این زنجیره موجب خواهد شد در نقاط مختلف کشور، بهصورت منطقهای سرمایهگذاری صورت گیرد و اگر کسی سرمایهگذاری در این زنجیره را انجام دهد، ممکن است معدنی را در یک جا داشته باشد و بعد از آن، مراحل کنسانتره، گندله و آهن اسفنجی را در جای دیگری که مشکل آب نداشته باشد، پیادهسازی کند تا هم نزدیک به بازار مصرف داخلی باشد و هم بازارهای صادراتی را تامین کرده و نزدیک به شرکتهای فولادی باشد.
پس در نظر گرفتن این زنجیره در نهایت مشکلات کمتری ایجاد میکند. بهخصوص در کشور ما که بحران آب وجود دارد و مسائل زیستمحیطی را باید بهدقت پیگیری کرد، این موضوع اهمیت بیشتری مییابد.
در عین حال باید پذیرفت که در دنیا، اکنون مساله مهمی که رخ داده، این است که در حوزههای فولاد کشورهای پیشرفته دنیا، سرمایهگذاری در واحدهایی با ظرفیت زیر چهار تا پنج میلیون تن، به لحاظ اقتصادی صورت نمیگیرد و حتی در کشورهایی مثل چین، این عدد بالای 15 تا 20 میلیون تن قرار گرفته است. از اینرو نکته اساسی، قیمت تمامشده و بازار رقابتی است که اگر بخواهیم در حوزه فولاد حرفی برای گفتن داشته باشیم، باید به آن عمل شود بهخصوص اینکه در افق 1404 پیشبینی شده بیش از 15 میلیون تن صادرات داشته باشیم بنابراین باید قیمت تمامشده و بازاریابی و مسائل مرتبط با آن را بهصورت جدی در نظر گرفت و اگر نتوانیم این زنجیره را تامین کنیم و قیمت تمامشده را کاهش دهیم، دچار مشکل رقابت و فروش محصول خواهیم شد.
ضمن اینکه باید پذیرفت که تولیدکنندگان داخلی باید رقابت و کیفیت را مدنظر قرار دهند، این در حالی است که وظیفه دولت است که از آنها حمایت کند کمااینکه تا به حال نیز این حمایت صورت گرفته و از این پس هم ادامه خواهد داشت اما نکته حائز اهمیت آن است که رقابت و کیفیت، از جمله مسائلی هستند که قطعاً مصرفکنندگان به آن اصرار داشته و همیشه تقاضا دارند از سوی تولیدکننده و عرضهکننده کالا، مدنظر قرار گیرد و این، در دنیای رقابت عملی است.
ایجاد کنسرسیوم با مشارکت شرکتهای معدنی و فولادی چقدر اثرگذار است؟ با این اوصاف راهاندازی این واحدهای جدید چه اثری بر رشد تولید محصولات فولادی و معدنی میگذارد؟
نکته دیگری که شاید مهم باشد به آن اشاره کنیم، درست همین است که وقتی کنسرسیومها تشکیل شود و تولیدکننده با نگاه به زنجیره فولاد عمل کند، موجب میشود توان مالی واحدها بالا رود و در نهایت ضمن اینکه شرکتها بتوانند از امکانات مالی بینالمللی استفاده کنند، در داخل کشور نیز قدرتمند شده و بتوانند از تنشهای موردی همزمان با بالا و پایین رفتن نرخها یا احیاناً مشکلات نقدینگی بازار، خلاص شوند.
بهخصوص اینکه بعضاً ممکن است خریداری نباشد یا خریدار کم باشد یا به دلیل تنشهایی که بعضاً در بازارهای جهانی ایجاد میشود، مجموعه تولیدی، دچار ورشکستگی شود. بنابراین باید شرایط را بهگونهای پیش برد که از این شرایط، بهسلامت عبور کرد. به همین دلیل است که ایجاد زنجیره و کنسرسیوم میتواند یاریرسان باشد و به دلیل اینکه شرکتها سرمایه بالاتری دارند، خواهند توانست با توان بیشتری حرکت و از اعتبارات داخلی و بینالمللی بهتر، بهرهبرداری کنند.
حال سوال اینجاست که برای ایجاد این کنسرسیومها چه باید کرد و چقدر شرکتهای فولادی و سنگآهنی به ایجاد آنها رغبت دارند؟ اصولاً آنها به چه حمایتهایی نیاز خواهند داشت؟
غیر از واحدهای کوچک فولادی یا معادن کوچک و متوسط سنگآهن، مشاهده میشود که اشکالاتی در زنجیره فولاد وجود دارد و در اکثر بخشها، کار بهگونهای است که در نهایت تصمیماتی گرفته شده که اقتصادی نیست چراکه تصمیمات دستوری و تصمیماتی است که حوزه سیاسی، بر حوزه اقتصاد وارد میکنند. اما باید پذیرفت که به هر صورت، این زنجیره که تا حدی هم شروع به اقدام شده است، نیاز به حمایت دارد. در واحدهای بزرگ، مثلاً در مورد فولاد مبارکه مشاهده میشود که در حوزه سنگآهن، پنج میلیون تن کنسانتره و پنج میلیون تن گندله برنامهریزی شده است یا در مورد فولاد خراسان، 5 /2 میلیون تن گندله و 5 /2 میلیون کنسانتره هدفگذاری شده که این خود منجر به آن شده است که زنجیرهای عمل شود و مواد اولیه کارخانهها، بهخوبی تامین شود.
اکنون دو تا از واحدهای بزرگ ما مثل فولاد خوزستان و ذوبآهن، در حوزه معادن سنگآهن حضور ندارند و از زنجیره دور هستند. ضمن اینکه سهامدار شرکتهایی مثل چادرملو و گلگهر نیز نیستند که بزرگترین مجموعههای سنگآهنی کشور به شمار میروند. از همه مهمتر این شرکتها در حوزه اکتشاف هم حضور ندارند.
اگرچه خوشبختانه ذوبآهن ظرف چهار سال گذشته، چند تا از معادنی را که سازمان ایمیدرو در حوزه طبس به مزایده گذاشته بود در اختیار گرفت ولی به هر صورت، کمبود جدی در این زمینه وجود دارد.
راه پررنگتر شدن این نقش چیست؟ در واقع برای حل این معضلات چه پیشنهادی را دنبال میکنید؟
پیشنهاد ما این است که شرکتهای بزرگ فولادی که توان دریافت سهام از شرکتهای سنگآهنی را دارند، وارد عمل شوند و سهام این شرکتها را بخرند؛ یا در قالب هلدینگ یا اقدام دیگری که توصیه و تاکید میکنم که فولادیها برای نیاز سنگآهن انجام دهند این است که بتوانند معادن سنگآهن بزرگ و کوچک را در قالب کنسرسیوم سهامداری کرده و راه اندازند و بتوانند از این معادن حمایت کنند و در نهایت نیاز را برطرف کنند. خوشبختانه تا جایی که اطلاع دارم، شرکت میدکو، بهتازگی و دو سالی است که این کار را شروع کرده و در حوزه کرمان، از معادن زغالسنگ و سنگآهن با قراردادهای میانمدت، خرید خود را انجام میدهد و این شرکتها را مورد حمایت قرار داده است یا در معدن طلای موته، با اقدام بزرگی که شرکت تهیه و تولید مواد معدنی انجام داده، دو سالی است که از معادن دارای مواد طلا از بخش خصوصی، در قالب قراردادهای خوبی که منعقد کرده، خاک طلا را خریداری و در کارخانه طلای موته به فرآوری میرساند و این امر موجب شده کارخانه با ظرفیت خوب کار کند و افزایش تولید داده است. ضمن اینکه از معادنی که دچار مشکل نقدینگی مالی بودهاند هم رهایی پیدا کردهایم.
اکنون برای برخی معادن، قراردادهای 20، 25ساله با بخش خصوصی منعقد شده که معدن حفظ و تنها محصول برداشت میشود، برای برخی طرحها مانند طرحهای فولادی ۶۵ درصد مشارکت گرفتیم که از میان این طرحها، واحد آهن اسفنجی طرح فولاد شادگان آماده افتتاح است؛ ضمن اینکه طرح فولاد میانه به تولید رسیده و واحد آهن اسفنجی طرح فولاد نیریز نیز تا پایان شهریور به بهرهبرداری میرسد. در عین حال، طرح تولید سنگآهن کمعیار از باطلههای معادن جلالآباد، از سوی بخش خصوصی، مدلی دیگر بود که ایمیدرو اجرایی کرد. به هر حال تاکنون دو میلیارد یورو فاینانس برای طرحها گشایش اعتبار شده است.
نقش شرکتهای بزرگی چون فولاد مبارکه در توسعه زنجیره فولاد چیست؟
فولاد مبارکه نیز همانطور که توضیح دادم، با سیاستهایی که به آن ابلاغ شده، توانسته اقداماتی را در این زنجیره فولاد، صورت دهد. از جمله اینکه در حوزه سنگان، اکنون سرمایهگذاری خوبی صورت داده و کارخانه گندلهسازی پنج میلیون تنی را نیز بهتازگی به بهرهبرداری رسانده است؛ ضمن اینکه برای کارخانه پنج میلیون تنی کنسانتره نیز برنامهریزی کرده است که تا پایان امسال یا اوایل سال بعد، آن را به بهرهبرداری برساند. اقدام بسیار خوب دیگری که فولاد مبارکه صورت داده، آن است که در مزایدهای که بانک رفاه کارگران در مورد سرمایهگذاری معادن و فلزات بهعنوان یکی از سهامداران چادرملو و گلگهر انجام داده بود، شرکت کرده و در مزایدهای که بانک برای سهام این شرکتها گذاشته بود، حضور یافته و خرید کرده است.
این درست در جهت سیاستهای تکمیل زنجیره فولاد است؛ ولی باید پذیرفت که این سیاست، فقط نباید از بالا به پایین باشد؛ بلکه بنده فکر میکنم خود انجمن سنگآهن هم یکی از اقدامات خوبی که میتواند صورت دهد این است که به این سمت برود که سهامداران کوچک و متوسط را ترغیب کرده و تجمیع کند تا کنسرسیوم تشکیل دهند.
در واقع، این یکی از اقدامات ارزشمندی است که به وزیر جدید صنعت، معدن و تجارت هم پیشنهاد دادهایم و امیدواریم دولت هم حمایت کند و آن اینکه، سیاستهای تشویقی برای کار تجمیع و بزرگسازی شرکتها انجام دهد تا آنها در حوزه تولید و زنجیره تولید و صادرات قرار گیرند و در عین حال، تلاش شود تا با اعمال برخی حمایتها، شرکتهای بزرگ و مگاکمپانیها تشکیل شوند و جایگاه صادراتی در دنیا را به دست آوریم.
دولت در این زمینه چه حمایتهایی باید انجام دهد تا با شکلگیری کنسرسیومهای قوی به سمت توسعه و توازن بیشتر در زنجیره تولید حرکت کنیم؟
در این میان دولت میتواند با انجام حمایتهای ویژه از نظر تخفیفهای مالیاتی یا حمایت پوششی و ضمانتی، حمایتهای لازم را به عمل آورد. در واقع، یکی از بهترین جاهایی که دولت میتواند به این عرصه ورود کند، صندوق حمایت از صنایع معدنی است که با سرمایه کمی که اکنون دارد و در حدود 110 میلیارد تومان را بهعنوان سرمایه اولیه در اختیار گرفته است، نمیتواند به وظایف خود به دلیل کمبود سرمایه، عمل کند؛ اگرچه اخیراً با تفاهمی که با بانک ملت و بانک صنعت و معدن منعقد شده، قرار بر این است که تا سه برابر این بودجه را سرمایه و اعتبار مالی به شرکتهای بخش خصوصی بدهد، ولی این عدد خیلی کم است؛ برای اطلاع شما عرض کنم که در عربستان، صندوق بیمه صنایع معدنی، که از معدنکاران حمایت میکند، با حدود یک میلیارد دلار سرمایه، ظرف چند سال گذشته تاسیس شده و با اعتباری که بانکها در اختیار آن گذاشتهاند، این عدد تا هشت برابر افزایش یافته و توانسته در حوزه معدن و صنایع معدنی، در شش سال گذشته جهش فوقالعادهای را در حوزه معدن و صنایع معدنی داشته باشد. بنابراین ما هم اگر بخواهیم در این حوزه موفق باشیم، باید صندوق حمایت از صنایع معدنی را مورد حمایت قرار دهیم.
خوشبختانه آقای دکتر شریعتمداری در برنامههایی که اعلام کرده و به مجلس ارائه داده است، یکی از محورهایی که ذکر کرده و در مجمع ایمیدرو هم مورد تاکید قرار داده است، این است که سرمایه این صندوق افزایش یابد که امید داریم با حمایت سازمان برنامه و بودجه و دولت دوازدهم، این موضوع در بودجه سال 97 لحاظ شده و رقم مناسبی برای افزایش منابع صندوق در اختیارش قرار گیرد. ضمن اینکه حمایت از کنسرسیومها نیز در جهت رسیدن به همین اهداف، مدنظر قرار گیرد.