زمینهسازی برای ارزآوری و مقاومسازی
زیروبم صنعت ساختمان از دریچه تولیدکنندگان سازههای فولادی
خطر وقوع زلزله در ایران و ژاپن بیش از هرجای دنیاست. پس ساختمانی باید ساخته شود که مقاوم باشد. اینکه سازههای بتنی یا فولادی کدامیک میتوانند برای کاهش تلفات جانی و زیانهای اقتصادی در برابر زلزله مقاوم باشند موضوعی است که باید از سوی کارشناسان و متخصصان سازه روشن شود.
خطر وقوع زلزله در ایران و ژاپن بیش از هرجای دنیاست. پس ساختمانی باید ساخته شود که مقاوم باشد. اینکه سازههای بتنی یا فولادی کدامیک میتوانند برای کاهش تلفات جانی و زیانهای اقتصادی در برابر زلزله مقاوم باشند موضوعی است که باید از سوی کارشناسان و متخصصان سازه روشن شود. بعد از جنگ عملیات بازسازی کشور شروع شد و حجم ساختوساز در دوره سازندگی بالا رفت. در سالهای بعد از جنگ همه نمودارها رشد را نشان میدهند. این فرآیند به دوره دولت نهم و دهم رسید که فصل جدیدی از ساختمانسازی به نام مسکن مهر را شروع کرد. من یکی از منتقدان اصلی مسکن مهر بودم زیرا نهتنها مشکلی را حل نکرد که عارضه هم ایجاد کرد چون حجم بالایی از ساختمانهای غیرکارشناسی و در عین حال با مکانیابی غلط ساخته شد. مثلاً بعضی محلهای مسکن مهر ساخته شده که روی گسل است. در شهرستانهایی که گستره آن ساختمان یک یا دوطبقه است آیا باید ساختمان پنجطبقه میساختند؟ آن هم با سازه سبک و غیرکارشناسی؟ آیا نمیتوانستند معماری شهر را حفظ کنند؟ این مساله اطراف تهران نمود دارد. این موضوع در شهرهای جدید چون از اول در مکانیابی کار کارشناسی شده بود، مقبولتر است و اما در کل بخشی از مسکن مهر غیرقابل قبول است. به عنوان کسی که در حوزه سازه ساختمان کار میکنم بزرگترین ایراد، بعضی از سازههای مسکن مهر است که به نوعی غیرکارشناسی اجرا شد و نمیتوان گفت ساختمانی ایمن برای مردم فراهم شده است. بهطور کل هر جا نیاز به کار اجرایی سریع بود مهندسان به سازه فولادی شیفت شدند که نسبت به سازه بتنی سریعتر اجرا میشود و توجیه اقتصادی دارد. این حجم ساختوساز در آن دوره یک جریان نقدینگی در کشور ایجاد کرد که در سالهای پس از دولت نهم و دهم، میبینیم که علت اصلی تورم بود و قیمت زمین و ملک در شهرهایی مثل تهران را غیرمنطقی بالا برد. این تورم شاید عدهای را موقتاً خوشحال کرد که ثروتمند شدهاند اما با گذشت زمان عارضه رکود حاصل شد و قدرت خرید از بین رفت. کسانیکه در کارخانههای کوچک تولید سازه فولادی کار میکنند دیگر مشتری ندارند زیرا توانایی خرید در بازار وجود ندارد. قیمت واحد ساخت بالا رفته که شامل زمین و عوارض قانونی، مالیات و عملیات ساختمانی میشود.
هر متر ساختمانسازی، ایجاد 220 شغل مستقیم
اگر سازنده برای ساخت با همان سازه فولادی، سرمایه خود را برای خرید آهنآلات حبس کند و مدتها منتظر خریدار باشد، ترجیح میدهد سراغ ساختمان بتنی برود که روش پرداخت هزینهها در زمان اجرا طولانیتر است. همین عامل خود تشدید رکود کرده است. هر یک متر ساختمانسازی 220 نفر را بهطور مستقیم مشغول به کار میکند و مشاغل را ارتباط میدهد. همیشه در رشد اقتصادی یک کشور ساختمانسازی موثر است. عارضه رکود حاکم به فضای ساختوساز در کشور روزبهروز فضای آن بهویژه در بخش خصوصی را سنگینتر میکند، البته این مشکل به نظر من به قبل ارتباط دارد. من یکی از کسانی هستم که اعتقاد دارم عمده مشکلات کشور ما در سالهای قبل ریشه دارد. جریان نقدینگی یارانهها یکی از بزرگترین مشکلات کشور است که مانع از انجام هر نوع کار توسعهای میشود و این موضوع کسی را میخواهد که جرات پیدا کند تا شجاعانه یارانهها را به نقطهای منطقی برساند. یارانه خوب است اما نه برای همه مردم ایران، همان دهکهایی را که حرفش بود پیدا کنیم. همین یارانه که به همه تعلق میگیرد به صورت تورم از جیب مردم خارج میشود. بخش بزرگی از مردمی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند، استحقاق دریافت یارانه را ندارند.
ترویج مزایای سازههای فولادی سبک
گذشته از تورم که قدرت خرید مردم را کاهش داد در بخش سازههای فولادی اتفاقاتی که منجر به کاهش صدور جواز ساختمانی شد، یکسری عواملی است که ما را به سمت کاهش ساختمانسازی برد. در سال 92 در مبحث دهم مقررات ملی ساختمان کشور تغییراتی ایجاد شد که طی آن ساختمانهای فولادی از نظر وزنی سنگینتر شدند و فولاد مصرفی حدود 30 تا 40 درصد بالاتر رفت. با این کار فاتحه سازه فولادی در ایران خوانده میشود. به جای سنگین کردن میشد، نوآوریهایی ایجاد کرد. مقررات ملی ساختمان ما ترجمه مقررات آمریکایی است در حالی که مقررات ژاپنیها در استاندارد سازههای فولادی بسیار حرفهایتر از آمریکاییهاست و باید به مقررات ژاپن هم توجه میشد. بعد از برجام ژاپنیها سراغ ما آمدند و اطلاعات جامعی از سازههای فولادی خود دادند که امتحان پسداده در زلزلههای بزرگ است. ژاپنیها پذیرفتهاند که باید با زلزله زندگی کنند و سازههای خود را متناسب و مقاوم در برابر زلزله میسازند. پس به سمت سبکسازی سازه فولادی رفتند. پارسال وزیر صنعت به عنوان یک فرد غیرمتخصص در حوزه سازه فولادی اظهارنظر کرد که ما باید مردم را تشویق کنیم از ساختمانهای بتنی به جای فولادی استفاده کنند. به نظر من وزیر به دنبال صادرات بیشتر فولاد بودند اما متوجه نبودند که سازههای بتنی در درجه اول آلودگیهای زیستمحیطی دارند و اینکه ساختمانهای بتنی بلندمرتبه در مقابل زلزله بسیار آسیبپذیرند. از سال 90 به بعد سالانه پنج درصد از سهم سازه فولادی را به سازه بتنی میدهیم. باید با همفکری و ترویج مزایای سازههای فولادی سبک و مقاوم، این نوع ساختوساز را رایج کنیم. اما اعضای صنف جدی نمیگیرند.
مقایسه قیمتها
مواد اولیه ما پروفیل (مقاطع نورد گرم مثل تیرآهن) و ورق است اما چون ایران پروفیل ندارد و شرکت ذوبآهن با چند دهه قدمت هنوز نتوانسته است تنوع مقاطع ایجاد کند، پس ما مجبور به استفاده از ورق فولادی هستیم و خودمان مقاطع را ایجاد میکنیم. از پاییز سال گذشته نرخ ورق فولادی افزایش بالایی یافت که باعث ضرر به صنعت سازه فولادی بود. الان متوسط نرخ هر کیلو ورق در بازار آزاد حدود 2300 تومان است در حالی که متوسط هر کیلو میلگرد 1700 تومان است. این اختلاف فاحش تفاوت نرخ ماده اولیه سازههای فولادی که غالباً ورق است با سازههای بتنی که فقط میلگرد است باعث میشود در نهایت قیمت تمامشده سازههای فولادی افزایش پیدا کند. کسی که سازنده است با یک محاسبه سرانگشتی میبیند که سازه بتنی کمتر از سازه فولادی هزینه میبرد، پس روشن است که تمایل برای ساخت سازههای بتنی افزایش پیدا میکند. من و همکارانم به عنوان فعالان بخش اجرایی در حوزه مسکن شاهد آن هستیم که از نظر کیفیت در بخش سازههای بتنی خیلی مشکل داریم. تکنیکهایی که برای یک سازه بتنی اجرا میشود و کنترل کیفیت، بسیار سخت و فرآیندها بسیار پیچیده و متخصصان آن بسیار بسیار کم هستند. در حالی که در سازههای فولادی همهچیز قابل دسترس است. بهطور مثال اگر تعداد میلگردهای ستون بتنی را کموزیاد کنیم، بعد از زیر بتن رفتن، هیچکس نمیتواند اجرای درست یا اشکالات موجود را تشخیص دهد اما سازه فولادی همیشه در دسترس است و حتی جوشکاریها قابل مشاهده و بررسی از سوی متخصصان هستند. ضمن اینکه بحث فناوری جوشکاری در سازههای فولادی در کشور ما دارای استانداردهای خوبی است و مهندسان در کارخانههای تولید سازه فولادی تشکل صنفی ما در این زمینه تجربه بالایی دارند. جدای از بحث میلگرد در سازههای بتنی، خود کیفیت بتن دارای اهمیت بسیار بالایی است. اما در سازههای فولادی، اگر فولاد از ابتدا با یک استاندارد مدون و تعیینشده و با نظارت تهیه شود، نحوه جوشکاری و اتصالات در حین اجرا در کارخانه تولید سازه فولادی قابل مشاهده و احصاست.
چالش عدم تمکین به قانون
ما بهطور سنتی یک رقیب به جز سازه بتنی داشتیم و آن هم ساخت سازه کنار خیابان از سوی افراد عموماً افغانی و بدون مسوولیتپذیری فنی است. نهادهای نظارتی مثل شهرداری و نظام مهندسی به وظایف قانونیشان که از سال 1374 در مجلس مصوب شده است تحت عنوان مقررات ملی ساختمان، عمل نمیکنند. طبق همان قانون سازه فولادی باید کارخانه سرپوشیده و زیر نظر متخصص و استادکارهای ماهر و اهل فن تولید سازه فولادی اجرا شود اما این قانون سالیان سال است که اجرا نمیشود و هیچکس خود را مسوول اجرا نمیداند و این عدم مسوولیتپذیری از سوی سازمانهایی مثل سازمان نظام مهندسی و شهرداری منجر به این شده که بهخصوص در شهرهای کوچک کار ساخت سازه به دلیل کنار خیابان ساخته شدن استاندارد نباشد، زیرا فرآیند صحیح نظارتی و حضور متخصص شامل این نوع ساختمانسازی نمیشود. در این شرایط کار، کارخانهای نمیشود و به جای فضای سرپوشیده در یک فضای باز انجام میشود. به کیفیت کار هم اهمیت نمیدهند، تنها توجه به جوش دادن تیرآهنها بهصورت غیرفنی و بالا آمدن ساختمان است. کار کنار خیابان و بدون کیفیت از سوی کسانی انجام میشود که هیچ نام و نشانی ندارند. در این شرایط در صورت بروز هرگونه مشکل احتمالی کسی پاسخگو نیست. یکی از قوانین خوب تدوینشده و در عین حال اجرانشده، شناسنامه فنی ملکی ساختمان است. بحث این شناسنامه، زیبایی و نمای ساختمان نیست بلکه در اصل به ایمنی و سازه ساختمان تاکید دارد. میگوید کسی که بتن میسازد یا میریزد یا سازه را اجرا میکند مسوولیت بپذیرد و بگوید که من کیفیت اجرای سازه را تضمین میکنم. در زمینههای معماری و زیبایی هیچ چیزی در شناسنامه فنی ملکی مطرح نیست، بحثهای کیفیتی مطرح است ولی در نهایت ناباوری میبینیم که موارد مهم ذکرشده در شناسنامه فنی ملی، به هیچوجه در کشور در نظر گرفته نمیشود. هیچکس مسوولیت نظارت بر اجرای شناسنامه فنی ملکی را نپذیرفته است. به خصوص در شهر تهران که حوزه کلان ساختمانی در کشور است اصلاً چیزی به نام شناسنامه فنی ملکی مطرح نیست. در برخی شهرستانها هم که دیدم این شناسنامه برای اجرا در نظر گرفتهشده صوری است همان اوستا و بنا کنار خیابان سازه را ایجاد میکند و یک نفر به عنوان تست جوش، تست صوری انجام میدهد و در پایان معتقدند تمام اصول را در ساخت سازه اجرا کردهاند، این برخلاف استانداردهاست. سازه مثل مواد غذایی دقیقاً با جان انسانها در ارتباط است. تشکل صنفی سازه فولادی بارها به شهرداری رفت و به موفقیت هم نرسید و در معاونت شهرسازی شهرداری تهران به در بسته خورد، این مثال را زدم که کارخانه مواد غذایی باید از وزارت بهداشت پروانه داشته باشد و کارشناس بهداشت بر تولید کارخانه نظارت کند تا جان مردم تضمین شود. ساختمانسازی هم همین ملزومات را دارد. سازه فولادی کارخانهای حتماً پروانه بهرهبرداری از وزارت صنعت، معدن و تجارت دارد. حتماً لیست بیمه دارد و مشخص است که چه کسی سازه را ساخته و مسوولیت پذیرفته است. طبق یک اصل تجاری برای حفظ رزومه کاری و برند، هیچ کارخانه تولیدکننده سازه فولادی کار بیکیفیت تحویل مردم نمیدهد. اگر هم به فرض محال خدمت بیکیفیت ارائه کند مسوول است و میتوان به راحتی او را مورد پیگرد قانونی قرار داد. متاسفانه ما 10 سال است که پنج معاونت شهرسازی شهرداری را دیدیم ولی میگویند ما مسوول کیفیت ساختمان نیستیم و مسوولیت ما در قبال کمیت و ظاهر ساختمان است. نظارت بر کیفیت سازه و ساختمان را وظیفه سازمان نظام مهندسی میدانند. به سراغ سازمان نظام مهندسی رفتیم، در حالی که این سازمان از پیگیریهای ما استقبال کرد و با ما تفاهمنامه نوشت و اعلام کرد که حاضریم با همکاری هم کیفیت سازه را افزایش دهیم اما همچنین گفتند که ما ابزار اجرایی نداریم. بهطور مثال یکی سازه غیرکارخانهای میسازد، اگر مهندس ناظر از کار جلوگیری کند شهرداری تمکین نمیکند. همین عدم تمکین شهرداری نسبت به قانون است که باعث شده ما 10 سال به دنبال حل این مشکل باشیم اما به نتیجه نرسیم. شهرداری در این زمینه استدلالهای غیرمنطقی دارد. در مجلس هم به دنبال راهی برای رسیدن به نقطه مورد نظر برای داشتن سازههای باکیفیت بودیم. زیرا مجلس مسوول نظارت بر پیگیری اجرای قانون است. گفتیم که شهرداری تمکین نمیکند در صورتی که به صراحت در قانون آمده است که شهرداری موظف به اجرای قانون مقررات ملی ساختمان است، ولی میشود گفت نهادهای نظارتی در این زمینه کمتوجه بودهاند. در تمام ارگانهایی که پیگیر این موضوع بودیم اعم از مجلس و شهرداری و سازمانهای خصوصی و دولتی، اخطار دادیم که یک خطر بزرگ بالقوه برای مردم وجود دارد. کیفیت سازه برای حفظ جان مردم موضوع بسیار مهمی است اما با بیتوجهی در این زمینه دست به گریبانیم و به نوعی شاهد کاستی بزرگی هستیم که نام آن را تغافل بزرگ گذاشتهام. تغاقل بزرگ یعنی همه تمرکز به شهرهای بزرگ برده شدهاند. در شهرهای بزرگ به دلیل درآمد بالاتر سختگیریهایی در زمینه کیفیت سازه انجام میشود ولی در شهرهای کوچکتر صرفاً برای بحثهای درآمدی و معیشتی هر کاری دلشان میخواهد در زمینه ساخت و سازه انجام میدهند. در شهرهای اطراف تهران هر کس هر کاری میخواهد در اجرای سازه انجام میدهد و کسی هم نیست که نظارت کند و بخواهد استانداردها پیادهسازی شوند. جنوب شهر تهران مثل شهرستانهاست چون قیمت فروش واحد ساختمانی پایین است پس هر نوع میخواهند سازه را اجرا میکنند. بیکیفیتی در اجرای سازه در کلان کشور حاکم است. همه این مجموعه عوامل دست به دست هم داده تا یک تشکل صنفی به نام تولیدکنندگان سازههای فولادی به شرایط معترض و در پی اصلاح امور باشد. ما تولیدکننده هستیم و پیمانکار نیستیم. تولیدکننده فرآیندی را برای ساخت سازه فولادی در مراحل مختلف انجام میدهد که منجر به یک سازه فولادی پیشساخته مهندسی میشود. این کاری است که در دنیا مرسوم است. ما مطابق استاندارد روز دنیا در ایران کارخانه سازه فولادی داریم. خیلی هم گسترده سرمایهگذاری شده است. اما سرمایهگذاران و فعالان این بخش به دلیل عواملی که در بالا آمد بهشدت متضرر، بیکار و دچار بحران هستند. سیاستهای کشور هم طوری است که یک روز اجازه میدهند ساختمانها بلندمرتبه شوند، چند وقت بعد مسوول دیگری میآید و معتقد است نباید بلندمرتبهسازی داشته باشیم و ساختمانها باید کوتاهمرتبه شوند. این دعواها خود یکی از دلایل فراز و نشیب فعالیت تولیدکنندگان سازههای فولادی است. آنهایی که بلندمرتبهسازی میکنند میدانند که در ساختمانهای بلندمرتبه به ویژه 20طبقه به بالا تنها ساخت سازههای فولادی توجیه اقتصادی دارد، زیرا سرمایهگذاری با زمان در این کار هزینه را مشخص میکند. منحنی زمان و هزینه را باید به یک نحوی مدیریت کرد و پوشش داد. با وجود اینکه 90 درصد ساختمانهای بلندمرتبه سازههای فولادی هستند اما با توجه به سیاستهای کشور و مسوولان، این دست از ساختوسازها همیشگی نیست. به عبارت ساده شل کن و سفت کن قوانین کشور باعث میشود این شغل آسیبپذیر باشد.
اطمینان به سازه فولادی
البته راهکارهایی برای برونرفت از معضلات این حوزه وجود دارد. مدیران و مشاورانشان بررسی کنند که خطر وقوع زلزله در ایران و ژاپن بیش از هرجای دنیاست. پس سازهای باید ساخته شود که در برابر زلزله مقاوم باشد. در سیاستهای کلان نظام در حوزه مسکن ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری، به ساختمان مقاوم در برابر زلزله تاکید شده است. سالهاست قانون هست اما به آن عمل نمیشود. این دیدگاههای کلان در لایه مدیران میانی کشور متوقف میشود. دولت نهم و دهم که کلاً توجهی به سیاستهای کلان ابلاغی در حوزه مسکن و به خصوص در مورد ترویج کیفیت اجرای سازه نداشت. دولت یازدهم هم میتوانست توجه بیشتری به کیفیت اجرای سازه بکند ولی اتفاقی نیفتاد. اگر در دیدگاه مدیران کشور و همچنین شهری تغییری ایجاد شود که کیفیت سازه به خاطر خطر وقوع زلزله بالا برود به این نتیجه میرسند که تنها سازه فولادی به درد این مملکت میخورد. شاید هزینه بالا برود ولی امنیت جان انسانها قیمت ندارد. در کشور هزینه زیادی صرف حفظ جان شهروندان در برابر امثال داعش و... میشود آیا نباید ساختمان مقاوم در برابر زلزله داشته باشیم؟ شهرداری تبلیغات زیادی میکند، فرهنگسازی برای اجرای دقیق سازه را نیز در این میان میتواند بگنجاند. برای داشتن سازههای فولادی نیاز به کار فرهنگسازی است و سرمایهگذاری جدید نیاز نیست زیرا کارخانههایی حتی با قدمت 60 سال داریم که میتوانند احساس امنیت به مردم بدهند، ضمن اینکه با سرمایهگذاری در خرید این نوع ساختمانها پول خود را دور نریختهاند. تولید و ترویج سازههای بیکیفیت ظلمی است که در حق مردم ایران شده است و ثابت شده که جان تعداد زیادی از مردم را گرفته است. سازه بتنی هم در صورت بروز زلزله همین تبعات را دارد. اعضای صنف تولیدکنندگان سازههای فولادی استانداردهای خود را مطابق روز دنیا بالا بردهاند و ارتقای فنی یافتهاند و آماده کار هستند. بعد از برجام اعضای این صنف در حال پیدا کردن راه صادرات هستند که بتوانند در شرایط رکود و بیکاری داخلی، از سرمایهگذاری انجامشده استفاده کنند. خیلی از تولیدکنندگان آلوده وام هستند و برای برونرفت از مشکلات مالی در پی بازاریابی سازههای فولادی کارخانهها، در خارج از ایران هستند. نرخ سازه فولادی در ایران یکدهم متوسط جهان است، حتی ما از هندیها هم ارزانتر میسازیم و میفروشیم. مزیت ما در بازارهای جهانی کیفیت بالا و قیمت پایین تولیدات ماست. اگر برجام بهطور عملی اجرا شود، فرصت صادراتی خوبی در این زمینه داریم. راهکار جامع این است که صنف تولیدکنندگان سازههای فولادی را همه به رسمیت بشناسند؛ شهرداری، سازمان نظام مهندسی و سازمان استاندارد. به این ترتیب هم ارزآوری برای کشور داریم و هم ایجاد اشتغال میکنیم.