بریده روزنامهها (سیاسی)
توهم تازه احمدینژاد
خبرآنلاین نوشت: محمود احمدینژاد در مراسم جشن نیمه شعبان روستای خورهشت از توابع شهرستان تاکستان گفت: برخی در حال شایعهپراکنی در مورد بنده هستند و برخی طیفها که طرفداری نیز ندارند از آنها پیروی میکنند، اما باید بدانند مشکل شکست آنها من نیستم؛ بلکه این مردم هستند. بیرونیها فکر میکنند با تخریب من راه برای سلطه آنها باز میشود و برخی داخلیها نیز فکر میکنند مردم به آنها اعتماد دارند. اگر بودجه دولت را کنار بگذاریم و ارزش اولیه منابعی مانند انرژی را تقسیم کنیم برای هر ایرانی یک میلیون تومان در ماه میرسد و این به غیر از ارزش اولیه معادن و دارایی دریاهاست.
بوسه بر پنجه گرگ
کیهان در مقالهای به قلم یک فارغالتحصیل شیمی نوشت: اینکه برخی بهرغم تروریست نامیدن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی آمریکا همچنان از پذیرفتن شرایط تحمیلی FATF که آمریکا در کمین تصویب آن است دفاع میکنند، همان اندازه تعجببرانگیز است که بوسه بر پنجه گرگ برای سراب رفع تحریمها! در حالی که کوچکترین تردیدی وجود ندارد که FATF در راستای سیاستهای تجاوزکارانه آمریکا تصمیمگیری میکند و بر همین اساس رژیمهای عربستان سعودی و صهیونیستی - پدر تروریسم دولتی در منطقه و جهان را به عنوان حامی تروریسم نمیشناسد بلکه مورد حمایت قرار میدهد! اصرار بر تسلیم ایران در برابر خواستههای چنین نهاد دستنشاندهای، با کدام منطق سیاسی و دیپلماسی منطبق است!؟
مخالفت بس است، راهکار بدهید
ایران نوشت: اقدام آمریکا بهانه جدیدی دست مخالفان تصویب لوایح مرتبط با FATF داده. محمدباقر قالیباف در توئیتر نوشته: «در شرایط فعلی، پذیرفتن توصیههای FATF، قطعاً به ضرر ماست، اما پاسخ سریع و صریح بله یا نه، منافع ما را تامین نمیکند.» او همچنین از «ضرورت روزآمدسازی شیوههای مبارزه با نظام سلطه» گفته. این یادداشت هیچ نشانه و آدرسی برای برونرفت از مشکلات فعلی و مشخصاً FATF ندارد. به نظر میرسد امثال آقای قالیباف، همچنان با عینک سیاسی و جناحی به مسائل عمده و مبتلابه کشور نگاه میکنند. مخالفان نه پیشنهاد جایگزینی میدهند نه مسوولیت تبعات آن را میپذیرند. هم مخالف ایدهها و لوایح دولت هستند هم طلبکار آن.
خزان اصلاحطلبی
ایرنا به نقل از محمدرضا تاجیک نوشت: اصلاحطلبان بهعنوان دستگاه قدرت با اصلاحطلبی برخورد کردند، ما اصلاحطلبی را ابزار قدرت قرار دادیم و هر زمان که به قدرت رسیدیم، فراموش کردیم از کجا آمدهایم و چون «اصلاحطلبی بدون اصلاحطلب» داشتیم، در فردای قدرت وقتی آب دیدیم مشخص شد شناگران ماهری هستیم و میتوانیم مستبدان قاهری باشیم. در خزان اصلاحطلبی قرار داریم و جریان اصلاحطلبی در چنبره اصلاحطلبان مصنوعی گرفتار شده. اصلاحطلبانی که از اصلاحطلبی برج بابل ساختهاند برای اینکه به عرش قدرت برسند و در این مسیر همه آرمانها و آموزههایی را که بیان میشد ذبح کردند. اگر میخواهیم اصلاحطلبی را دوباره به جامعه معرفی کنیم، باید فاصله خود را با اصلاحطلبان مرسوم و معروف مشخص کنیم.