تقسیم جامعه به فقرا و اغنیا چه پیامدهای اجتماعی در پی دارد؟
جنگ زرگری
گویی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، جمله مشهور کارل مارکس را که میگوید: «تاریخ همه جوامع تاکنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» باور کرده و میخواهد این انگاره را به خورد مردم هم بدهد. اما آیا او و البته مشاورانش که بر طبل فقیر و غنی یا خطکشی میان مردم به قشر چهادرصدی و 96درصدی میکوبند از عواقب اجتماعی دوقطبی کردن جامعه آگاهند؟
گویی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم، جمله مشهور کارل مارکس را که میگوید: «تاریخ همه جوامع تاکنون، تاریخ مبارزه طبقاتی بوده است» باور کرده و میخواهد این انگاره را به خورد مردم هم بدهد. اما آیا او و البته مشاورانش که بر طبل فقیر و غنی یا خطکشی میان مردم به قشر چهادرصدی و 96درصدی میکوبند از عواقب اجتماعی دوقطبی کردن جامعه آگاهند؟ فارغ از اینکه چنین مواضعی، پس از فروکاستن تب انتخابات، در طولانی مدت چه آثاری در جامعه باقی خواهد گذاشت، این نامزد انتخابات هنوز به طور روشن توضیح نداده است که منظور او از «چهاردرصدی»ها و آن 94 درصد چه کسانی هستند؟ و بر اساس کدام آمار رسمی نسبت به این قشربندی مصر هستند.
این کاندیدا با تجربه دو دوره شکست درانتخابات ریاست جمهوری، این بار برای پیروزی به هر قیمتی، تحریک احساسات اقشار فرودست جامعه را مستمسک قرار داده است؛ با وعده توزیع پول و مقابله با آنها که او «چهار درصد زالوصفت» خطابشان میکند. اما هدف این نامزد انتخابات از ایراد این سخنان چیست؟ چنانچه این کاندیدای اصولگرایان در کارزار پیش رو، به پیروزی برسد، درصدد حذف این چهار درصد برخواهد آمد؟ یا این شکاف بزرگ طبقاتی را ترمیم خواهد کرد؟ البته پرسش دیگری هم وجود دارد و آن اینکه آیا او که مبارزات انتخاباتیاش را با سردادن سخنان آتشین آغاز کرده، قصد دارد آن گروه به اصطلاح 96 درصد را علیه این گروه به اصطلاح چهار درصد بشوراند؟ اما چه او بر مسند ریاستجمهوری تکیه بزند یا بار دیگر از راه یافتن به نهاد ریاستجمهوری بازبماند، سخنان تفرقهافکنانه این داوطلب انتخابات، آثار مخرب خود را بر جامعه خواهد گذاشت. به احتمال بسیار، خط و نشانهای ترسیمشده در مناظرات انتخاباتی علیه گروهی که «چهاردرصدی» خوانده شدهاند، نگاهها را به سوی صاحبان سرمایه و کارآفرینان منحرف خواهد کرد. آن هم در شرایطی که پس از سپری شدن نزدیک به چهار دهه، اکنون تا حدودی نگرشهای منفی ایرانیان نسبت به سرمایهداران تلطیف شده است. در این صورت آیا دمیدن در آتش سرمایهستیزی، امنیت روانی سرمایهگذاران و صاحبان کسبوکار را در مخاطره قرار نمیدهد؟ اگر چنین شود، دود فرار سرمایههای مادی و انسانی به چشم کسانی خواهد رفت که به زعم کاندیدای مذکور، جزو جامعه 96درصدی هستند و ازقضا، اشتغال و معیشتشان در گرو رونق کسبوکار این فعالان اقتصادی است.
از نظر جامعهشناسان، دامن زدن به شکاف طبقاتی، مردم را به نظام سیاسی کشور نیز بدبین میکند و به سرمایه اجتماعی که در این سالها مدام در معرض آسیب و البته ترمیم قرار گرفته است، لطماتی وارد میکند؛ در این صورت نباید از چنین جامعهای، همبستگی اجتماعی، انسجام درونگروهی، ارتباطات قوی اجتماعی و مشارکت مدنی شهروندان را انتظار کشید. در عین حال بر کسی پوشیده نیست، حتی پیش از آنکه یکی از نامزدهای انتخابات روی شکاف طبقاتی جامعه، برای خود سکوی پرش بسازد، این جامعه به بیماری تظاهر طبقاتی مبتلا شده بود. نمایش ثروت که این روزها در ظاهر افزایش تردد خودروهای لوکس یا نمایش برخورداری از خانههای گرانقیمت نمود یافته است. آیا مانور کاندیداها بر تمایز فقیر و غنی این بیماری جامعه ایران را تشدید نمیکند؟