چرا آدمهای عادی و غیرعادی برای رئیسجمهور شدن به وزارت کشور رفتند؟
سیاست بهانهای برای مسرت
ناگهان احساس کردند فرصت تازهای برای گذراندن وقت و اندکی سرگرمی فراهم شده است. اما موضوع این سرگرمی، یک رویداد عادی نیست که انتخابات است! فعالیتی که در همه نقاط دنیا از مهمترین عرصههای ساخت سرنوشت مشترک ملتها به شمار میرود. شهروندان به روشنی میدانند و در سامانه اداره کشور به چشم خود دیدهاند که هر شهروندی میتواند در حوزه تخصصی خود موثر باشد و برای اثرگذاری، لزوماً نیازی به ایجاد صف مقابل نهادهای انتخابی نیست.
ناگهان احساس کردند فرصت تازهای برای گذراندن وقت و اندکی سرگرمی فراهم شده است. اما موضوع این سرگرمی، یک رویداد عادی نیست که انتخابات است! فعالیتی که در همه نقاط دنیا از مهمترین عرصههای ساخت سرنوشت مشترک ملتها به شمار میرود. شهروندان به روشنی میدانند و در سامانه اداره کشور به چشم خود دیدهاند که هر شهروندی میتواند در حوزه تخصصی خود موثر باشد و برای اثرگذاری، لزوماً نیازی به ایجاد صف مقابل نهادهای انتخابی نیست. در عین حال صلاحیتهای ورود به این نوع فعالیتها به گونهای است که افراد کمی در جامعه حائز آن هستند. سیاستمداری هم حرفهای است که باز هم افرادی خاص، به دنبال آن بوده و «اپیدمی» ثبتنام در انتخابات، در بیشتر کشورها محلی از اعراب ندارد. اما در ایران، هیچ یک از این شرایط، مورد توجه قرار نگرفته است. حزب به گونهای معرفی شده که گویی عضویت در آن از سر شکمسیری و توجه به آن به شکلی است که گویی نبود حرکتهای منجسم در جامعه، ترجیح برخی تصمیمسازان است. نتیجه این نوع نگرش، بیقوارگی جامعه در فقدان تحزب و بدیل این امر، آن چیزی است که در ثبتنام انتخاباتهای مختلف دیده میشود. شرایط کلی مانند مدرک تحصیلی در انتخابات مجلس یا شوراهای شهر و روستا، در بسیاری از «آحاد ملت»، القای توانایی میکند. حتی اگر به نگاهی تساهلگرا، از این دو انتخابات به دلیل گرایشهای قومی و محلی آن عبور شود، سرازیر شدن سیل ثبتنامکنندگان با تیپهای ظاهری، سخنان و ایدههای عجیب و گاه مضحک به ستاد انتخابات کشور برای نامنویسی در انتخاباتی در حد و قواره ریاستجمهوری، شاهکار است. انتخاباتی که معمولاً بیش از چهار نامزد اصلی در کشورهای مختلف ندارد، در ایران به محلی برای وقتگذرانی و سرخوشی عدهای تبدیل شده است. این آفت که در دورههای گذشته نیز خود را نشان داده بود، در این دوره به مدد رشد پیامرسانهای تحت موبایل، به سرگرمی چندروزه مردم تبدیل شد و ویدئوهای زنان و مردان متقاضی رئیسجمهور شدن با سنین مختلف، نقل شبنشینیهای ایرانیان و البته سوژه استهزا در خبرگزاریهای خارجی به ویژه رسانههای اعراب منطقه بود که تا به حال رنگ دموکراسی و انتخابات را نیز به خود ندیدهاند! ماجرا آنگاه جالبتر میشود که صداوسیما با خبرنگاران تازهکاری که مدتی است حس بامزه بودن هم به آنها دست داده، به این مساله دامن میزند و بر بار طنز ماجرا میافزاید. آیا همه چیز در کشور ما باید مورد تمسخر قرار بگیرد و جایگاه آن لوث شود؟ ریشههای اجتماعی و فرهنگی این اتفاق و بیاهمیت بودن مخدوش شدن چهره ایران برای بیشتر مردم، حتماً نیازمند واکاوی جدی است. صرف نظر از مبهم بودن معیارهای قانونی برای شخص نامزد انتخابات ریاستجمهوری و حتی مجلس و شوراها که به گفته رئیس مجلس، ممانعتهایی برای اصلاح آن وجود دارد، کرخت شدن خود شهروندان نسبت به تبعات این نوع رفتارها، باورنکردنی است.