چهار مسیر سخت
چه کسی هزینه سنگین این روزهای کشور را میپردازد؟
در سالهای گذشته دولتها از کانال کسری بودجه تورم زیادی خلق کردهاند و اقتصاددانان همواره تاکید دارند که کاهش کسری بودجه میتواند به کاهش تورم منجر شود اما اینجا مشکلی وجود دارد؛ کاهش کسری بودجه میتواند برای دولتها هزینههای غیرقابل پیشبینی ایجاد کند. چون دولت باید هزینهها را کم کند، درآمدها را بالا ببرد، روی مردم فشار وارد کند، منابع از آنها بگیرد و خدمات کمتری ارائه کند؛ برای اینکه بتواند تورم را پایین بیاورد. به همین دلیل دولتها به این نوع اصلاحات علاقه نشان نمیدهند. به این ترتیب برای حل مشکل تورم دو راه بیشتر پیش روی دولت نیست؛ یا باید از جامعه کمک بخواهد و از طریق جلب اعتماد مردم، انتظارات تورمی را کاهش دهد و مردم را متقاعد کند که برای یک دوره کوتاه، مشکلات را تحمل کنند و به نوعی ریاضت بکشند که به نظر میرسد جامعه در حالی که نسبت به شرایط کشور معترض است، چنین سیاستی را نمیپذیرد. راه دیگر این است که حکومت از دهها نهاد و سازمان بودجهخوار بخواهد که بار ریاضت را بر دوش کشند و یکی دو سال تحمل کنند تا وضعیت اقتصاد کشور به حالت عادی خود برگردد. اقتصاددانان میگویند اگر بودجه نهادهای غیراقتصادی که برای معیشت مردم و تحرکبخشی به اقتصاد مفید نیستند کاهش پیدا کند، میتوان رفتهرفته اعتماد را افزایش داد که این روند میتواند به کاهش انتظارات تورمی و از بین رفتن التهاب تورم کمک کند. اما موضوع این است که سیاستمداران ترجیح میدهند منافع گروههای همسو و نهادهای همراه را هرگز قطع نکنند. به همین دلیل بعید است که سیاستگذار از بین چهار گزینه اصلاحات اساسی سیاسی، اصلاحات اساسی اقتصادی، راضیکردن مردم به ریاضت اقتصادی و راضی کردن نهادهای بودجهخوار به کاهش بودجه هیچکدام را بتواند اجرایی کند. در این صورت پرسش اصلی این است که چه راهی پیش روی نظام حکمرانی وجود دارد؟