نوبلیست عقلانیت
چرا سارجنت اقتصاددان مهمی است؟
توماس سارجنت اقتصاددانی سرآمد و صاحبسبک و یک دانشمند تمامعیار در حوزه اقتصاد کلان است؛ معلم الهامبخش و سخاوتمندی که از طریق شاگردان، کتابها و مقالاتش، اقتصاد کلان مدرن را به هزاران تن از اقتصاددانان حاضر در سرتاسر جهان آموخته و طعم شیرین اقتصاد ناب را به کامشان چشانده است.
سارجنت در انقلاب انتظارات عقلانی، سرتاسر اقتصاد کلان را از بنمایههای نظری تا پیشبینیهای تجربی و نسخهپیچیهای سیاستی، بازآفرینی و بازنویسی کرد. برخلاف فیزیک که گذشته را علت حال و آینده میداند، سارجنت نشان داد که در اقتصاد، گذشته لزوماً در آینده تکرار نمیشود. فراتر از این، در جهان انتظارات عقلانی، آنچه انتظار داریم که دیگران بعداً انجام دهند، موجب تصمیمات امروز ماست. بنابراین انتظارات آحاد اقتصادی در مورد اعمال آتی یکدیگر، تصمیمات امروز آنها را میسازد. در نتیجه در جهان سارجنت، آینده موجب حال است. چون آینده مشحون از نااطمینانی و ابهام است، برآورد بازیگران اقتصاد از اقدامات آتی یکدیگر با گذشت زمان اصلاح و همگرا میشود. در نتیجه، شکلگیری انتظارات و یادگیری دو روی یک سکهاند. همچنین در جهان سارجنت، آحاد اقتصادی روباتهای برنامهریزیشده، منفعل و گذشتهنگر نیستند. بلکه خانوادهها و بنگاههای اقتصادی -بهرغم محدودیت در دسترسی به اطلاعات مورد نیاز برای تصمیمگیری- آیندهنگر و یادگیرنده هستند و به تغییرات سیاستی واکنش راهبردی نشان میدهند. این نگاه عمیق، به تعریف جدیدی از تعادل در اقتصاد و حتی سیاست میانجامد که متکی بر تعامل پویا، راهبردی و تکرارشونده بازیگران در یک محیط احتمالی و غیرقطعی است. در این چارچوب مردم مصاحبهها، بیانیهها و اقدامات سیاستگذاران پولی و مالی را مستمراً پایش و تفسیر میکنند؛ نویزها و اخبار بیفایده و خالی از اطلاعات را غربال و تصمیمات خود را بر اساس درک محدود ولی رشدیابنده از جهتگیریهای راهبردی سیاستگذار و سایر بازیگران تنظیم میکنند.
از جمله هنرهای سارجنت طراحی چارچوبی نظری و توسعه جعبهابزارهایی فنی، برای فکر کردن درباره تحولات اقتصاد کلان در اتصال با سریهای زمانی است. از این منظر مخاطبان او متخصصاناند. او اقتصاد را ابزاری برای تشخیص الگوی تولید دادهها و تفسیر آنها بهگونهای میداند که علیت از همزمانی متمایز شود. توصیه او برای درمان ابرتورم ساده است: کارهایی که به تورم انجامید را متوقف کنید؛ کسری بودجه را پولی نکنید. در این صورت هم کسری بودجه مهار میشود و هم تورم.
سارجنت از واضعان اقتصاد کلان پویای تصادفی مبتنی بر بهینهیابی آحاد اقتصادی بر پایه اطلاعات محدود در سطح خرد است و این چارچوب را در توضیح بسیاری از پدیدههای دنیای واقعی توانا میداند. وقتی اقتصاددانانی همچون بلانچارد، عجماوغلو، کابالرو و برنانکی قابلیتهای اقتصاد کلان متعارف را در توضیح بحران مالی 2008 زیر سوال بردند، سارجنت تمامقد بر این توانایی پا فشرد و نشان داد پدیدههایی چون رفتار گلهای سپردهگذاران و بانکگریزی در بحرانهای بانکی، تعلل سیاستگذار یا مداخله بهموقع و موثر او در پیشگیری از بحران مالی، ریسکپذیری موسسات مالی و کژمنشی در شرایط سخاوتمندی بانکهای مرکزی و بیمه سپردهها، نهتنها در چارچوب این مدلها قابل توضیحاند بلکه در شمار زیادی از تحقیقات قبل از وقوع بحران مالی تشریح شدهاند. اقتصاد کلان بازآفریدهشده در چارچوب انتظارات عقلانی در بطن خود پارادوکسیکال است. از یکسو، مدلهای اقتصاد کلان در این قرائت، پویا، تصادفی، جلونگر و تعاملیاند. به همین دلیل هم زبان سارجنت در طراحی ظرفی برای این مظروف، بسیار انتزاعی و متکی بر الگوهای پیچیده ریاضی در فضای آنالیز حقیقی، آنالیز تابعی، و آمار ریاضی است که از جهان واقعی دور مینماید. از سوی دیگر، نگاه انتظارات عقلانی به روابط اقتصادی کاملاً رفتارگرا و مبتنی بر سازوکارهای انگیزشی و یادگیری تدریجی و تصحیحشونده آحاد اقتصادی است. همزیستی وجوه این تناقض در یک تئوری از ذهن زیبایی همچون سارجنت برمیآید.