نفسبریده
دام جدید آمریکا؛ چرا نباید سادهاندیش بود؟
فرزین زندی: ماجراهای تکراری و طول و دراز رابطه پرچالش ایران و آمریکا، مدتی است حتی برای خوانندگان و نویسندگان نیز خستهکننده شده است. گویی این چالشها میل به ابدی شدن دارند.
اما این تصویر، تنها یک قطعه از پازل بزرگتر قدرت جهانی است. پازلی که هر تکه آن را بازیگرانی با ویژگیهای خاص، به خود اختصاص دادهاند. اما تحلیل این بخش از پازل، بدون در نظر گرفتن تصویری گستردهتر اگرچه ناممکن نیست اما قطعاً ناقص خواهد بود.
از دورهای که باراک اوباما سکان هدایت اتازونی را به دست گرفت، تغییر استراتژیک مهمی در سیاستهای این کشور ایجاد شد؛ «چرخش بهسوی آسیا».
هدف این تغییر استراتژیک که برای نخستین بار صراحتاً به مراقبه از چین اشاره میکند و کمکم از خاورمیانه دوری میگزیند، یک چیز است؛ «خاورمیانه، بیش از منفعت، هزینه برای آمریکا دارد.» ایالات متحده از آن دوره، رفتهرفته از خاورمیانه فاصله گرفت تا بتواند توجه خود را بر کل پازل و بهویژه بخش شرقی آن متمرکز کند. هرچند که این مهم، یک نقطه حیاتی داشت؛ ایران.
در این جایگاه، دو مساله در مورد نقش ایران قابل تامل است: نخست آنکه ایران میتواند بهواسطه منابع فراوان انرژی و نزدیکی جغرافیایی به چین، تبدیل به پمپبنزینی ارزان برای اقتصاد سیریناپذیر پکن شود تا اژدهای خفته آسیا، آمریکا را در نبردی تاریخی پشت سر بگذارد و دومی، بسط هژمونی و جولان ژئوپولتیک ایران در منطقه که عرصه را بر همپیمانان سنتی آمریکا در خلیج فارس و غرب آسیا تنگ کرده است تا ایران با اتکا به این توانمندی، اهداف خود را عملی کند.
ستیز ایران و آمریکا بهویژه در مسائل اشارهشده، نشاندهنده تلاش دو قدرت است که با هر ابزاری به ایجاد تغییر معادله قدرت، هر یک به شیوه خاص خود، برخاستهاند. در این مسیر اگرچه برجام حکم توقفگاهی موقت برای جانگرفتن طرفین را داشت اما ظهور ترامپیسم، صحنه معادلات را، حداقل در مورد ایران، با تغییر روبهرو کرد.
اکنون که صدای آخرین نفسهای برجام در سکوت سرد اروپا به گوش میرسد، شاید تمدید تحریم تسلیحاتی، چالشی جدید اما پایانی برای این ماراتون بسیار طولانی تلقی شود.
از همین روی، در این پرونده به پیامدهای ابتکار جدید وزارت خارجه آمریکا در بازگشت به برجام با هدف تمدید تحریم تسلیحاتی ایران و بررسی زوایای مختلف آن خواهیم پرداخت.