حکملازم
آیا بازگشت آمریکا به برجام برای تحت فشار گذاشتن ایران از نظر حقوقی امکانپذیر است؟
مساله تعلیق تحریمهای تسلیحاتی ایران یا با نگاهی کلیتر، توافق هستهای موسوم به «برجام»، رویهای بوده است که در مناسبات بینالمللی، تاکنون مانند و نمونه دیگری نداشته است. به همین دلیل، نمیتوان مساله اخیر در مورد بازگشت آمریکا به برجام و اقدام برای لغو تحریم تسلیحاتی ایران را بهراحتی در درون فرمولهای حقوقی قرار داده و بهطور دقیق، به ارزیابی امکان آن پرداخت و داوری کرده که آیا این حق از آمریکا ساقط شده است یا نه.
مساله تعلیق تحریمهای تسلیحاتی ایران یا با نگاهی کلیتر، توافق هستهای موسوم به «برجام»، رویهای بوده است که در مناسبات بینالمللی، تاکنون مانند و نمونه دیگری نداشته است. به همین دلیل، نمیتوان مساله اخیر در مورد بازگشت آمریکا به برجام و اقدام برای لغو تحریم تسلیحاتی ایران را بهراحتی در درون فرمولهای حقوقی قرار داده و بهطور دقیق، به ارزیابی امکان آن پرداخت و داوری کرده که آیا این حق از آمریکا ساقط شده است یا نه. با این حال، از آنجا که فرض بر این بوده که تنها کشوری که ممکن است از توافق خارج شود، ایران است، متن برجام، در مورد خروج از توافق، محروم از بند مشخص یا پیشبینی خاصی در این باب است. زیرا شش کشور دیگر، در واقع تشکیلدهنده گروه 1+5 هستند. از منظر حقوق بینالملل، اینگونه تعبیر میشود که خروج ایالات متحده از برجام که با اعلام مواضع رسمی این کشور مبنی بر «اتمام» توافق برجام همراه بوده است، دلیلی بر خروج آمریکا از قالب حقوقی این توافق است. از سوی دیگر، آمریکا در این مدت به متن برجام نیز وفاداری نشان نداده که دلیل دیگری است بر تلقی خروج این کشور از این توافق. سایر اعضای 1+5 نیز همواره در مورد خروج ایالات متحده مقاومت کرده و نهتنها ترک توافق را بهعنوان «حق قانونی» آمریکا در نظر نگرفتهاند بلکه انتقاداتی را نیز به این کشور وارد دانستهاند.
به هر ترتیب، وضعیت کنونی، راه را برای ارائه تفسیرهای مختلف حقوقی از رفتار آمریکا باز گذاشته است. اگر کشورهای باقیمانده در برجام، با بازگشت آمریکا به این توافق مخالفتی نداشته باشند، به لحاظ حقوقی، ایران میتواند با این مساله مخالفت کند اما کشورهای دیگر در این توافق دارای ارادهای مشخص در مقابل رویکردهای ایران هستند و تحولاتی که در آن سوی ماجرا در حال رخ دادن است، بهنوعی ارتباط مستقیم با مناسبات متقابل بین این کشورها دارد. از اینرو به لحاظ حقوقی شاید چندان دشوار نباشد که آمریکا به این توافق بازگردد و تبدیل به بخشی از ارکان این توافق شود. سازوکار حل اختلاف برجام، مکانیسمی پیچیده است که حل مسائل و اختلافات بین اعضای توافق در نهایت، به شورای امنیت سازمان ملل بازگردانده میشود. اگر کمیسیونهای حل اختلاف، شورای وزیران، هیاتهای مشورتی و... که در برجام پیشبینی شدهاند نتوانند اختلافات را در درون برجام حل کنند، کشور شاکی، موضوع را به شورای امنیت برده و رایگیری صورت میگیرد. اگر تا یک ماه، امکان رایگیری فراهم نشود، احتمال اینکه رویه به سمتی پیش برود که به ضرر ایران تصمیمی اتخاذ شود، دور از ذهن نخواهد بود زیرا طرح موضوع در شورای امنیت و رایگیری، مبتنی بر این سوال است که «آیا تعلیق تحریمها ادامه پیدا میکند یا نه؟». اگر بر اساس نتیجه آرا، بر ادامه روند برجام موافقت نشود تعلیق برداشته شده و تحریمها فعال میشوند. این سیستم، بسیار غیرمتعارف و برخلاف رویههای پیشین شورای امنیت است که برای «رویههای مثبت» رایگیری صورت میگرفت و اگر «وتو» در کار نباشد، تصمیم جمعی در قالب قطعنامه ارائه میشود. در اینجا اما روند کار، به صورتی وارونه است و اعضای دائم باید با تعلیق موافق باشند و اگر به هر دلیلی رای ندهند یا رایگیری به دلیل عدم مشارکت و... ممکن نشود، مساله به ضرر ایران تمام خواهد شد.
علاوه بر آن، اگر بنا بر فعالسازی مکانیسم ماده 3637 توسط طرفهای اروپایی باشد، آمریکا بهعنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، فارغ از حضور یا عدم حضور در برجام، میتواند از روزنه شورای امنیت بهطور حداکثری استفاده کند و خواستههای خود را در آن جا مطرح کرده و پیگیری کند. آمریکا بهعنوان عضو دائم این شورا همواره امکان ارائه طرح تحریمهای جدید یا تحریمهای تسلیحاتی را در قالب قطعنامههای جدید دارد و حتی میتواند تفسیر قطعنامه 2231 را نیز درخواست کند. ایالاتمتحده از امکاناتی بهره میبرَد که حتی بدون عضویت در برجام، قادر است به مسائل مرتبط با برجام دسترسی یابد و اثرگذار ظاهر شود.
از طرف دیگر اما، ایران فاقد گزینه موثری بر روی میز است. شاید تنها گزینه موجود برای ایران، تلاش برای همراهسازی کشورهایی است که در سالهای اخیر بیشتر به آنها نزدیک شده است؛ روسیه و چین. ایران اگر روسیه را در کنار خود داشته باشد و در مسیر مورد نظر آمریکا بر روی روسیه بهعنوان عضو مهم شورای امنیت حساب باز کند، ممکن است شرایط خنثیسازی مقاصد آمریکا را فراهم کند. دست ایران، از گزینههای سیاسی قدرتمند در این کارزار چندان پر نیست و از سوی دیگر، در مقایسه با سایر کشورهای حاضر در برجام، کشور قدرتمندی به شمار نمیرود. بنابراین، تنها گزینه موجود برای ایران، بعد از اتکا به روسیه، نزدیکی و همکاری با دیگر اعضای دائم شورای امنیت از جمله کشورهای اروپایی و چین است. ایران حتی لازم است با کشورهای اروپایی در این پیمان نیز روابط نزدیک و مبتنی بر همکاری را شکل دهد؛ هرچند که بهطور طبیعی، اروپا به دلایل خاص نظامی و استراتژیک و پیگیری مصالح ناتو، با تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران همدلی بیشتری دارد تا ایستادن در مقابل آن. مشخصاً انگلیس، فرانسه و آلمان در نهایت، اتفاق نظر بیشتری با آمریکا خواهند داشت و دیگر کشورهای باقیمانده چین و روسیه هستند که گزینه چینی، به دلیل عدم تمایل در نقشآفرینیهای منطقهای و تمرکز بیشتر بر مسائل اقتصادی، گزینه قابل اعتنایی نیست.
روسیه اما با توجه به اینکه یک قدرت منطقهای و بازیگری کموبیش بینالمللی در نظر گرفته میشود در این مساله ذینفع خواهد بود زیرا ایستادن در کنار ایران و اتمام فرآیند تحریمهای تسلیحاتی ایران، دست مسکو را برای انتفاع از خرید و نوسازی زیرساختهای نظامی ایران باز میکند و روسیه بهعنوان یکی از کشورهای اصلی سازنده سلاح در جهان میتواند به ایران کمک کند و برقراری موازنه قدرت با آمریکا را تسهیل کند. به همین دلیل، نزدیکشدن به روسیه شاید بتواند در راستای خنثیکردن تلاشهای آمریکا در ارائه تفسیر مطلوب این کشور در مورد برجام و تحریم تسلیحاتی ایران موثر واقع شود. با این حال، اگر انگلیس و فرانسه بر نقض اساسی برجام از سوی ایران تاکید کنند، شاید حتی کاری از دست روسها نیز بر نیاید و در چنین شرایطی، حق «وتو» نیز کارکرد خود را از دست خواهد داد زیرا آنچه در اینجا اهمیت دارد رأی مثبت است و حتی یک کشور مخالف نیز میتواند مساله را به تعلیق در آورد. روسها برای ایران نمیتوانند معجزه کنند باید به این واقعیت اذعان داشت که گزینه چندانی در اختیار ایران نیست.
چیرگی ایالات متحده در این مساله میتواند منجر به تشکیل اجماعی فراگیرتر از قبل علیه ایران شود که قطعاً پیامدهای نامطلوبی برای کشور به دنبال دارد. باید به این نکته توجه داشت که به لحاظ سیاسی، برجام دستاورد مثبتی برای ایران تلقی میشود زیرا همکاری با نهادهای بینالمللی از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی (استفاده از امکانات و توانمندیهای فنی آژانس) و عادیسازی کشور، دستاوردهای مناسبی را حتی در این سالهای اندکی که از برجام، با تمام پستی و بلندیهای آن میگذرد برای ایران ممکن کرده است که نبود آنها میتوانست کشور را با مخاطرات و چالشهای جدیتری همراه کند. کماکان برجام دارای ظرفیتهای مناسبی برای ایران است که کشور میتواند از آنها بهرهمند شود و خروج ایران از برجام، تنها به تشدید تنشها و جبههگیری فراگیر علیه کشور دامن خواهد زد. تکرار مکررات است اما تلاش برای زمینهسازی در راستای عادیسازی کشور با جهان و تعامل حداکثری با دنیا در تمام زمینهها، اولویت کنونی کشور است. ورود به کنوانسیونهای بینالمللی از جمله پالرمو، CFT و FATF میتوانست مسیر حضور ایران در جامعه جهانی را هموار کند که میسر نشد. «خودتحریمی» ضررهای جبرانناپذیری به کشور وارد خواهد کرد. بسیج همه امکانات ملی و جلب نظر و همکاری کشورهای جهان برای ارائه تصویری صلحآمیز از ایرانی که به هنجارها و ارزشهای نظام بینالملل احترام میگذارد، توان مقابله و مهمتر از آن، مقاومت در برابر آمریکا را برای کشور فراهم خواهد کرد.