آینده قرنطینه
علیاصغر سعیدی از شیوه مناسب سیاستگذاری در شرایط قرنطینه میگوید
علیاصغر سعیدی جامعهشناس و استاد دانشگاه میگوید شباهت قرنطینه در گذشته و حال، وحشت و نگرانیای است که مردم از قرنطینه دارند. به اعتقاد او اما عموماً مردم جوامع مختلف چه در گذشته و چه در حال حاضر واکنشهای نگرانکنندهای داشتهاند و همین مساله باعث شد مفهوم جدیدی به نام «فاصلهگذاری اجتماعی» ابداع شود و به سرعت جای خودش را باز کند.
علیاصغر سعیدی جامعهشناس و استاد دانشگاه میگوید شباهت قرنطینه در گذشته و حال، وحشت و نگرانیای است که مردم از قرنطینه دارند. به اعتقاد او اما عموماً مردم جوامع مختلف چه در گذشته و چه در حال حاضر واکنشهای نگرانکنندهای داشتهاند و همین مساله باعث شد مفهوم جدیدی به نام «فاصلهگذاری اجتماعی» ابداع شود و به سرعت جای خودش را باز کند. این جامعهشناس در مورد تفاوت قرنطینه در گذشته و حال میگوید در گذشته قرنطینه بیشتر محل مخصوصی برای نگهداری افراد مبتلا بود و «خانه» نمیتوانست محل قرنطینه باشد، چون هم محل زندگی بود و هم محل مصرف بود و هم محل تولید. این استاد دانشگاه معتقد است در شرایط کنونی سیاست کلانی که در صورت ادامه این شرایط باید اتخاذ شود کماکان حفظ سلامت مردم است حتی اگر به قیمت رکود طولانیمدت اقتصادی و رشد احتمالی برخی خشونتهای خانگی و حتی انواع فشارهای روانی از وسواس گرفته تا خشونت تمام شود. البته این انتخاب یک مساله اخلاقی است. اما اگر انتخاب سیاست کلان را با روش هزینه-فایده نیز انجام دهیم باز هم نتیجهای که به آن میرسیم حفظ جان مردم است، چون هزینه نیروی انسانی به مراتب از هزینههای اقتصادی که بر نیروی انسانی تحمیل میشود بیشتر است. سعیدی میگوید بحران کرونا نشان داد چقدر امکان پیشبینی آینده ناممکن است و از این به بعد باید در سیاستگذاریها به سیاستها در شرایط غیرمترقبه توجه زیادی شود. به اعتقاد این جامعهشناس در این شرایط نقش دولت از همه مهمتر است و باید در درجه نخست دولت این ملاحظات اقتصادی و اجتماعی را دقیقاً در نظر داشته باشد، تمام اقشار را در نظر بگیرد و به هر قیمت و وسیلهای که شده معاش افراد را تضمین کند.
♦♦♦
آیا ایرانیان در قرنهای اخیر تجربه مشابهی با وضعیت امروز (قرنطینه) داشتهاند؟
اگر به اسناد موجود و در دسترس نگاه کنید مشاهده میکنید که در تاریخ معاصر بهویژه در اواخر دوره قاجاریه و نیز در دوره پهلوی به کرات با مساله قرنطینه روبهرو بودهایم. البته چون اسناد قبل از این دورهها کمتر در دسترس است باید از طریق سفرنامهها و اسناد آرشیوهای سایر کشورها این مساله را جستوجو کنیم و فعلاً درباره آن چیز زیادی نمیدانیم اما قطعاً در گذشته دور نیز با این وضع روبهرو بودهایم. اما بهطور خاص از زمانی که مرز کشورها مشخص شد و به نوعی دولت-ملت ظهور کرد، که نتیجه روشن شدن مرزها و تمایز یک حاکمیت سیاسی از حاکمیت سیاسی دیگر بود، وظیفه تامین رفاه یکی از وظایف اصلی دولتها شد و در نتیجه مساله قرنطینه به مثابه یکی از سیاستهای دوران بحران مطرح شد. به همین جهت قرنطینه کردن که به آن قرنطینی هم میگفتند تنها سیاست امدادی و مدیریت بحران در دوران شیوع امراض عالمگیر بود. چون اگر سیاست رعایت نمیشد ممکن بود به مرگ بسیاری از افراد منجر شود و بیثباتی سیاسی به وجود آورد. از اینرو امنیت داخلی یا تامین اجتماعی بخشی از امنیت ملی در دولتهای جدید محسوب میشد. این دو لازم و ملزوم هم شناخته میشدند. البته در برخی موارد دولتها سعی میکردند قبل از اجبار به قرنطینه بحران را کنترل کنند. بهطور مثال در حدود سال ۱۳۰۳ شمسی خبر میرسد که طاعون از قشم به بندرعباس سرایت کرده و در حال گسترش به کرمان است. مامور اداره مالی کرمان به تهران مینویسد که اگر زود واکسن طاعون به کرمان نرسانید و بیماری به اینجا برسد، ماموران ما فرار میکنند و عواید دولت هم تلف میشود و خود من هم کرمان را ترک میکنم. در بسیاری موارد نیز دولتها چارهای جز تاسیس قرنطینه نداشتند. مثلاً، با شروع بیماری طاعون در عثمانی، ترکیه فعلی، ناصرالدینشاه به عضدالدوله دستور میدهد تا از مسافران اتباع ایرانی و حمل جنازه به عتبات جلوگیری شود. در نتیجه ماموران دولتی قرنطینه را در مرزها میگذارند. در سال ۱۳۰۶ شمسی هم گزارش مفصلی از قرنطینه در کرمانشاه، قصرشیرین، همدان و قزوین وجود دارد که به سبب شیوع بیماری وبا و طاعون بوده است. در دورههایی نیز که وبا در کشورهای همسایه شیوع پیدا میکرد یا غرب کشور بسته میشد و افرادی که میخواستند عبور کنند باید کارت تلقیح ارائه میکردند وگرنه باید به قرنطینه میرفتند. در سال ۱۳۴۵ که در عراق وبا شیوع پیدا کرد، دولت مرزهای غربی کشور را بست. البته به هنگام شنیدن اسم قرنطینه مردم عموماً وحشت میکردند و برای همین مساله بود که مثلاً بعد از جنگ جهانی اول که امراض واگیردار یا به قول معروف وبای عالمگیر درست دو سال قبل از انقلاب مشروطه از کرمانشاه وارد شده بود مردم از ترسشان شهر را خالی کردند یا هرکس میماند خانوادهاش را راهی شهر دیگری میکرد. شایعات در این زمانها زیاد بود و مردم زود از هر خبری وحشت میکردند و گویی قرنطینه حالت زندهبهگوری را در ذهن مردم تداعی میکرد. البته مردم حق هم داشتند اینگونه تصور کنند چون امکانات و بودجه کافی نبود و رفتن به قرنطینه حکم مرگ تدریجی را داشت و به صغیر و کبیر و فقیر و غنی هم رحم نمیکرد. اصولاً اقدامات بهداشتی، چه اقدامات امدادی و اورژانسی و چه اقدامات درمانی و بهداشتی برای بهبود سلامت عموم، با ظهور دولتهای جدید انجام شد و در دوره رضاشاه خیلی بیشتر شد و تلاش بر پیشگیری از بیماریهای همهگیر بود تا کار به تاسیس قرنطینه نکشد. در بسیاری موارد وقتی خبر شیوع بیماری منتشر میشد وزارت بهداری وارد عمل میشد و به مدارس و سربازخانهها سرکشی میکردند و یک پزشک مخصوص این کار بود به نام «طبیب قرنطینه» که کارش در اداره صحیحه مملکتی بود که بخشی از وزارت داخله بود. این طبیب دائماً از مراکز تجمع بازدید و غربالگری میکرد و هر کسی را که مریض تشخیص میداد از مدرسه یا سربازخانه بیرون میکشید و به قرنطینه میفرستاد. به قول معروف کارش «تفتیش صحی» بود. برای همین هم وقتی بچهای را بیمار تشخیص میداد از مدرسه بیرون میکرد و به قرنطینه میفرستاد؛ خود همین عمل نوعی «انگ اجتماعی» ایجاد میکرد. قرنطینه البته در مورد محصولات کشاورزی و اساساً تمام اجناس وارداتی نیز صورت میگرفت تا از بروز و انتشار آفات خطرناک در محصولات وارداتی جلوگیری بشود. به علاوه، چون امراض مسری در بنادر زیادتر بود در هر بندری یک اداره قرنطینه وجود داشت تا هم محصولات وارداتی را بازدید کند و هم داخل کشتیهایی که به بندرها میرسیدند مورد بازدید قرار میگرفتند.
تجربه قرنطینهای که امروز به دلیل شیوع ویروس کرونا در آن به سر میبریم چه مختصات اجتماعی و اقتصادی دارد که آن را از تجربه تاریخی پیشینی متمایز میکند؟
اجازه بدهید اول در مورد تشابه تجربه جدید و قدیم قرنطینه بگویم. آنچه به نظر بین قرنطینه در گذشته و حال مشترک میرسد وحشت و نگرانیای است که مردم از قرنطینه دارند. این البته به سطح دانش عمومی برمیگردد. اما عموماً مردم جوامع مختلف چه در گذشته و چه در حال حاضر واکنشهای نگرانکنندهای داشتهاند. مثلاً در حال حاضر، تقریباً در همه کشورها بعد از اعلام قرنطینه مردم به فروشگاهها هجوم بردند که خودش نوعی وحشتزدگی را نمایش داد. این هجوم شاید ترس از این بود که شاید به این زودیها قرنطینه تمام نشود و وضع بدتر از این شود. شاید همین مساله باعث شد که مفهوم جدیدی به نام «فاصلهگذاری اجتماعی» ابداع شد و به سرعت جای خودش را باز کرد چون مردم از کلمه قرنطینه وحشت دارند. البته تمایزهای زیادی بین قرنطینه در گذشته و حال وجود دارد. تمایز قرنطینه در گذشته و حال این بود که در گذشته قرنطینه فقط در خانه نبود و بیشتر محل مخصوصی برای نگهداری افراد مبتلا بود اما در حال حاضر محل قرنطینه همان خانه است. دلیلش هم روشن است: به غیر از اینکه بیمارستان و درمانگاه کم بود، امکانات بهبود نیز یا نبود یا بسیار اندک بود بنابراین باید افراد در قرنطینه میماندند تا بقیه را آلوده نکنند. در حالی که در حال حاضر بهرغم اینکه درمانی برای این بیماری نیست اما نظام پزشکی تلاش میکند تا جای ممکن افراد بهبود پیدا کنند. همینطور، در گذشته «خانه» نمیتوانست محل قرنطینه باشد، چون هم محل زندگی بود و هم محل مصرف بود و هم محل تولید. همچنین خانه محل زندگی چند فامیل بود، چون خانواده گسترده نوع مسلط خانواده بود. اما در حالی که سطح سواد و فرهنگ بهداشتی مردم بالا رفته؛ امکان کنترل در خانه آسانتر است و البته این سیاست کاراتر است. در حال حاضر «خانه» جایی است که محل آرامش و آسایش است و مفهومی خاص دارد. بهویژه از نیمههای دوم قرن بیستم که بهشت مردان و هم زنان بوده و تنها مصرف در آن صورت میگیرد. مسلماً عده زیادی از ماندن در خانه لذت هم میبرند. در همین روزها برخی برای خانهنشین شدن حتی تمارض به ابتلای به کرونا هم کردهاند تا با مجوز پزشک به خانه بروند. اگرچه نمیتوان کتمان کرد که در برخی موارد ابتلا به این بیماری نوعی انگ اجتماعی نیز تلقی میشود بهویژه در روستاها و شهرهای دور. البته گزارشهایی هم نسبت به خشونت خانگی شنیده شده و مثلاً در ایران وزارت بهداشت به مردم اطلاع داده در صورت بروز خشونت با اورژانس اجتماعی سازمان بهزیستی تماس بگیرند. اما همانطور که گفتم در گذشته خانه حوزه خصوصی افراد نبود و به جز خانههای نخبگان و صاحبمنصبان بقیه چند فامیل با هم در یک اتاق زندگی میکردند. از اینرو امکان قرنطینه در خانه وجود نداشته.
اگر قرار باشد این وضعیت به شکل طولانیمدت ادامه پیدا کند یا در بازههای زمانی میانمدت تکرار شود، چه نوع سیاستگذاریهای کلانی باید در قبال آن انجام شود؟
در حال حاضر انتخاب بین مرگ و زندگی است و سیاستها بر این اساس اتخاذ شدهاند و تقریباً چارهای غیر از این نبوده است. اگرچه سیاستمداران به دنبال راهی بودند که ضمن حفظ جان مردم، اقتصاد مردم نیز در گردش باشد اما بعداً این سیاست، انتخابی ناگزیر بود چون حفظ هر دو، یعنی هم اقتصاد مردم و هم جان مردم ممکن نشد. بنابراین سیاست کلانی که در صورت ادامه این شرایط باید اتخاذ شود کماکان حفظ سلامت مردم است حتی اگر به قیمت رکود طولانیمدت اقتصادی و رشد احتمالی برخی خشونتهای خانگی و حتی انواع فشارهای روانی از وسواس گرفته تا خشونت تمام شود. البته این انتخاب یک مساله اخلاقی است. اما اگر انتخاب سیاست کلان را با روش هزینه-فایده نیز انجام دهیم باز هم نتیجهای که به آن میرسیم حفظ جان مردم است، چون هزینه نیروی انسانی به مراتب از هزینههای اقتصادی که بر نیروی انسانی تحمیل میشود بیشتر است. حتی اگر به پیامدهای اقتصادی که بر سلامت انسانها تاثیر میگذارد هم بیندیشیم باید همان سیاست کلان حفظ سلامت و جان انسانها را در پیش گرفت. فکر میکنم اگر به نحو کمی هم به مساله نگاه کنیم، نرخ بیمه عمر از نرخ بیمه بیکاری بیشتر باشد. اما اگر علائم کنترل و ساکن شدن منحنی مبتلایان به کرونا بروز کند میتوان با اولویت دادن تدریجی به شغلهایی که نتیجهاش به زندگی و آرامش روانی مردم کمک میکند به اقتصاد فکر کرد. اما هر تصمیمی در این مورد باید هوشمندانه باشد و دولت در عمل باید به واقعیتها و نظرات کارشناسی دقیقاً گوش کند. البته باید این نکته را هم تاکید کنم که واقعاً بروز این مساله نشان داد که چقدر امکان پیشبینی آینده ناممکن است و از این به بعد باید در سیاستگذاریها به سیاستها در شرایط غیرمترقبه توجه زیادی شود.
برای شرایط قرنطینه کنونی چه ملاحظات اقتصادی و اجتماعی باید مدنظر قرار گیرد؟
در این شرایط نقش دولت از همه مهمتر است و باید در درجه نخست دولت این ملاحظات اقتصادی و اجتماعی را دقیقاً در نظر داشته باشد. اول از همه دولت باید بهطور جدی و با برنامه حمایتی از همه ظرفیتهایش استفاده کند. نخست، تمام اقشار را در نظر بگیرد و به هر قیمت و وسیلهای که شده معاش افراد را تضمین کند. دولت نمیتواند تنها برنامه تور ایمنی اجتماعی داشته باشد چون ما در شرایط رکود اقتصادی نیستیم که تنها گروههایی که توان اقتصادی ندارند درون تور افتاده باشند و نیاز به حمایت داشته باشند، بلکه کسانی که توانمندی اقتصادی دارند نیز در تور افتادهاند. در مقابل، ملاحظه جدی که دولت باید با قاطعیت انجام دهد، نظارت بر اجرای قوانین فاصلهگذاری یا قرنطینه است تا مردم آن را جدی بگیرند و دولت باید افراد خاطی را جریمه کند. منظورم این است که نقش دولت در مواقعی شبیه به شیوع ویروس کرونا تعیینکننده است. اگر هم دولت احتیاجی به منابع دیگر اقتصادی و اجتماعی دارد نباید تردید کند و اینکه مشکلاتش را با مردم و سایر دولتها و سازمانهای بینالمللی در میان بگذارد نباید این را نشانه ضعف تلقی کند. تقریباً در اینگونه شرایط همه دولتها به هم کمک میکنند. در مورد منابع اجتماعی نیز دولت باید از کمکهای مردمی استقبال کند و مردم را ترغیب کند تا گروههای داوطلبانه تشکیل دهند. اگرچه باید تحت نظارت و هماهنگی و حمایت دولت باشد. البته این بحث درست است که بزرگ شدن دولت بعد از کنترل بحران مشکلاتی ایجاد میکند و دولتها بعد از رفع این بحران احتمالاً به راحتی خود را کوچک نمیکنند اما نمیتوان این را بهانه کرد و برنامههای حمایتی را با قدرت اجرا نکرد. اگر بخواهیم تا اینجا ارزیابی مقدماتی از عملکرد دولت و سیاستهایش داشته باشیم متاسفانه دولت ما تا به حال کارنامه خوبی نداشته است. البته در این شرایط نباید به دولت زیاد انتقاد کرد و باید از او حمایت کرد. سیاستی که الان در پیش گرفته شده و هنوز بهطور کامل اجرا نشده به نظر درست نیست و تردیدهایی در آن است. بدون مهار این بحران به راحتی نمیتوان در فکر رفع محدودیتهای اقتصادی بود. دولت دیر به فکر قرنطینه و فاصلهگذاری اجتماعی افتاد، اگر این بار نیز به وظیفه خود عمل نکند کارنامه خوبی از خودش به جای نگذاشته است و ابعاد بحران به مراتب بیشتر خواهد شد. مساله دیگری که همواره در این مواقع دولتها را ملاحظهکار میکند عدم شفافیت در نشر اخبار و آمار است. برخی در دولت فکر میکنند اگر آمار واقعی مبتلایان و جانباختگان ناشی از ویروس کرونا را منتشر کنند جامعه با ترس و نگرانی روبهرو خواهد شد، اما این تفکر پیامدهای خوبی ندارد. اولاً، بالاخره این آمار، دیر یا زود توسط متخصصان تخمین زده میشود و در نهایت مردم نظر محققان را درست میدانند و همین مساله اعتبار دولت را کمتر از گذشته میکند. ثانیاً، شفافیت در آمار و اطلاعات مربوط به کرونا، اگرچه ممکن است مردم را نگران کند اما کنشهای مردم را واقعیتر میکند. بهطور مثال، اینکه مردم در برخی موارد به مقررات فاصلهگذاری اجتماعی توجهی نمیکنند تا حدی به این عدم شفافیت برمیگردد. مردم این مقررات را جدی نمیگیرند چون آمارها و اخبار آنها را آنچنان نگران نکرده است.