زاویه متفاوت
روشن است که ویروس کرونا برای اقتصاد جهانی بهطور عام و اقتصاد ایران بهطور خاص تهدیداتی ایجاد کرده ولی پرسشی که به ذهن میرسد این است که آیا این ویروس، علاوه بر تهدید فرصتهایی نیز برای اقتصاد ایران ایجاد کرده است؟ به باور نویسنده دستکم سه فرصت مهم به واسطه کرونا ایجاد شده است:
1- احیای نسبی اعتماد به نظام حکمرانی: تا پیش از عالمگیر شدن کرونا، به نظر میرسید که اعتماد عمومی به قابلیت نظام حکمرانی کاهش یافته بود. این امر هم بهواسطه کاهش پیوسته درآمد سرانه و هم بهواسطه فشارهای تبلیغی که صورت میگرفت رخ داد. بازگشت تحریم اعتماد به کارایی مذاکره و تدوین موافقتنامهای قابل اتکا را زیر سوال برد و در عین حال سیاستهایی که در مواجهه با تحریم به کار گرفته شد ضعف سیاستگذاری را آشکار کرد. این قضیه همزمان بود با اوجگیری فضای تبلیغی و رسانهای علیه حاکمیت بهطور کلی و دولت بهطور خاص. رسانههای اصولگرا از یکسو و رسانههای وابسته از بیرون از سوی دیگر تلاش داشتند تا مفهوم ناکارایی را در اذهان عمومی جا بیندازند. شیوه رایج این کار نیز سیاهتر نشان دادن وضع موجود در ایران و سفیدتر نشان دادن وضعیت کشورهای غربی بود. اگرچه ضعف عملکرد حاکمیت در مواجهه با کرونا قابل انکار نیست اما عملکرد کشورهای توسعهیافته نظیر انگلیس، آمریکا و حتی فرانسه نیز نشان داد که میانگین عملکرد سیاستمداران ایران خیلی متفاوت از کشورهای توسعهیافته نیست. البته در مجموع عملکرد ایتالیا و اسپانیا از عملکرد ایران بدتر بوده و شاخصهای موجود چنین چیزی را گواهی میدهد. وقتی این نکته را هم اضافه میکنیم که ایران تحت فشار شدید تحریم بوده و با محدودیت منابع مواجه است، اعتبار ایران به لحاظ تابآوری و نظام سیاستگذاری ارتقای بیشتری مییابد. این امر فضای روانی مساعدتری برای اقدام در آینده ایجاد میکند.
2- یکی از معضلات بزرگ اقتصاد ایران، عدم ایجاد فرصتهای شغلی به اندازه کافی است که نتیجه آن بیکاری فزاینده است. در گذشته بخشی از این مشکل با فشار بر دولت و بنگاههای بزرگ برای استخدام بیش از حد نیاز نیروی کار پنهان شده است. پیامد این امر در دولت آن است که عمده بودجه صرف بودجه جاری میشود و پول چندانی برای بودجه عمرانی باقی نمیماند. در نتیجه زیرساختهای کشور که تضمینکننده رشد بلندمدت است فدا میشود و توسعه نمییابد. متاسفانه به شکل روزافزون فشار بودجه جاری بر بودجه عمرانی افزوده شده است. در سمت بنگاههای اقتصادی نیز پدیده نیروهای مازاد موجب شده تا هزینه نیروی انسانی بیش از حد متعارف شود و این امر در کنار هزینه مالی -که آنهم به واسطه مشکلات نظام بانکی بسیار بالاست- هزینه تمامشده را بالا ببرد و در نتیجه بنگاه با مشکل سرمایه در گردش و فقدان منابع برای توسعه خطوط تولید مواجه شود. خوشبختانه پدیده کرونا موجب شد تا دورکاری و شیفتی شدن فعالیتها در دستور کار قرار گیرد. همانطور که میتوان حدس زد بخشی از آنچه دورکاری گفته شد عملاً کارنکردن بود. کمکم این بحث در میان کارکنان هر بنگاه و سازمانی ایجاد میشود که آیا حقوق و دستمزد کسانی که ریسک کردند و به سرکار آمدند و کسانی که به اسم دورکاری به خانه فرستاده شدند باید یکی باشد یا نباید یکی باشد؟ طبیعتاً به تدریج سیستمها به سمتی میروند که افراد موثر و مفید به کار فراخوانده میشوند و حقوق بالاتری دریافت میکنند و افراد کمفایده به دورکاری فرستاده میشوند و حقوق کمتری میگیرند. همزمان با این پدیده موضوع اصلاح نظام بیکاری در دستور کار قرار گرفته است. نظام بیکاری ایران از دو معضل بزرگ در رنج است. معضل اول این است که همه بیکارشدگان را تحت پوشش قرار نمیدهد و معضل دوم این است که سخاوتمندی بیش از حدی برای افراد تحت پوشش قائل است یعنی تا حداکثر 48 ماه به شکل ثابت مستمری بیکاری را برقرار میکند در حالی که این دوره زمانی باید بسیار کوتاهتر و در عین حال مبلغ مستمری باید نزولی باشد. وقتی قانون بیمه بیکاری اصلاح شد به تدریج این سوال مطرح میشود که چرا باید به عدهای حقوق داد در حالیکه به اسم دورکاری، بیکاری میکنند؟ روشن است که باید با اخراج و احاله آنها به نظام بیمه بیکاری، نظام نیروی انسانی دولت و بنگاههای اقتصادی را اصلاح کرد. این قضیه به دلیل حساسیتهای انسانی همواره از دستور کار نظام سیاستگذاری کنار گذاشته شده است اما انتظار میرود در صورت تداوم پدیده کرونا به صورت جدی مطرح شود.
3- حرکت به سمت دیجیتالی شدن امور از مهمترین فرصتهایی است که کرونا برای اقتصاد ایران ایجاد کرده است. نظام اداره کشور ما کماکان سنتی است و اگرچه اینترنت ایجاد شده اما کماکان رویههای سنتی در آن حاکم است. برگزاری انبوه جلسات بیفایده و ترددهای بیش از حد موجب شده تا هیچگاه پدیده دولت الکترونیک جدی گرفته نشود. در سمت بنگاههای اقتصادی نیز تحول دیجیتال تا حدودی پذیرفته شده ولی برای برخی بخشها در حد شعار باقی مانده است.