گفتا که شبرو است او از راه دیگر آید
چرا «وعده تولید گوشی موبایل ملی» ما را از چاله به چاه میاندازد؟
اخیراً وعده تولید گوشی موبایل هوشمند ملی داده شده و سخن از خودکفایی در گوشی موبایل مطرح شده است؛ این وعده دو ایراد بزرگ دارد: ملیگرایی در فناوری که ره به ترکستان است و دیگری غیرممکن بودن تولید فناوری با منابع دولتی. درباره گزاره دوم زیاد صحبت شده است. در این یادداشت بیشتر به گزاره اول میپردازیم و میبینیم که پیامد خطای سیاستگذار در خودکفایی در حوزه تکنولوژی چیست.
اخیراً وعده تولید گوشی موبایل هوشمند ملی داده شده و سخن از خودکفایی در گوشی موبایل مطرح شده است؛ این وعده دو ایراد بزرگ دارد: ملیگرایی در فناوری که ره به ترکستان است و دیگری غیرممکن بودن تولید فناوری با منابع دولتی. درباره گزاره دوم زیاد صحبت شده است. در این یادداشت بیشتر به گزاره اول میپردازیم و میبینیم که پیامد خطای سیاستگذار در خودکفایی در حوزه تکنولوژی چیست.
اشتباه ملیگرایی در تکنولوژی
مزیت رقابتی، مزیت مطلق و مزیت نسبی سه مفهومی هستند که به شدت اشتباه درک شدهاند و نتیجه این درک اشتباه بنیادگرایی در زمینه تکنولوژی و ظهور ملیگرایی دولتی در تولید و فناوری است. ملیگرایی در علم و تکنولوژی و تولید علم و تکنولوژی بیمعناست؛ زیرا نه علم و نه فناوری محدود به مرزهای جغرافیایی و سیاسی نیستند. امروز اظهر منالشمس است که هیچ کشوری به تنهایی نمیتواند یک زنجیره ارزش در علم و تکنولوژی را کامل انجام دهد. به عنوان نمونه پردازنده دستگاههای موبایل چینی، کرهای و ژاپنی را شرکت آمریکایی کوالکام میسازد و تولیدکننده موبایلهای آمریکایی، چینیها هستند و اپلیکیشنهای گوشیهای هوشمند را مردمی از سرتاسر جهان میسازند. ریشه درک اشتباه ملیگرایی در موبایل این است که آن را یک وسیله سختافزاری میبینیم در حالی که موبایل یک اکوسیستم است. پیشرفتهای تکنولوژیک که قدرت فراوانی به اکوسیستم موبایل میدهند به آسانی قابل شبیهسازی نیستند. ما اگر دغدغه تولید در زمینه موبایل داریم میتوانیم بخشی از زنجیره تامین را بسازیم که راه درستتری است، نه انجام همه زنجیره به صورت انفرادی. تولید به صورت فردی و انجام همه بخشهای یک زنجیره منطق اقتصادی ندارد. حضور ثابت دولت و منابع دولتی در تمام طرحهای تولید ملی فناوری هم مهر تاییدی است بر انجام نشدن یک کار؛ حضور دولت در نهایت ما را به تولیدکنندههایی خواهد رساند که منابع دولتی را مصرف میکنند و سختافزارهای تولید ایران را از چین وارد میکنند! در ادامه نگاهی میاندازیم به سه مفهوم بد درکشده که ما را به ملیگرایی در تولید رسانده است.
مزیت رقابتی مفهومی در مدیریت و مربوط به کسبوکارهاست؛ مزیت رقابتی مجموعه عوامل یا توانمندیهایی است که یک بنگاه اقتصادی را به عملکردی بهتر از رقبا میرساند. دسترسی به منابع طبیعی، یا نیروی انسانی بسیار متخصص و دسترسی به انواع تکنولوژیها در این تعریف میگنجد. مزیت رقابتی چهار ویژگی دارد: باارزش است؛ کمیاب است؛ غیرقابل تقلید و غیرقابل جانشینی است. ساختار بازار، نوآوری، پاسخگویی و توجه به کیفیت کالا و حساسیت نسبت به خدمات مطلوب هم کسبوکارها را به مزیت رقابتی میرساند. برای درک مزیت رقابتی که معمولاً در سطح مدیریت بنگاهها مطرح میشود لازم است دو مفهوم اقتصادی مزیت نسبی و مزیت مطلق را درک کنیم.
ما در زندگی روزمره خود برای تامین کالاهایی که نیاز داریم و خدماتی که میخواهیم به افراد زیادی وابسته هستیم که حتی ممکن است آنها را نشناسیم یا نبینیم. چه چیزی این وابستگی را امکانپذیر میکند؟ مفهومی به نام مبادله. افراد نه از روی بخشش و دلسوزی نیازهای هم را تامین میکنند و نه دولتها آنها را مجبور به این کار میکنند. ما نیازهای هم را تامین میکنیم که چیزی در ازای آن دریافت کنیم.
مزیت نسبی یعنی کل تولید یک گروه یا یک اقتصاد، زمانی بیشترین میشود که تولید هر کالا توسط فرد یا بنگاهی انجام شود که کمترین هزینه-فرصت را دارد. به همین دلیل ساده است که در حال حاضر در بیشتر کشورهای دنیا، بیشتر کالاها و خدمات از خارج از مرزهای سیاسی و جغرافیایی وارد آن کشورها میشود. مزیت نسبی وابستگی متقابل بین افراد و ملتها را توضیح میدهد.
اقتصاددانان هنگام مقایسه بهرهوری یک فرد، بنگاه یا یک ملت با هم از مفهوم مزیت مطلق استفاده میکنند. تولیدکنندهای که به منابع کمتری برای تولید نیاز دارد، در تولید آن کالا دارای مزیت مطلق است.
علاوه بر منابع مصرفشده مفهوم مهم دیگر هزینه - فرصت است.
هزینه - فرصت همه آن چیزی است که از دست میدهیم که چیز دیگری به دست آوریم. اقتصاددانها هنگام مقایسه هزینه- فرصت دو تولیدکننده از اصطلاح مزیت نسبی استفاده میکنند. تولیدکنندهای که هزینه - فرصت کمتری برای تولید یک کالا دارد در تولید آن دارای مزیت نسبی است. نکته مهم این است که اگرچه یک نفر میتواند در تولید هر کالایی مزیت مطلق داشته باشد ولی نمیتواند در تولید همه کالاها مزیت نسبی داشته باشد؛ چون هزینه-فرصت یک کالا معکوس هزینه - فرصت کالای دیگر است؛ اگر هزینه - فرصت یک کالا برای فردی بهطور نسبی زیاد باشد، آنگاه هزینه - فرصت او برای کالای دیگر باید بهطور نسبی کم باشد. تا زمانی که دو بنگاه یا کشور هزینه فرصت دقیقاً یکسانی نداشته باشند، یکی از آنها در تولید یک کالا و دیگری در تولید کالای دیگر مزیت نسبی خواهند داشت. تفاوت در هزینه - فرصت افراد و مزیت نسبی منافع، مبادله را به وجود میآورد. هنگامی که هر فرد به کاری که در آن مزیت نسبی دارد مشغول میشود، کل تولید در اقتصاد افزایش مییابد و این افزایش میتواند برای بهبود وضع همه افراد مورد استفاده قرار گیرد. به عبارت دیگر، تا زمانی که دو فرد هزینه - فرصت متفاوتی دارند، هردو میتوانند با کسب یک کالا در قیمتی پایینتر از هزینه - فرصت خود، از مبادله منفعت ببرند. مبادله میتواند وضع همه را در جهان بهتر کند زیرا اجازه میدهد که هر کسی در فعالیتی متمرکز شود که در آن مزیت نسبی دارد. اصل مزیت نشان میدهد که تخصصگرایی و مبادله منافع زیادی دارد.
مزیت ما کجاست؟
چه چیزی باعث شده ما در درک مزیتهای نسبی کشور دچار خطا شویم؟ محدودیت در مبادله. راهحل ما چه بوده است؟ اقتصاد مقاومتی روشی برای مقابله با تحریمهای اقتصادی علیه یک منطقه یا کشور تحریمشده، با کمترین وابستگی به خارج از کشور در خصوص نیازهای اساسی و راهبردی است. اقتصاد مقاومتی به معنی تشخیص حوزههای فشار و تلاش برای کنترل و بیاثر کردن آن تاثیرهاست. اما این موضوع باعث شده که برخی تصور کنند برای رسیدن به اقتصاد مقاومتی باید تعاملات و مبادلات خارجی کاهش یابد و بر تولید داخلی کشور و تلاش برای خوداتکایی تاکید کرد.
اصل مزیت نسبی به ما میگوید باید در زمینههایی سرمایهگذاری کنیم که مزیت نسبی داریم. ما کجا مزیت داریم؟ خاویار، پسته، خرما، فرش دستباف و زعفران تنها چند مورد از مواردی است که ما در آنها مزیت نسبی داریم. محصولات معدنی، محصولات پتروشیمی، محصولات کشاورزی، محصولات دامی و دهها مورد دیگر که در گزارشها به آنها اشاره شده مزیت نسبی ماست.
ما باید قبول کنیم که در حال حاضر در زمینه فناوری مزیت نسبی نداریم و برخی به اشتباه میگویند که ما نیروی متخصص خوبی داریم. این گزاره اشتباه است. ما در ایران نیروی متخصص بهتری نسبت به کشورهایی مانند هند نداریم؛ ما نیروی متخصص ارزان داریم. بنابراین تصور اینکه به اندازه کافی منابع لازم برای ساختن اکوسیستم موبایل را داریم اشتباه است و سرمایهگذاری در این زمینهها برای ساختن اکوسیستمی جدید منابع ما را هدر میدهد. حضور دولت هم هدر دادن منابع را تسریع میکند. ما در بسیاری زمینهها مزیت نسبی داریم که میتوانیم در آنها سرمایهگذاری کنیم و به نظر میرسد بخش خصوصی منافع فعالیت در این بخشها را هم خوب درک کرده است. مهمترین نقش دولت نیز دخالت نکردن و چوب لای چرخ تولید نگذاشتن است و متاسفانه سقف خواستههای بسیاری از فعالان اقتصادی همین است.
موبایل و اکوسیستم پیچیده آن مزیت نسبی برای ما ندارد و هیچ کدام از کسبوکارهایی که با منابع دولتی در این مسیر شکل میگیرند در دنیای کسبوکار به شدت رقابتی موبایل هم مزیت رقابتی نخواهند داشت. این کسبوکارهای رانتی به ماشینهای دلارخواری تبدیل میشوند که در نهایت موبایلهای تولید ایران را از چین وارد میکنند!