بودجه 99 پل صراط است
محسن جلالپور از تبعات لایحه بودجه سال 99 برای وضعیت معیشتی مردم میگوید
لایحه بودجه امسال را بسیاری لایحهای تخیلی میدانند. لایحهای که در آن دولت تنها تلاش کرده طرف درآمدها را به هر شکلی با طرف هزینهها برابر کند. وگرنه به گفته محسن جلالپور این لایحه در خوشبینانهترین حالت، 50 درصد کسری دارد. اما پیام این بودجه برای معیشت مردم چیست؟ جلالپور میگوید پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمانهای عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند.
لایحه بودجه امسال را بسیاری لایحهای تخیلی میدانند. لایحهای که در آن دولت تنها تلاش کرده طرف درآمدها را به هر شکلی با طرف هزینهها برابر کند. وگرنه به گفته محسن جلالپور این لایحه در خوشبینانهترین حالت، 50 درصد کسری دارد. اما پیام این بودجه برای معیشت مردم چیست؟ جلالپور میگوید پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمانهای عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند. رئیس سابق اتاق ایران میگوید البته دولت هر آنچه داشته را خرج هفتسر عائله کرده تا رفاه ایجاد کند. اما نتیجه معکوس بوده. چون هم از حل ابرچالشهای اقتصادی غافل شده و هم بودجه عمران را هر سال خرج امور جاری کرده. نتیجه واضح است. سهم سرمایهگذاری به زیر 15 درصد رسیده، رشد اقتصادی رخ نداده، تعهدات بسیاری بر دوش دولت است و منابع کافی برای تامین همه هزینهها وجود ندارد. تعبیر جلالپور جالب است. او میگوید بودجه 99 پل صراط حاکمیت و دولت است. باید دید دولت از این پل عبور میکند یا نه؟ پیشبینیها این است که احتمالاً عدم تحقق منابع، دولت را به سمت خلق پول سوق میدهد و نتیجه آن تورم است و افزایش قیمتها و کاهش رفاه و افزایش فقر. به عبارتی گویا بودجه معیشت، به ضدخود تبدیل میشود.
♦♦♦
یکی از مهمترین ویژگیهای لایحه بودجه سال 99 کاهش بیسابقه درآمدهای حاصل از فروش نفت است. این مساله برای جامعهای که در دورهای به وفور منابع عادت کرده بود، نگرانکننده است. کاهش درآمدهای نفتی در سال 99 زندگی ما را چگونه متاثر میکند؟
وقتی درباره بودجه 99 صحبت میکنیم یک نکته بسیار مهم را نباید از نظر دور داشته باشیم؛ اینکه میزان درآمدهای نفتی احتمالاً به پایینترین حد تمام سالهای گذشته رسیده است. آقای جهانگیری در سخنرانی روز دوشنبه (25 آذرماه) در اتاق ایران به دو موضوع اشاره کرد. اول اینکه گریزی به رابطه شوکها و درآمدهای نفتی ایران زد و بعد هم تلاش کرد با ایما و اشاره به فعالان بخش خصوصی بفهماند که درآمدهای نفتی به شدت کاهش پیدا کرده است. ایشان گفت: به خاطر گوشهای نامحرم نمیگویم چه میزان صادرات نفت داریم ولی میزان صادرات نفت به شدت کاهش یافته است. ارقام گوناگونی درباره درآمدهای نفتی ایران به گوش میرسد اما حتی اگر بالاترین ارقام را در نظر بگیریم، باز هم پایینترین رقم فروش نفت در 50 سال گذشته است. بعد از انقلاب در سال 1359 یعنی بدترین شرایط سیاسی و بینالمللی که با وقوع جنگ تحمیلی و آغاز تحریمهای آمریکا همراه بود، ما توانستیم روزی 911 هزار بشکه نفت بفروشیم. در حال حاضر اما با کمترین میزان فروش نفت در 50 سال گذشته مواجهیم. وقتی آقای جهانگیری داشت درباره کاهش محسوس درآمدهای نفتی سخن میگفت یاد حکایت معروف شیشه پنیر افتادم. شاید داستان پنیر در شیشه را نشنیده باشید. به نظرم وصف حال این روزهای ماست. مردی خسیس که در دورهای از زندگیاش بیپول هم شده بود، برای خانه پنیر خرید و در شیشهای انداخت و شیشه را در صندوقی گذاشت و قفلی بر صندوق زد و کلیدش را در جیبش گذاشت. هربار که همسرش سفره را پهن میکرد، شیشه پنیر را از صندوق بیرون میآورد و به زن و فرزندانش اجازه میداد لقمه نان را پشت شیشه مالیده و بخورند.
یک روز که مرد دیر به خانه رسید، فرزندانش گرسنه شدند و از مادر غذا خواستند. شیشه پنیر در صندوق در بسته بود و کلید در جیب مرد. مادر به ناچار سفره را پهن کرد و به بچهها گفت نان را پشت صندوق مالیده و بخورند. چون مرد به خانه آمد و جریان را شنید عصبانی شد و گفت: «ای هوار، کارتان به جایی رسیده که حتی یک وعده نان بیقاتق نمیتوانید بخورید؟» فکر کنم بودجه 99 برای مردم شبیه مالیدن نان به صندوق است.
بنا به تعاریف بودجه دو ماموریت اصلی دارد: اولین ماموریت آن تحرکبخشی به اقتصاد است که در این زمینه دو کارکرد برای بودجه تعریف شده است؛ اول کمک به افزایش رشد اقتصادی و دوم برقراری یا حفظ ثبات اقتصادی. دومین ماموریت بودجه اثربخشی بر زندگی مردم است که در این زمینه نیز دو کارکرد برای آن بودجه تعریف شده است: اول بهبود فقر و توزیع درآمد و دوم عرضه کالای عمومی. اگر برای بودجه سالانه این کارکردها را در نظر بگیریم، به نظر شما بودجه 99 چقدر میتواند به دولت در انجام این ماموریتها کمک کند؟
این هم واقعیت دیگری از بودجه 99 است که آنجا که باید به خدمت اقتصاد درآید و محرک رشد و ثبات باشد، نیست و آنجا که باید فقر را کاهش دهد و رفاه را بیشتر کند، ظرفیتش را ندارد.
این یک واقعیت است که دولت با مشکلات پیچیده و چندلایه در اقتصاد مواجه است. بخشی از این مشکلات ساختاریاند و مدتهاست وجود دارند اما بخشی از مشکلات را خود دولت به وجود آورده است.
ابرچالشهای اقتصادی باعث شدهاند سهم سرمایهگذاری از تولید ناخالص داخلی در سال 1397 به زیر 15 درصد برسد و رشد موجودی سرمایه هم به صفر نزدیک شود. از آن طرف هرسال ارقامی تحت عنوان بودجه عمرانی در بودجه گنجانده میشود اما منابع تخصیصیافته خرج مصارف جاری میشود یعنی دولت آنقدر بیپول شده که بودجه عمرانی را هم خرج هفتسر عائله خود میکند. اما مساله این است که در نیم قرن گذشته خاستگاه اصلی رشد اقتصاد ایران سرمایهگذاری بوده و اکنون که دولت ناچار است بخش عمدهای از منابع را در چاه ابرچالشها بریزد، قاعدتاً امیدی هم به رشد سرمایهگذاری و احیای رشد اقتصادی نیست.
با وجود این بودجه 99 به صورت خلاصه یک بودجه تخیلی است که در خوشبینانهترین حالت، 50 درصد کسری دارد. پیام بودجه 99 ریاضت است با این توضیح که نهادهای دولتی و حکومتی و سازمانهای عریض و طویل در این ریاضت سهم کمتری از مردم دارند. وقتی بودجه را بررسی میکردم، یاد جوک معروفی افتادم. میگویند دزدی مشغول بریدن قفل مغازهای بود. رهگذری سر رسید و پرسید مرد؛ چه میکنی؟ دزد گفت: دارم ویولن میزنم. رهگذر گفت: این چه ویولنی است که صدا ندارد؟ دزد گفت: صدایش را فردا میشنوی. امیدوارم صدای این ردیفها و تبصرهها و مادهها را سال آینده با همنوازی تورم و جهش نرخ ارز نشنویم.
شما میگویید این بودجه یک بودجه خیالی است و آمارهای بودجه هم همین را میگوید. اما رئیسجمهور هنگام تقدیم لایحه بودجه گفت این بودجه با هدف ایجاد رفاه و بهبود معیشت طراحی شده. آیا چنین است؟
در سالهای گذشته وقتی وفور درآمد داشتیم، عرضه کالای عمومی روند مطلوبی نداشت. سالهای طولانی است که دولت قادر به تامین بودجه آموزش و بهداشت نیست. سیاستگذاری اقتصادی و دیپلماسی هم بهعنوان مهمترین کالای عمومی، کیفیت لازم را نداشته و ندارند و روزبهروز بدتر هم میشوند. با توجه به ناآرامیهای اخیر و ظرفیت بحرانسازی اجتماعی که ابرچالشهای اقتصادی دارند، امنیت هم بهطور جدی به مخاطره افتاده است. انتظار اینکه بودجهای با 50 درصد کسری بتواند زمینه را برای عرضه مطلوب کالای عمومی فراهم کند به نظرم غیرممکن است. اما متاسفانه این موضوع مورد پذیرش مردم نیست و با توجه به فسادهای گسترده در نظام اداری، اعتماد مردم به سیاستگذار به پایینترین حد ممکن رسیده است. مردم پیش خود میگویند ایران کشوری بزرگ و دارای منابع قابل توجه است و همانطور که خیلی از کشورهای نفتی زندگی خوبی برای شهروندان خود فراهم کردهاند، این حق ماست که زندگی خوبی داشته باشیم. به واسطه منابع سرشاری که در کشور ما وجود دارد، انتظار مردم این است که رفاه در سطح قابل قبولی باشد اما این گونه نیست و بنا به گزارشها، بر تعداد فقرا افزوده شده و وضعیت رفاه نیز در یک دهه گذشته افت کرده است. بیشتر کشورهای هموزن و هماندازه ایران مسیر رو به رشدی را طی میکنند و مردم ایران هم انتظار دارند وضعیتشان بهبود پیدا کند. اما بودجه 99 نه تنها قادر به بهبود وضعیت فقر نیست که احتمالاً افراد بیشتری را فقیر خواهد کرد. معمولاً بودجههای سالانه در ایران با تابلوی عدالت اجتماعی و با هدف کاهش فقر تهیه و تنظیم میشوند اما به چند دلیل ضد ماموریتی که دارند عمل میکنند. دلیل اول این است که معمولاً دولتها تلاش میکنند کالا و خدمات مصرفی جامعه را با ابزار تثبیت قیمت پایین نگه دارند. در حقیقت سیاستهای کاهش فقر یا افزایش رفاه در کشور ما با ابزار تثبیت قیمت، سرکوب بازار و چندگانه کردن قیمتها همراه است. این خطا معمولاً با بودجههای سالانه شروع میشود اما واقعیت این است که اتکا به این روشها ضمن اینکه انگیزه فعالیتهای اقتصادی را کاهش میدهد، باعث اتلاف گسترده منابع میشود. مثلاً اخیراً رئیسجمهور گفته: در بودجه سال 99 برای تامین کالاهای اساسی ارز 4200تومانی در نظر گرفته شده است. معنیاش این است که بیش از 10 میلیارد دلار از منابع کشور به منظور پایین نگه داشتن قیمت کالای اساسی مورد نیاز مردم اختصاص خواهد یافت اما اگر به گذشته برگردیم آیا این سیاست در ارزان نگه داشتن کالاهای مصرفی مردم موفق عمل کرده است؟ بررسی اقتصاددانان نشان میدهد خیر، این سیاست موفق نبوده و حتی ضد ماموریت خود عمل کرده است. از این دست سیاستها زیاد داریم و بزرگترین ایرادشان این است که اینگونه سیاستگذاری به دلیل نیاز به منابع مالی بالا، رقم کسری بودجه دولت را بزرگ میکند و چون دولت در بودجه وعده پایین نگه داشتن قیمتها را داده، ناچار است به آن عمل کند. اما سوال این است که منابع مورد نیاز را از کجا تامین خواهد کرد؟ وقتی منبعی وجود ندارد، پس این احتمال که به منابع بانک مرکزی دستدرازی کند بسیار زیاد است. وقتی کسری بودجه از منابع بانک مرکزی تامین شود، رشد نقدینگی شتاب بیشتری میگیرد و متعاقباً تورم افزایش پیدا میکند. بدیهی است که تورم باعث کوچکتر شدن سفره فقرا و افزایش مضاعف نابرابری خواهد شد.
از این دست سیاستها در لایحه بودجه 99 هم زیاد دیده میشود به این دلیل که دولت در دوره وفور درآمدهای نفتی گشادهدستی کرده و قولهای زیادی داده است اما امروز که درآمدها به شدت کاهش یافته دوباره بخشی از همان وعدهها را تکرار کرده است. به همین دلیل است که ارقام برآوردی از کسری بودجه سال آینده سرگیجهآور است. بنابراین با وجود درآمدهای موهومی که در بودجه 99 پیشبینی شده، احتمال عدم تحقق درآمدها بسیار زیاد است.
در نتیجه پیشبینی این است که دولت خود را در وضعیتی قرار دهد که ناچار به تامین منابع از کانال پایه پولی شود بنابراین احتمال افزایش تورم بسیار زیاد خواهد بود.
درباره اثرگذاری بودجه روی متغیرهای اصلی اقتصاد چه نظری دارید؟ آیا بودجه قادر به تحرکبخشی به اقتصاد خواهد بود؟
نفت در اقتصاد ایران همواره بهعنوان منبع اصلی تحرکات و نوسانات عمل کرده و در نتیجه زمانی که درآمدهای نفتی کاهش پیدا میکند، انتظار این است که تولید ناخالص داخلی هم کاهش پیدا کند. بنابراین همانطور که معاون اول اشاره کرد، به تجربه میدانیم که متغیرهای اصلی اقتصاد ایران همبستگی زیادی با قیمت نفت دارند. در 50 سال گذشته، هرگاه قیمت نفت کاهش یا افزایش قابلملاحظهای داشته، بخشهای مختلف اقتصاد ایران نیز تحتتاثیر قرار گرفتهاند. اگر قیمت نفت بالا رفته، رشد اقتصادی هم افزایش پیدا کرده و اگر کاهش قابل ملاحظهای پیدا کرده، رشد اقتصادی هم تحت تاثیر قرار گرفته است. برای فهم بهتر موضوع خوب است تجربه دو شوک درآمدی نفت در دهه 90 را بررسی کنیم.
از ابتدای دهه 90، در دو مقطع، درآمدهای نفتی ایران کاهش یافته است. مقطع نخست در سال 1391 بود که نفت ایران تحریم شد و در نتیجه درآمدهای نفتی با کاهش 40درصدی، از حدود 120 میلیارد دلار در سال 1390 به 68 میلیارد دلار در سال 1391 رسید. در این مقطع رشد اقتصاد ایران بیش از شش درصد منفی شد. در مقطع دوم، در سال 1393 در حالی که موانع تحریمی در حال رفع شدن بود، قیمت نفت به شدت کاهش پیدا کرد و شوک جدیدی به اقتصاد ایران وارد شد. در این مقطع فروش نفت از 55 میلیارد دلار به 34 میلیارد دلار رسید. یعنی یکبار دیگر درآمدهای نفتی ایران با کاهش 40درصدی مواجه شد. در این مقطع هم رشد اقتصاد ایران که در سال 1392 اندکی بهبود یافته بود، مجدداً کاهش یافت.
در حال حاضر هم با وجود کاهش شدید فروش نفت، رشد اقتصاد ایران همچنان منفی است و برخی سناریوها از جمله در گزارش بانک جهانی نشان میدهد تحریمهای این دوره میتواند منجر به کوچک شدن 10درصدی اقتصاد ایران در دو سال آینده شود. بنابراین رابطه درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی یک رابطه اثباتشده است که نشان میدهد نوسان درآمدهای ناشی از فروش نفت با نوسان تولید ناخالص داخلی همبستگی بالایی دارد. نتیجه اینکه برخورداری از وفور منابع طبیعی برای ما و اقتصادمان یک شمشیر دولبه با مضار و منافع همزمان است و همانگونه که وفورش میتواند به بهبود رفاه اجتماعی منجر شود، نبودش میتواند اقتصادمان را به نفرین منابع دچار کند.
کسری بودجه سال 99 مهمترین دغدغهای که ایجاد کرده این است که دولت برای تامین منابع به افزایش پایه پولی متوسل شود و نتیجه آن تورمی دیگر است. آیا میتوان امیدوار بود که دولت بیپول با تنگنای مالی، عقلانیت اقتصادی را پیشه خود کند و در تخصیص منابع عقلانیتر رفتار کند؟
چند ماه باقیمانده تا پایان امسال و همینطور سال 1399 برای همه ما مقطع بسیار حساسی است. از این جهت که تصمیمهای درست اقتصادی میتواند ما را از این پیچ خطرناک عبور دهد یا کشور را به مسیرهای خطرناک رهنمون سازد.
هر سال موعد تدوین و تصویب بودجه که میرسد پشتمان میلرزد، امسال بیشتر از همیشه نگران هستیم چون احتمال میدهیم در فرآیند تدوین و تصویب بودجه اتفاقاتی رخ دهد که بودجه سال آینده را تبدیل به تهدیدی برای اقتصاد کشور کند. در چند دهه گذشته اقتصاد ایران بدترین و کاریترین ضربهها را از بودجههای سالانه خورده و شاید کاریترین ضربه را از بودجه 99 دریافت کنیم. پدیده نارضایتی مردم هم در صورت عدم درک از سوی سیاستمداران میتواند خطرآفرین باشد. الان چند سالی است که موقع تنظیم بودجه، در رسانهها و شبکههای اجتماعی واکنشهای زیادی به تخصیص منابع نشان داده میشود. در این شرایط که درآمدهای نفتی کاهش یافته، بودجه سازمانها، نهادها و شخصیتها بهشدت مورد توجه مردم قرار گرفته و سیاستگذار بودجهای را مجبور به ارائه توضیح کرده است. تا به حال سابقه نداشته که افکار عمومی تا این اندازه روی تخصیص منابع به بخشهای مختلف تمرکز کند. مردم درباره بند بند بودجه نظر دارند و شبکههای اجتماعی پر شده از مقایسه برشهای کیک بودجه. مردم نگران و خسته میپرسند چرا باید در این تنگنای مالی، به برخی موسسهها و شخصیتها بودجه پرداخت شود در حالی که بخشی از هموطنان ما در شرایط بسیار بدی زندگی میکنند. حرف آنها این است که آلودگی هوا هر روز بیشتر از گذشته دارد زندگی ما را به تعطیلی میکشاند، پس چرا بودجه فلان نهاد که خروجی مشخصی ندارد، از بودجه نهادهای توسعهدهنده حملونقل عمومی بیشتر است؟
پس انتظار این است که سیاستمداران ما عادات غلط گذشته را کنار بگذارند. قطعاً دولت در ماههای آینده برای ایفای تعهدات و وظایف جاری خود دچار مشکل مالی میشود و نباید بگذاریم وضع از اینکه هست بدتر شود.
کلید حل این معما در این است که سیاستمداران ما تقوای مالی پیشه کرده و از مسابقه فساد و رانتخواری و تقسیم غنایم ملی کنار بکشند. طرفداران نظام هم باید بدانند دوره سختی پیشرو داریم و فشار بیشتر به مردم میتواند عواقب سختی به دنبال داشته باشد. قطعاً کشور برای گذار از شرایط سخت پیشرو نیاز به منابع مالی زیادی دارد و در صورتی که منابع موجود به درستی هزینه نشود، امیدی به گذار از وضع موجود نخواهیم داشت.
من لایحه بودجه 99 را به مثابه پل صراط طرفداران نظام میدانم و امیدوارم هم دولت و هم مجلس با درک صحیح از شرایط موجود، به گونهای سیاستگذاری کنند که کشور از این پیچ خطرناک به سلامتی عبور کند. بیایید به خاطر کشور عزیزمان ایران اگر به توصیه اقتصاددانان توجه نمیکنیم، به نصیحت سعدی گوش فرا دهیم که فرموده:
چو دخلت نیست، خرج آهستهتر کن