جوفروش گندمنما
ویژگیهای یک رئیس کل بانک مرکزی خوب چیست؟
در ایران هیچگاه رئیس کل بانک مرکزی جایگاهی بالاتر از وزیر نداشته است. این مساله را میتوان هم از جایگاه نشستن او در اعضای هیات دولت و همچنین با توجه به پیروی از سیاستهای دولت فهمید. گاهی مشاهده میشود که حتی تصمیمات شورای پول و اعتبار، از قبل توسط هیات دولت گرفته شده و صرفاً این شورا وظیفه تصویب این تصمیمات را بر عهده گرفته است.
در ایران هیچگاه رئیس کل بانک مرکزی جایگاهی بالاتر از وزیر نداشته است. این مساله را میتوان هم از جایگاه نشستن او در اعضای هیات دولت و همچنین با توجه به پیروی از سیاستهای دولت فهمید. گاهی مشاهده میشود که حتی تصمیمات شورای پول و اعتبار، از قبل توسط هیات دولت گرفته شده و صرفاً این شورا وظیفه تصویب این تصمیمات را بر عهده گرفته است.
عدم استقلال رئیس کل بانک مرکزی از دولت زمانی مشخص میشود که بانک مرکزی و دولت بر سر مسالهای اختلاف نظر داشته باشند، در این حالت یا بانک مرکزی باید سیاست تحمیلی دولت را بپذیرد یا اینکه مانند دوره آقای مظاهری استعفا دهد. بنابراین مهمترین ویژگی یک رئیس کل بانک مرکزی خوب، استقلال از دولت یا به تعبیری، توان نه گفتن به سیاستهای انبساطی دولت است.
برای نشان دادن مزیتها و معایب مستقل بودن رئیس کل بانک مرکزی (که مهمترین مساله در بحث استقلال بانک مرکزی است)، مقالات متعددی نگاشته شده است. اکثراً در این مورد اتفاق نظر دارند که بانک مرکزی مستقل، منجر به نرخ تورم نسبتاً کم و پایدار میشود. اما یک بحث اساسی که وجود دارد آن است که آیا استقلال بانک مرکزی منجر به افزایش نوسانات تولید یا بیکاری میشود یا خیر؟ السینا و سامرز1 (1995) به این نتیجه میرسند که در کشورهای OECD، استقلال بانک مرکزی موجب نوسانات رشد و بیکاری نشده است. این مقاله به صورت نظری، این مساله را نشان میدهد که استقلال بانک مرکزی منجر به کاهش تورم شده و هیچ هزینهای برای بخش حقیقی ندارد.
آنها دو منشأ اصلی تغییرات تولید را ناشی از شرایط اقتصادی (شوکهای پولی) و شرایط سیاسی (عدم اطمینان نسبت به سیاستهای اقتصادی آینده) میدانند. بحث مقاله این است که استقلال بانک مرکزی موجب میشود، شرایط اقتصادی ناپایدار شود؛ چراکه ممکن است بانک مرکزی به اندازه تورم، تلاش برای ثبات تولید انجام ندهد (افزایش نوسانات تولید). اما از طرف دیگر بحث میکند که عدم اطمینانهای سیاسی کم میشود، چون سیاست پولی تحت تاثیر مستقیم دولت قرار نمیگیرد (کاهش نوسانات تولید). بنابراین اثر کل بر نوسانات تولید مشخص نیست و حتی ممکن است نوسانات تولید کاهش یابد.
آنها برای اینکه چنین مسالهای را نشان دهند، تابع زیان بانک مرکزی را در حالت باقاعده و صلاحدیدی مقایسه میکنند و نشان میدهند در صورت وجود استقلال برای بانک مرکزی، عدم اطمینان سیاسی کاهش یافته و در نتیجه نوسان تولید کم میشود.
نکته مهمی که باید ذکر شود آن است که وقتی ساختار و جایگاه رئیس بانک مرکزی اشکال اساسی دارد و به صورت قانونی استقلال بانک مرکزی تعریف نشده است، هر فرد بادانش و باتجربه هم که این منصب را کسب کند، نمیتواند در سیاست پولی کارایی داشته باشد. درست مانند خودرو فرسودهای که راننده حرفهای فرمول یک دارد.
نگاهی به ساختار انتخاب رئیس بانکهای مرکزی در دنیا
در ساختار بانکهای مرکزی دنیا یک اصل اساسی وجود دارد و آن اینکه افرادی که عرضه پول را کنترل میکنند، باید مستقل از افرادی باشند که تصمیمات مربوط به هزینههای دولت را میگیرند. در آمریکا رئیس کل بانک مرکزی فدرالرزرو توسط هیاتمدیره بانک مرکزی به مدت پنج سال انتخاب میشود و حتی رئیسجمهور توان عزل رئیس کل بانک مرکزی را ندارد. جایگاه رئیس کل بانک مرکزی در اقتصاد آمریکا کمتر از رئیسجمهور این کشور نیست و این فرد نفر دوم بعد از رئیسجمهور محسوب میشود. هیاتمدیره بانک مرکزی به مدت 14 سال توسط رئیسجمهور انتخاب میشود که این افراد باید به تایید مجلس سنا برسند. باید توجه داشت که رویه دیگر استقلال، پاسخگویی و شفافیت است و بانک مرکزی نسبت به اهداف تعیینشده، پاسخگو است و تحت نظارت و حسابرسی دولت قرار میگیرد.
ایجاد قاعده مقدم بر صلاحدید
دومین ویژگی رئیس کل بانک مرکزی خوب، ایجاد قاعده در سیاستگذاری پولی است. مقالات متعدد در حوزه سیاست پولی نشان دادهاند که در یک رژیم صلاحدیدی، مقامات پولی میتوانند پول بیشتری را چاپ و تورم بیشتری را نسبت به انتظارات مردم ایجاد کنند. اگرچه این سورپرایز تورمی، میتواند منافعی داشته باشد؛ اما آنها نمیتوانند به طور سیستماتیک در تعادل ایجاد شوند، چراکه مردم انگیزههای سیاستگذار را درک میکنند و انتظارات خود را بر اساس آن شکل میدهند. از آنجا که سیاستگذاران قدرت ایجاد شوکهای تورم را دارند، نرخ رشد پول و قیمتها در تعادل بالاتر میروند. بنابراین، اجرای تعهدات (یا قواعد) در مورد رفتارهای پولی میتواند مسائل را بهبود ببخشد.
دلیل این مساله که باید سیاستگذار با قاعده عمل کند آن نیست که آنها صلاحیت لازم را ندارند، بلکه صلاحدید کلاً به این معنی است که بهترین تصمیم را با توجه به وضعیت فعلی انتخاب کنند. بنابراین این تصمیم جدید سازگار است اما بهینه نیست و موجب بیثباتی میشود.
همانطور که لوکاس2 (1976) مطرح کرد باید قواعد با استفاده از نظریههای اقتصادی ارزیابی شود و یکی از بهترین آنها انتخاب شود. بنابراین قوانین محکمتر و سادهترند ولی در صورت وجود انتخاب توسط سیاستگذار، احتمال انحراف از اهداف وجود دارد. همچنین ترتیبات نهادی که وجود دارد باعث میشود فرآیند تغییرات قوانین سخت و وقتگیر باشد و فقط در شرایط اضطرار تغییر کند.
جایگاه جهانی رئیس کل بانک مرکزی ایران
دو نشریه «بنکر» و «گلوبال فایننس» هرسال برترین روسای بانکهای مرکزی را مشخص میکنند. وقتی به معیارهای این دو نشریه نگاه میکنیم متوجه میشویم که عمدتاً شامل مهار تورم، دستیابی به اهداف رشد، ثباتبخشی به بازار ارز و مدیریت نرخ بهره هستند.
در مهار تورم، ایران فاصله قابل توجهی با میانگین جهانی دارد. در حالی که میانگین تورم در اقتصاد ما حدود 20 درصد است، میانگین جهانی تورم به حدود دو درصد رسیده است. در بحث رشد اقتصادی، در سالهای اخیر نتوانستهایم توفیق چندانی کسب کنیم و هم نوسانات رشد اقتصادی، در اقتصاد ما افزایش یافته و هم شیب روند تولید ناخالص داخلی کاهش یافته است. در ثباتبخشی به بازار ارز نیز جزو معدود کشورهایی هستیم که سیستم نرخ ارز چندگانه داریم و تغییرات نرخ ارز، تناسبی با قدرت خرید حقیقی اقتصاد کشور ندارد. نرخ بهره نیز معمولاً توسط شورای پول و اعتبار با تاخیر بسیار زیاد تغییر میکند و این نرخ تناسبی با نرخ تورم ندارد. بنابراین مشاهده میشود که هیچ یک از معیارهای ذکرشده برای یک رئیس بانک مرکزی خوب در ایران وجود ندارد.
سخن پایانی
یک رئیس کل خوب باید دانش کافی در مورد کارکردها و اهداف تعریفشده برای بانک مرکزی را داشته باشد و بتواند با ابزارهایی که بانک مرکزی دارد، ثبات پولی و مالی را در اقتصاد به وجود بیاورد. همچنین باید به موضوعات بانکداری بینالملل آشنایی کافی داشته باشد. دو ویژگی که کمک شایانی به پیشبرد اهداف سیاست پولی بانک مرکزی میکند، شامل استقلال از دولت و انتخاب قاعده به جای صلاحدید است. تا زمانی که این دو ویژگی در بانک مرکزی ایران وجود نداشته باشد، نباید انتظار داشت که جایگاه بینالمللی برای رئیس کل بانک مرکزی وجود داشته باشد. بدون این دو ویژگی، امکان اجرای صحیح سیاست پولی به شکل مناسب وجود ندارد. عدم انجام صحیح سیاست پولی موجب میشود که در معیارهایی نظیر مهار تورم، دستیابی به اهداف رشد، ثباتبخشی به بازار ارز و مدیریت نرخ بهره، نتوانیم رتبه مناسبی کسب کرده و در نتیجه جایگاه بینالمللی رئیس کل بانک مرکزی ایران تضعیف شود.