سدی در برابر گسترش بحران
حجتالله صیدی از راهکارهای کاهش زیان بانکها میگوید
حجتالله صیدی میگوید: از منظر سودآوری، عموم بانکهای کشور از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند، اما از منظر جریان نقد عملیاتی، حداقل اطمینان دارم که بانکهای بزرگ مشکلی ندارند.
کارشناسان معتقدند علت اینکه سیستم بانکی به زیاندهی رسیده است از مدتها پیش عیان بود. وضعیت نامساعد بانکها، موضوع امروز نیست، از سالهای قبل وضعیت کنونی بانکها از سوی بسیاری از صاحبنظران پیشبینی میشد و نسبت به بروز آن هشدار داده شده بود. اما در این شرایط چگونه میتوان زمینه کاهش زیان بانکها و حرکت آنها به سمت سودآوری را فراهم کرد. در اینباره حجتالله صیدی مدیرعامل بانک صادرات میگوید که فرآیند زیاندهی بانکها و عوامل درونی و بیرونی آنها در سالهای اخیر بسیار پیچیده است. در حال حاضر عدم تناسب آن با واقعیتها، یکی از مهمترین عوامل بیرونی زیاندهی است، هرچند تنگنای مالی بنگاهها و مشکلات عملیاتی آنها، چون مانع از بازپرداخت به موقع تسهیلات میشود و از این زاویه، بانک یا با لحاظ کردن ذخیره یا با اضافه برداشت و استقراض از سایر بانکها دچار هزینههای مالی یا مطالبات مشکوکالوصول میشود، را هم میتوان دلیل دوم بیرونی زیاندهی تلقی کرد. بانکهای بزرگ اعم از دولتی یا خصوصی شده، البته به دلیل تسهیلات تکلیفی هم که خارج از اختیار آنها بوده و در بازدریافت آنها هم مشکل دارند، به طور مضاعف دچار این هزینهها هستند. او تاکید میکند در خصوص عوامل درونی، دو عامل از همه عوامل موثرترند، یکی مدیریت نقدینگی است که اگر مناسب نباشد هزینههای مالی بزرگی را به دنبال دارد و دومی هم هزینههای کارکنان و اداری و عمومی است که حاصل سالیان متمادی استخدامها و بازنشستگی و... است که تا حدود زیادی هم میتوان آنها را هزینه ثابت تلقی کرد و از اینرو قابل کنترل زیاد نیستند. این در حالی است که مشکلات بانکها هر روز در حال عمیقتر شدن هستند و زنگهای خطر در اقتصاد ایران را به صدا درآورده است. در این شرایط چه باید کرد؟
♦♦♦
با توجه به اینکه مهمترین متغیری که تداوم فعالیت متعارف بانکها را تضمین میکند، سودآوری و تداوم جریان نقد عملیاتی بانکهاست، در قیاس با سیستم بانکداری در دنیا، عملکرد مالی بانکهای ایرانی چگونه ارزیابی میشود؟ اهم هزینهها و درآمدهای بانکها از چه محلی بوده است؟
هرچند پاسخ دقیق به این سوال مهم شما نیازمند انجام یک پژوهش جامع و تجزیه و تحلیل دقیق است، چون همه بانکهای ایرانی را دربر میگیرد، اما در حد فرصت این گفتوگو و در یک ارزیابی کلی و البته تجربی و نه لزوماً دقیق، میتوانم عرض کنم که از منظر سودآوری، عموم بانکهای کشور از وضعیت مناسبی برخوردار نیستند، اما از منظر جریان نقد عملیاتی، حداقل اطمینان دارم که بانکهای بزرگ مشکلی ندارند.
ممکن است بیشتر توضیح دهید چگونه سودآوری منفی ولی جریان نقدی مثبت است؟
بله ببینید، اول اینکه بنده سودآوری را منفی ارزیابی نکردم بلکه نامناسب ارزیابی کردم، چون برخی بانکها، هرچند نه در مقیاس بزرگ، سودهایی اندک دارند و به عبارت دیگر همه بانکها زیانده نیستند. نکته دیگر اینکه تفاوت است بین سودآوری و جریان نقد عملیاتی. بانکهای بزرگ به دلیل اینکه حجم بزرگی از منابع را در اختیار دارند و مشتریان آنها هم فراوان است و هرکدام از آنها گاهی دهها میلیون فقط صاحب حساب دارند، جریان خوبی از نقدینگی را در اختیار دارند که بخش مهمی از آن هم عملیاتی است. از طرف دیگر، اگر از منظر اضافه برداشت از بانک مرکزی هم نگاه کنیم، بانکهای بزرگ به ندرت در ماههای اخیر اضافه برداشت داشتهاند و این خود نشاندهنده مدیریت نقدینگی مناسبی در آنهاست.
در مورد هزینهها و درآمدهای بانکها هم باید بگویم که اهم آنها درآمدهای مشاع و غیرمشاع است که مهمترین آنها درآمد تسهیلات و کارمزد است و مهمترین هزینهها هم هزینههای سود سپرده و اداری و عمومی است.
در یک دستهبندی کلی، عوامل موثر بر سودآوری بانکها را به دو گروه «عوامل بیرونی» و «عوامل درونی» تقسیم میکنند. به عقیده شما هرکدام از دو دسته یادشده چه مقدار بر وضعیت و عملکرد مالی بانکهای ایرانی اثر داشته و باعث بروز زیاندهی شده است؟
فرآیند زیاندهی بانکها و عوامل درونی و بیرونی آنها در سالهای اخیر به قدری پیچیده است که بنده نمیتوانم وزن یا درصد مشخصی را برای آن بیان کنم. خیلی کار دشواری است که احتمال خطا هم در آن بسیار زیاد است. اما اگر بدون وزندهی، بخواهم دستهبندی کنم و البته تعریف و طبقهبندی خودم را هم از عوامل درونی و بیرونی داشته باشم، میتوانم عرض کنم که چون نرخ سود، هم در مورد سپردهها و هم در مورد تسهیلات عمدتاً توسط شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی تعیین میشود، پس مهمترین عامل بیرونی است و عدم تناسب آن با واقعیتها، یکی از مهمترین عوامل بیرونی زیاندهی است، هرچند، تنگنای مالی بنگاهها و مشکلات عملیاتی آنها، چون مانع از بازپرداخت به موقع تسهیلات میشود و از این زاویه، بانک یا با لحاظ کردن ذخیره یا با اضافه برداشت و استقراض از سایر بانکها دچار هزینههای مالی یا مطالبات مشکوکالوصول میشود را هم میتوان دلیل دوم بیرونی زیاندهی تلقی کرد.
بانکهای بزرگ اعم از دولتی یا خصوصی شده، البته به دلیل تسهیلات تکلیفی هم که خارج از اختیار آنها بوده و در بازدریافت آنها هم مشکل دارند، به طور مضاعف دچار این هزینهها هستند. در خصوص عوامل درونی، دو عامل را از همه عوامل موثرتر میدانم، یکی مدیریت نقدینگی است که اگر مناسب نباشد هزینههای مالی بزرگی را به دنبال دارد و دومی هم هزینههای کارکنان و اداری و عمومی است که حاصل سالیان متمادی استخدامها و بازنشستگی و... است که تا حدود زیادی هم میتوان آنها را هزینه ثابت تلقی کرد و از اینرو قابل کنترل زیاد نیستند.
به عقیده شما کدام مولفهها بر انباره و روانه سود و زیان بانکها اثر میگذارد؟
خب طبیعی است که نفس سود و زیان خود متغیر روانه است و البته وابسته و نه مستقل. اگر منظورتان عوامل انباره و روانه موثر بر سود و زیان باشد، میتوان متغیرهای انباره را در ترازنامه بانکها جستوجو کرد که شاهبیت آن کفایت سرمایه است و بستگی زیادی به کیفیت داراییها دارد. اما متغیر مهم روانه، همانطور که اشاره کردم سود و کارمزد بانکی است. شاید بتوان سررسید شدن و سپس نکول مطالبات را هم متغیر روانه مهمی تلقی کرد. زیرا همیشه جریان دارد و اصلاً بنده معتقدم یک طلب در یک لحظه خاص، معوق یا نکول نمیشود، بلکه حاصل یک روند است.
آیا بانکها در شرایط کنونی و با توجه به پیچیدگی اقتصادی، ذخایر کافی برای مقابله با زیانهای احتمالی را دارند؟
وضعیت هر بانکی با بانک دیگر متفاوت است. قاعدتاً هم، اندوختههای وضعشده در سالهای عمر بانک، اعم از اندوختههای قانونی و احتیاطی و برای چنین منظوری است. میدانید که اندوختهها وجوه کنار گذاشتهشده از محل سود هستند. اگر هم منظورتان ذخیره باشد، که قبل از محاسبه سود، وضع میشود و در بانکها رقم مهم و متداولی است و برای مطالبات مشکوکالوصول به معنی اعم کلمه اتخاذ میشود، قبلاً تاثیرش را روی سود و زیان
گذاشته و بنابراین برای زیانهای احتمالی ناشی از سوخت شدن مطالبات است که البته رقمی قضاوتی است و معمولاً محل عدم توافق بین حسابرس و مدیر بانک است.
اخیراً مساله روی آوردن بانکهای ایرانی به سمت بنگاهداری و روی گرداندن به فعالیتهای متعارف بانکی، از سوی بسیاری از کارشناسان مورد انتقاد قرار گرفته است، با توجه به تجربه شما در صحنه بانکداری آیا این فعالیت همسو با سودآوری بانکهاست یا از کانال نوسانات اقتصادی در تناقض با سودآوری بانکهاست؟
در این رابطه بنده یک نظر کلی دارم و یک نظر اختصاصی. به عنوان یک کارشناس کوچک، نظر تخصصی من به طور کلی این است که بنگاهداری فینفسه نهتنها برای بانکها بد نیست، بلکه گاهی بسیار مناسب هم هست. اما شرط و شروطی دارد که باید رعایت شود. اگر بنگاهداری در اولویت قرار گیرد و موجب شود که مدیران بانکداری را به حاشیه برانند، برای بانک به مثابه آفتی بزرگ است، اما اگر مدیران، بنگاهداری را برای تکمیل چرخه عملیات و زنجیره ارزش عملیات بانکداری و همچنین ابزاری برای مدیریت ریسک تلقی کرده و همچنان بانکداری کنند، سیاست خوبی است. اما نظر اختصاصی من موقت است و مربوط به این روزهاست و آن اینکه در شرایط کنونی که وضعیت نظام بانکی پیچیده شده و تدابیر خاصی میطلبد، موافقم که بانکها بنگاههای غیرمالی خود را واگذار کنند، فارغ از اینکه آیا بازار برای واگذاری این داراییها مساعد است یا نه.
به نظر شما مهمترین راهکارهای تقویت سودآوری بانکها در دو دسته «تجهیز منابع» و «تخصیص منابع» هم از لحاظ تکنیکی هم از لحاظ مباحث کلان چیست؟ راههای خلق جریان پایدار سود چیست؟
مهمترین راهکار متناسبسازی نرخهای سود سپرده و تسهیلات با هم و افزایش کارایی و بهرهوری بانکها و اصلاح ترازنامههایشان به ویژه در طرف داراییهاست. تخصیص بهینه منابع هم سودآوری را قطعاً تضمین میکند و هم افزایش میدهد گرچه با توجه به نااطمینانیها و عدم قطعیتها امر دشواری است.
مهمترین ریسکهای عملیاتی، نقدینگی و بازار که بانکها را تهدید میکند، چیست؟
عملیات بانکداری در ذات خود با ریسک مواجه است که اکنون ریسک اعتباری برای بانکها از همه مهمتر شده است که دلایلش را در بحث مربوط به طلب از بنگاهها و تنگنای مالی آنها اشاره کردم.
در یک دستهبندی سودآوری یک بانک تجاری را به دو گروه سودآوری مبتنی بر کارمزد و سودآوری مبتنی بر اختلاف سود تجهیز و تخصیص منابع تقسیم میکنند. با وجود پایداری سود مبتنی بر کارمزد، اما همواره سهم این نوع سودآوری پایینتر از متوسط جهانی بوده است. به نظر شما چه عاملی باعث شده تا آرایش سودآوری بانکهای ایرانی متفاوت از متوسط جهانی باشد؟ برای نزدیک شدن به میانگین جهانی چه راهکارهایی پیشنهاد میدهید؟
مهمترین دلیل این کاهش را شاید بتوان در محدودیتهای بینالمللی دانست و همچنین عدم توسعه ابزارهای بانکداری نوین. در کشور ما هنوز اقتصاد بانکمحور است و در بانکها هم سپردهپذیری و اعطای تسهیلات به روشهای مرسوم و کلاسیک هنوز حرف اول را میزند. از اینرو درآمد بانک بخش عمدهاش به سود تسهیلات اختصاص دارد و بانک خدمات دیگر را خیلی کم ارائه میدهد و بنابراین درآمد کارمزدیاش وزن زیادی ندارد. مهمترین راهکار، تعریف و به کارگیری ابزارهای بانکداری نوین است و آشنا ساختن مشتریان با مزایا و ظرفیتهای این ابزارها.
چگونه میتوان پورتفوی درآمدی بانکها را متنوع کرد؟
پاسخ را تا حدودی در سوال قبلی عرض کردم ولی باز تنوع بخشیدن به انواع تسهیلات هم پورتفوی درآمدی ایجاد کرده و ریسک را هم تا حدود زیادی کاهش میدهد.
برخی کارشناسان معتقدند سیستم بانکداری ایران از عدم ابزارهای مدرن مانند ابزار مشتقه به منظور پوشش ریسک ناشی از ارز رنج میبرد. به عقیده شما تمرکز سیاستگذار بر این ابزار تا چه حد روی سودآوری بانکها اثرگذار است؟
همانطور که عرض کردم، بسیار اثرگذار است و بسیاری از بانکها در سراسر جهان اعم از کشورهای توسعهیافته یا در حال توسعه هم به این امر به طور جدی میپردازند. پرداختن سیاستگذار به این ابزارها و توسعه آنها توسط بانکها، خیلی به بقای بانکها و افزایش سهم بازار و سود آنها کمک میکند.
به عقیده شما مرحله دوم تحریمهای آمریکا که در اواسط آبان شروع خواهد شد تا چه حد در انقباض چشمانداز سودآوری بانکها موثر است؟
باید دید اروپا میخواهد با تحریمهای آمریکا از نظر عملیاتی چه برخوردی داشته باشد. منظورم در عرصه عملیات است و نه موضعگیری سیاسی اروپاییها. از نظر سیاسی آنها با آمریکا همراهی نکردهاند، اما اگر مثلاً در مقابل قطع سوئیفت نتوانند ایستادگی کنند، خب محدودیت خیلی افزایش پیدا میکند یا اگر نخواهند یا نتوانند بانکهای کوچک و متوسط خود را مجاب به همکاری با بانکهای ایرانی کنند باز محدودیت خواهیم داشت. طبیعی است که در این صورت سود بانکها کاهشی خواهد بود. بالاخره ما در سال حدود ۶۰ تا ۷۰ میلیارد دلار صادرات و ۵۰ تا ۶۰ میلیارد دلار هم واردات داریم و مدیریت وجوه این عملیات بازرگانی بینالمللی کار مهم و سودآوری است که امیدوارم بتوانیم در دست بگیریم.
یکی از عواملی که سودآوری بانکها را در دهههای اخیر تحت تاثیر قرار داده نسبت بالای مطالبات معوق سیستم بانکی است. به نظر شما چه عواملی در کاهش این نسبت موثرند؟ آیا رتبهبندی اعتباری در سیستم بانکی ایران در افزایش این متغیر تاثیر دارد؟ اگر دارد چه راهکارهایی لازم است ارائه شود؟
کاهش این نسبت در گرو رونق بنگاهها و اقتصاد است. خب ما در سالهای گذشته از رکود تورمی شدیدی برخوردار بودیم و اکنون تا حدودی رونق داریم ولی برای ایفای تعهدات بنگاهها کافی نیست. در مورد قسمت دوم سوالتان باید بگویم که بله، جای رتبهبندی اعتباری به شدت خالی است و البته کار خیلی سختی هم هست، اما اگر حتی با کارایی نسبی هم انجام شود، ریسک بانکها را خیلی کاهش میدهد.
بدهیهای دولت به بانکها چه تاثیری بر سودآوری این نهادها گذاشته است؟ آیا چشماندازی برای بازپرداخت کامل بدهیها دیده میشود؟
بدهیهای دولت، بانکها را با چالش مهمی روبهرو کرده است، هرچند بخش مهمی از این بدهی را دولت به بانکهایی دارد که خود سهامدار عمده یا کامل آنهاست.
توجه بفرمایید که این بدهی بخش مهمش از دولتهای قبل به ارث رسیده و قطعاً در صورت تسویه، هم ترازنامه بانکها اصلاح میشود و هم سود و زیان آنها و اصلاً معتقدم که نفس بانکهای بزرگ باز میشود. دولت در این سالها در تلاش برای حل و فصل قضیه بود و حتی در لایحه بودجه هم تمهیداتی را به کار برد، اما هنوز از نظر عملیاتی قرین توفیق نبوده است.