افق تاریک
زیر و بم جنگهای تجاری ایالاتمتحده آمریکا
پس از پایان جنگ جهانی اول و آغاز بازسازیها که با شکلگیری موج جدید توسعه صنعتی غرب همراه بود، تحولاتی نظیر گسترش استفاده از الکتریسیته، ابداع و گسترش خط تولید در صنایع مختلف و افزایش بهرهوری سبب شد تا تولید انبوه (Mass production) به معنای امروزی در اقتصاد ایالاتمتحده شکل گیرد و تولید به شکل مشهودی افزایش یابد.
1- قانون تعرفه اسموت-هاولی1 (1934-1930)
کشورهای هدف: کانادا، اسپانیا، ایتالیا و سوئیس
اقلام عمده: بیش از بیست هزار کالای کشاورزی و صنعتی
پس از پایان جنگ جهانی اول و آغاز بازسازیها که با شکلگیری موج جدید توسعه صنعتی غرب همراه بود، تحولاتی نظیر گسترش استفاده از الکتریسیته، ابداع و گسترش خط تولید در صنایع مختلف و افزایش بهرهوری سبب شد تا تولید انبوه (Mass production) به معنای امروزی در اقتصاد ایالاتمتحده شکل گیرد و تولید به شکل مشهودی افزایش یابد. این تغییرات به حدی بود که میانگین رشد تولید ناخالص داخلی این کشور در نیمه دوم دهه 1920 معادل 8 /3 درصد شده بود و این در حالی است که در نیمه اول همین دهه، میانگین رشد معادل 1 /0 درصد بود. در کنار تغییر کمیت رشد، ماهیت رشد نیز به شکلی تغییر کرد که بخش عمدهای از اسبها و دیگر چارپایانی که منبع تامین انرژی فعالیتهای تولیدی بودند با موتورهای الکتریکی، گازوئیلی و تراکتورها جایگزین شده بودند. نتیجه این مساله، آزادسازی یکششم تا یکچهارم اراضی کشاورزی بود که پیش از این به تولید علوفه حیوانات اختصاص یافته بود.
به این ترتیب، فرآیند اتوماسیون (به معنای جانشینی ماشین با حیوانات) دو تغییر محسوس یعنی افزایش تولید در بخش صنعت و کاهش تقاضا (و همچنین افزایش تولید) در بخش کشاورزی را به دنبال داشت. این تغییرات به معنای مازاد تقاضا بود و همین مساله، سناتورها را تشویق به تصویب قانون تعرفه کرد. این قانون با 244 رای موافق جمهوریخواهان و 20 رای موافق دموکراتها در بدو آغاز رکود بزرگ تصویب شد. کشورهای هدف و همچنین دیگر کشورهای اروپایی نیز در مقابل اقدام به وضع تعرفههای سنگین کردند و بزرگترین جنگ تجاری عصر جدید شکل گرفت. اعمال تعرفهها موجب رشد میانگین تعرفه وارداتی از 5 /13 درصد به 8 /19 درصد شد و در سالهای اجرای این قانون، واردات و صادرات ایالاتمتحده به ترتیب 66 درصد و 61 درصد کاهش یافت.
در مورد جهت علیت میان اجرای این قانون و رکود بزرگ نیز نظرات مختلفی وجود دارد اما فریدمن و کروگمن آن را نتیجه آغاز رکود و نه علت رکود میدانند. در نهایت نیز با انتخاب فرانکلین روزولت از جبهه دموکراتها به ریاست جمهوری، این قانون ملغی شد و تا دوران پس از جنگ نیز جنگ تجاری دیگری شکل نگرفت.
2- جنگ مرغی! (1964)
کشورهای هدف: آلمان و فرانسه
اقلام عمده: مرغ، نشاسته سیبزمینی، کنیاک و ماشینآلات نیمهسنگین
صنعتی شدن و تولید انبوه، این بار در تولید طیور، سرآغاز نخستین جنگ تجاری پس از جنگ جهانی دوم و همچنین پس از موافقتنامه عمومی تعرفه و تجارت (گات) بود. گسترش روشهای نوین صنعتی در پرورش مرغ سبب شده که ایالاتمتحده حجم انبوهی از مرغهای ارزانقیمت را تولید کرده و به نقاط مختلفی از جمله اروپا صادر کند. هرچند که این مساله نخست در اروپا با استقبال مواجه شد و با تغییر سلایق مصرفکننده و سبک زندگی، استقبال خوبی از این غذای نسبتاً لوکس آمریکایی شد اما به تدریج مقاومتها آغاز شد. فرانسه و آلمان غربی که هنوز مشغول احیای خسارات جنگ بودند و اتوماسیون کشاورزی در آنها با وقفه همراه بود، وجود هورمونهای عقیمکننده مردان و همچنین دامپینگ را به عنوان دستاویز وضع تعرفه بر واردات مرغ از ایالاتمتحده قرار دادند تا فرصتی برای آغاز کشاورزی صنعتی مهیا کنند. با وضع تعرفههای سنگین، میزان صادرات ایالاتمتحده به سرعت به سهچهارم کاهش یافت و پس از شکست 18 ماه مذاکرات، جانسون رئیسجمهور دموکرات ایالاتمتحده نیز در 1964 اقدام به وضع تعرفه 25 درصدی بر واردات نشاسته سیبزمینی، کنیاک و ماشینآلات نیمهسنگین (به ویژه از فولکس واگن) از آلمان و فرانسه کرد. این تعرفهها زمینه حضور گسترده خودروسازان ژاپنی نظیر سوبارو، تویوتا، نیسان سوزوکی و هوندا (و همچنین جنگ تجاری بعدی) را در آمریکا فراهم کرد. لغو و کاهش تعرفهها نیز به تدریج در چند دهه صورت گرفت.
3- قرارداد محدودیت صادرات خودروهای ژاپنی (1994-1981)
کشور هدف: ژاپن
اقلام عمده: خودرو، موتورسیکلت، نیمهرساناها و قطعات الکترونیکی
خیزش ققنوسوار ژاپنیها از خرابههای جنگ و میانگین رشد اقتصادی معجزهوار 6 /9درصدی در دوره 35ساله پس از جنگ، ژاپن را به عنوان یک ابرقدرت اقتصادی و یک صادرکننده انبوه مطرح کرده بود. حضور گسترده خودروهای ژاپنی در بازار ایالاتمتحده، که برخلاف خودروهای آمریکایی ارزان و کممصرف بودند، موجب شد تا صنعت خودرو آمریکا با کاهش شدید تولید مواجه شود. نتیجه این امر آغاز مذاکرات و انعقاد قراردادی سهساله برای کاهش داوطلبانه میزان صادرات خودرو ژاپن به آمریکا بود. این محدودیت غیرتعرفهای به شکل سهمیهبندی بود و ژاپنیها متعهد شدند که در یک دوره سهساله سقف صادرات خودرو را به یکمیلیون و 680 هزار دستگاه کاهش دهند. البته این قرارداد پس از سه سال و با افزایش سقف مذکور، تا سال 1994 ادامه یافت و البته اقلام دیگری را نیز دربر میگرفت. نتیجه نهایی آن نیز توسعه قراردادهای جوینت ونچر و ایجاد کارخانههای مشترک میان خودروسازان ژاپنی با فورد، کرایسلر و جنرال موتورز در ایالات جنوبی آمریکا (به دلیل سهولت قوانین ایالتی) بود.
4- کشمکش سریالی الوار (1982)
کشور هدف: کانادا
اقلام عمده: الوار
ایالاتمتحده و کانادا بزرگترین روابط تجاری متقابل را در دنیا دارند و این رابطه، غالباً به شکلی مسالمتآمیز و کمتنش در جریان بوده است. البته الوار و چوب درختان جنگلی از این قاعده مستثنی و همواره محل دعوای طرفین بوده است. ریشه این اختلاف نیز یک مساله نهادی و ریشهای، یعنی تفاوت در هزینههای بهرهبرداری است چراکه جنگلهای کانادا مالکیت عمومی دارند و با پرداخت حق قطع، میتوان از آنها برداشت کرد اما در ایالاتمتحده به دلیل وجود مالکیت خصوصی، هزینه پرورش درختان بر عهده بهرهبردار است.
افزایش نرخ بهره فدرال و آغاز دوره رکودی ایالاتمتحده در شروع دهه 1980، سبب کاهش تقاضا و رکود بخش مسکن موجب کاهش قیمت چوب و الوار ساختمانی شد. همین موضوع دستاویز چوببرهای آمریکایی برای درخواست ممنوعیت واردات الوار از کانادا در سال 1982 شد که به نبرد الوار 1 معروف است. در این سال، مذاکرات متعددی شکل گرفت و سیاستهای مختلف از جمله تعرفه و سهمیه نیز به طور مقطعی اجرا شد اما نکته مهم، تداوم این مذاکرات و تنشها تا سال 2006 است. در خلال این سالها محدودیتهای مختلفی روی واردات از کانادا اعمال شده که نبردهای الوار 1 تا 6 نامگذاری شده و تاثیر زیادی بر کاهش تجارت چوب میان دو کشور داشته است. مسائل مربوط به تجارت چوب و خودرو، که در بالا ذکر شد، همزمان با ریاستجمهوری ریگان از حزب جمهوریخواه روی داده است.
5- جنگ بیارزش (1985)
کشورهای هدف: اروپا
اقلام عمده: پاستا، لیمو و گردو
تداوم کسری تجاری آمریکا در دهه 80 سبب شده که سومین جنگ این دهه، این بار با اروپا آغاز شود که البته از نظر اهمیت و ارزش بسیار ناچیز بود؛ واردات پاستای اروپایی در آمریکا با رشد حدود 100برابری میانگین تعرفه (25 درصد برای پاستای تخممرغی و 40 درصد برای پاستای غیرتخممرغی) مواجه شد و در مقابل اکثر کشورهای اروپا نیز واردات گردو و لیموترش از آمریکا را با افزایش تعرفه مواجه کردند. سیاستهای تجاری اتخاذشده در دوره ریگان که غالباً مبتنی بر ادبیات حمایتگرایی بود، مخالفتهای زیادی را نیز در کابینه ایجاد کرد. از جمله مالکوم بالدریج وزیر وقت بازرگانی ایالاتمتحده که تلاش زیادی برای رفع تنش میان کنگره و شرکای اروپایی کرد و معتقد بود کاهش نرخ رشد اقتصادی و تولید موجب ایجاد مشکلات برای برخی صنایع شده و تجارت، دلیل شرایط موجود نیست. به گفته وی، سیاستهای حمایتگرایی تنها مجموع فرصتهای موجود را کاهش خواهد داد.
6- جنگ نیابتی موز (1993)
کشورهای هدف: اروپا
اقلام عمده: موز
زایش اروپای واحد در 1993، همراه با برخی یکپارچهسازیهای قوانین از جمله قوانین تجاری بود و یکی از اولین تغییرات مربوط به تعرفههای واردات موز در فوریه 1993 بود که با عنوان سازمان بازار مشترک موز2 شناخته میشود. با توجه به مصرف بالای موز در اتحادیه اروپا (یکسوم از مجموع تولید جهانی) و تفاوت قوانین تعرفهای میان کشورها، اتحادیه اروپا تصمیم به اعمال سیاست واحد برای واردات موز از کشورهای ثالث گرفت. این سیاست ترکیبی از سهمیه و تعرفه بود به شکلی که مجموع واردات برای اعضای اتحادیه تا سطح 857 هزار تن بدون اعمال تعرفه بود اما پس از این سطح، میزان تعرفه به صورت پلهای و بر اساس مبدأ واردات افزایش مییافت. با توجه به اعمال سیاست واحد، قیمت موز درون اتحادیه اروپا به سرعت همگرا شد (تجارت میان اعضا بدون محدودیت بود) و مجموع مصرف اتحادیه کمتر از سه درصد کاهش یافت. با وجود این، قیمت جهانی موز کاهش یافت و مازاد عرضه ایجادشده به شرق اروپا صادر شد.
با توجه به آنکه بخش زیادی از شرکتهای تولید موز در آمریکای جنوبی، در اختیار مالکانی از ایالاتمتحده بود، دولت آمریکا این اقدام را یک سیاست تجاری علیه خود عنوان کرد و به همراه پنج کشور آمریکای لاتین، شکایتی را نزد سازمان تجارت جهانی مطرح کرد. این پرونده (به کلاسه DS16)، در یک پروسه طولانی 20ساله در سال 2012 بسته شد و طی سالهای مذکور، ایالاتمتحده برای تحت فشار قرار دادن اتحادیه اروپا، هشت پرونده جدید را مفتوح کرد. شایان ذکر است که از میان شرکای تجاری ایالاتمتحده، بیشترین کشمکشها با اتحادیه اروپا بوده است.
7- تعرفه فولاد بوش (2002)
کشورهای هدف: اروپا
اقلام عمده: فولاد
کاهش نرخ رشد اقتصاد جهانی، ظهور چین به عنوان معجزه رشد، رشد شرکتهای الکترونیکی و گذار از صنایع سنگین و موارد دیگری از این دست، سبب شد که در سالهای آغازین قرن جدید، صنعت فولاد ایالاتمتحده شرایط نامساعدی را تجربه کند به شکلی که در خلال سالهای 2000 و 2001، 21 شرکت تولید فولاد در این کشور اعلام ورشکستگی کردند. شرایط نامساعد این صنعت به شکلی بود که میزان تولید در ماه پایانی سال 2001 به حدود صفر رسیده بود. در این شرایط، دولت جمهوریخواه ایالاتمتحده بار دیگر با دستاویز قرار دادن مساله دامپینگ چین اقدام به اتخاذ سیاستهای حمایتگرایانه از صنعت فولاد کرد و تعرفه کمتر از یکدرصدی واردات فولاد را به هشت تا 30 درصد افزایش داد. البته کانادا و مکزیک به دلیل عضویت در پیمان نفتا، از این تعرفهها معاف شدند.
اعمال تعرفه موجب شد تا اشتغال صنایع فولاد به سرعت بالا برود اما به دلیل بالا بودن قیمت، شمار زیادی از صنایع پاییندستی با کاهش تقاضا مواجه شدند و در نتیجه تقاضای فولاد نیز با فاصله یک تا دو فصل کاهش یافت که با تعطیلی شمار بیشتری از کارخانههای فولادی همراه بود. در کنار کاهش مجموع اشتغال در صنعت فولاد، زیان رفاهی ناشی از این سیاست (به دلیل زیان صنایع پاییندست و مصرفکنندگان) بالغ بر 40 میلیون دلار برآورد میشود.
در نهایت، با اعلام شکایت جداگانه توسط اتحادیه اروپا و شش کشور دیگر، سازمان تجارت جهانی در سال 2003 ایالاتمتحده را ملزم به پرداخت جریمه دو میلیارددلاری در صورت عدم برداشتن تعرفهها کرد که بزرگترین جریمه صادرشده در تاریخ این سازمان بود. نتیجه دعوا نیز برداشتن تعرفهها بود.
8- و دوباره فولاد! (2018)
کشورهای هدف: اروپا، مکزیک، کانادا و چین
اقلام عمده: فولاد، آلومینیوم، خودرو و اقلام کشاورزی و مصرفی
با وجود روند رو به بهبود کسری تجاری ایالاتمتحده در یک دهه اخیر، وعدههای ترامپ در دوران رقابتهای انتخاباتی مبنی بر تجدید ساختار معاهدات تجاری، سبب شد تا در سال 2018 مجموعهای از تعرفههای وارداتی بر تجارت خارجی این کشور اعمال شود. اعمال تعرفه 25 و 10درصدی بر واردات فولاد و آلومینیوم از اروپا، مکزیک و کانادا یکی از این اقدامات بود که البته وضع تعرفه متقابل بر 180 و 299 قلم از کالاهای آمریکایی توسط اروپا و کانادا، نگرانی بابت تشدید یک جنگ تجاری تمامعیار را تشدید کرده است.
در جولای 2018 و با توجه به آنکه حدود نیمی از کسری تراز تجاری آمریکا مربوط به تجارت با چین است، ترامپ با ناعادلانه خواندن تجارت خارجی با برخی کشورها اقدام به اعمال تعرفه وارداتی بر 34 میلیارد دلار از کالاهای چینی کرد که البته با اقدام متقابل چین مبنی بر وضع تعرفه بر 128 قلم کالا همراه شد. این اولین رویارویی مستقیم میان این دو ابرقدرت اقتصادی است
و هنوز نمیتوان در مورد آن اظهار نظر کرد اما واکنشهای اولیه، نشانگر سقوط سهام شرکتهای مرتبط با چین نظیر کاترپیلار و بوئینگ است. مصاحبه رویترز با 60 اقتصاددان نیز نشان میدهد که 60 درصد از آنها برآیند این اقدامات را زیان خالص برای اقتصاد ایالاتمتحده و جهان میدانند.
به عنوان جمعبندی میتوان گفت که بررسی تاریخ جنگهای تجاری ایالاتمتحده نشان میدهد که غالباً در اوقاتی که برخی عدم تعادلها نظیر کمبود تقاضا یا مازاد عرضه در اقتصاد داخلی رخ داده، سیاستهای حمایتگرایانه در دستور کار سیاسیون قرار گرفته که البته نقش جمهوریخواهان در این میان پررنگتر بوده است. با وجود این اقدام اخیر ترامپ، نه از جنس اقدامات پیشین و پاسخ به عدم تعادلهای جاری بوده بلکه راهکاری برای تغییر پارادایمهای بلندمدتتر یعنی کسری تجاری و ظهور ابرقدرتی جدید به نام چین بوده است. هرچند که نتایج کوتاهمدت و بلندمدت این اقدام چندان روشن نیست و ارتباط زیادی به واکنش کشورهای مختلف دارد اما در مجموع به نظر میرسد که چشمانداز مثبتی برای پیامدهای جهانشمول آن وجود ندارد.