همگرایی برای تکمیل پازل سیاستهای اقتصادی
گفتوگو با حمید کردبچه درباره مراحل تدوین جامعترین تحقیق اقتصاد ایران
حمید کردبچه میگوید: پروژه از سوی یک تیم حرفهای و زیر نظر دکتر نیلی تعریف شد، سعی شده، طرح به موضوعاتی بپردازد که پیشتر هدفگذاری شده بود و ثانیاً میان سرفصلهای مختلف طرح سازگاری وجود داشته باشد. چنانکه تجمیع پژوهشها بتواند یک روایت کلی از مجموعه مباحث اقتصاد ایران ارائه کند.
طراحی پروژهای مطالعاتی در 16 سرفصل با این ویژگی که میان این بخشها ارتباط معناداری برقرار شود و بازخوردهای آنها روی یکدیگر نیز مورد بررسی قرار گرفته باشد، از نظر اقتصاددانان نیز پروژهای کمبدیل بهشمار میآید. از نظر حمید کردبچه، اقتصاددانی که در مراحل اجرای طرح مطالعات جامع اقتصاد ایران نقش داشته است، عمق، جامعیت، کاربردی بودن، نقشآفرینی افراد خبره و کار تیمی کمنظیر از دیگر ویژگیهای این طرح مطالعاتی است. او در گفتوگو با تجارت فردا مراحل تکمیل این مطالعات را تشریح میکند و در بخشی از این گفتوگو میگوید: «اگرچه که مجریان طرح، استادان دانشگاه و اقتصاددانانی بودند که ارتباط سازمانی با سیاستگذاران نداشتند و خارج از بدنه تصمیمگیری بودند اما موسسه عالی آموزش و پژوهش در مدیریت و برنامهریزی به عنوان یک نهاد مرتبط با سیاستگذار، پیشنهاد انجام این پژوهش را مطرح کرده و در این خصوص نقشی مستقیم ایفا کرده است.»
♦♦♦
از حدود دو هفته پیش که کنفرانس اقتصاد ایران برگزار شد، موضوع این رویداد و نتایج مطالعات جامع اقتصاد ایران که در این کنفرانس یکروزه ارائه شد، همچنان نقل محافل کارشناسی و رسانهای است. طرح جامع مطالعات اقتصاد ایران دارای چه ویژگیهایی است؟
شاید مهمترین ویژگی این طرح جامع بودن آن است که در 16 کارگروه، تقریباً تمامی حوزههای مهم اقتصاد ایران را پوشش داده است. اما به هر روی جای حوزههایی همچون آب و محیط زیست، تامین اجتماعی و صندوقهای بازنشستگی در این طرح خالی به نظر میرسد. ویژگی مهم دوم عمق مطالعاتی است که در این طرح لحاظ شده است. افق زمانی این طرح مطالعاتی کوتاهمدت بود و از زمان طراحی تا اجرا حدود 16 ماه به طول انجامید اما با توجه به اینکه پروژه از سوی یک تیم حرفهای و زیر نظر دکتر نیلی تعریف شد، سعی شده، طرح به موضوعاتی بپردازد که پیشتر هدفگذاری شده بود و ثانیاً میان سرفصلهای مختلف طرح سازگاری وجود داشته باشد. چنان که تجمیع پژوهشها بتواند یک روایت کلی از مجموعه مباحث اقتصاد ایران ارائه کند. این ویژگیها در کنار وجود افراد خبرهای که در این طرح انجام مطالعات را بر عهده داشتند، سبب شد مطالعه از عمق قابل قبولی برخوردار شود. در این پروژه کارشناسانی در حوزههای مختلف شناسایی و دعوت به کار شدند که در زمینه تخصصی خود سرآمد بودند و کیفیت مطلوبی را در ماحصل این مطالعات رقم زدند. از آنجا که مطالعات به صورت زنجیرهوار تعریف شده بود، سازگاری مناسبی بین سرفصلها به دست آمد؛ چنان که محصول هر مطالعه میتوانست در چندین مطالعه دیگر مورد استفاده قرار گیرد. ویژگی مهم دیگر کاربردی بودن این طرح است چراکه اساساً مطالعات برای شناسایی و حل مسائل اقتصاد ایران در پساتحریم طراحی شد و نتایج آن میتواند در بدنه سیاستگذاری کشور مورد توجه قرار گیرد. برای این منظور حتی تمامی پروژهها مقاله سیاستی داشتند، به این معنا که ملزم بودند جز نتایج و گزارش پروژه، به ارائه مقاله و توصیههای سیاستی بپردازند.
همانگونه که اشاره داشتید مطالعات به صورت زنجیروار انجام شد تا در کلیت آن سازگاری وجود داشته باشد. این ارتباط میان گروههای مختلف پژوهشی چگونه شکل گرفت؟
بخشی از این ارتباطات مفهومی بود؛ در واقع RFP (درخواست پروپوزال) به گونهای طراحی شده بود که خودبهخود وقتی کارشناسان مختلف در هر تیمی فعالیت میکردند، محصول آنها نهایتاً قرار بود یک پازل را تکمیل کند. درواقع تیمها حتی اگر جدا از هم کار میکردند، از آنجا که RFPها مرتبط تعریف شده بود، در نتیجه یافتههای پژوهش مرتبط با یکدیگر به دست میآمدند. اما به این ارتباط طبیعی بسنده نشد و از همان بدو کار، جلسات مشترک متعددی بین هر 16 حوزه پژوهشی با حضور شخص آقای دکتر نیلی و تیم طراح مطالعات برگزار میشد که کمک شایانی به ایجاد نوعی همگرایی و درک واحد از مسائل میکرد و از اینرو ادبیات واحدی در میان مجریان طرح به منظور پرداختن به پروژهها حاصل میشد. حدود 15 تا 20 جلسه مشترک برگزار شد و در کنار این نشستها، جلسات کارگروهی نیز برگزار میشد. چنان که چهار یا پنج کارگروه با هم تشکیل جلسه میدادند و فرد مسوول هماهنگی میان این کارگروهها به همراه آقای دکتر نیلی نیز در جلسه شرکت میکردند. در این جلسات RFP موضوعات به صورت دقیق مرور، و نتایج مطالعات به صورت دورهای ارائه میشد. این جلسات در واقع از انحراف مسیر پژوهش جلوگیری میکرد و با بازنگری و اصلاح مستمر در طول اجرای طرح، به عبارتی آن را چکشکاری میکرد. در نتیجه هم کیفیت کار بیشتر میشد و هم سازگاری میان سرفصلها افزایش مییافت.
انتخاب سرفصلها بر اساس چه سازوکاری صورت گرفته است؟ به عنوان مثال به موضوعی مانند بستر حقوقی رشد اقتصادی پرداخته شده و مسالهای نظیر نظام تامین اجتماعی در این طرح جایی ندارد.
در انتخاب سرفصلها عمدتاً حوزههایی مورد توجه قرار گرفته که در کنفرانس اول اقتصاد ایران به آن پرداخته شده بود و تصمیم بر این بود که ادامه طرحهای مربوط به کنفرانس اول، با عمق بیشتر و دامنه گستردهتری در کنفرانس دوم مورد توجه قرار گیرد. شاید باید برگردیم به برنامهریزی کنفرانس اول اقتصاد و بررسی کنیم چرا موضوعاتی نظیر تامین اجتماعی و مسائل مربوط به صندوقهای بازنشستگی مدنظر قرار نگرفته است. شاید اگر این سوال را از آقای دکتر نیلی بپرسید، ایشان توضیح بهتری داشته باشند و استدلال کنند موضوعات مطرحشده در این طرح حائز اولویت بیشتری بوده است. هرچند که امکانات محدود بود. توان مالی و ظرفیت کارشناسی محدودی در اختیار بود تا بتوانیم این حوزه را پوشش دهیم و شاید واقعاً امکان این وجود نداشت که تمامی حوزهها مورد واکاوی قرار گیرند. علاوه بر این محدودیت زمانی نیز در این پژوهش جامع مطرح بود و قرار بر این بود که نتایج این طرح ظرف شش ماه استخراج شود تا در حین تدوین برنامه ششم توسعه مورد استفاده قرار گیرد. به دلیل آنکه در طرحهای پژوهشی مختلفی مشارکت داشتهام، باید اذعان کنم طرح حاضر از منظر مدیریت، حجم موضوعات و تعداد پژوهشگران، پروژهای نادر است که ظرف مدت حدود 9 ماه به سرانجام رسید. در واقع محدودیت زمانی که وجود داشت شاید ایجاب میکرد که تا اندازهای نتوان به تمامی موضوعات پرداخت.
در عین حال، در میان این سرفصلها نیز شاید نتوان گفت کدامیک، مهمترین سرفصل است چراکه هر یک درجای خود اهمیت ویژهای دارد. به عنوان مثال بحثهای مهمی در زمینه انرژی و بهرهوری آن مطرح و فهرستی از مشکلات جدی در این حوزه ارائه شد. افزون بر این، موضوع فقر و رفاه خانوار مبحث مهم دیگری بود که امروز یکی از مشکلات جدی اقتصاد ایران است. موضوع مهم دیگر بودجه دولت و قاعدهمند کردن حضور بخش نفت در این سند بود که به تفصیل مورد واکاوی قرار گرفته است. نمیتوان گفت کدام مهمترین است، تجمیع این موضوعات است که میتواند به شکل مطلوب به عنوان یک راهکار اصلی برای حل معضلات اقتصاد مورد توجه قرار بگیرد. تصور میکنم تمامی این پروژهها هریک اهمیت و جایگاه ویژه خود را دارد و در مجموع سناریویی که از این مطالعات استخراج شد، باید مورد توجه اصلی قرار بگیرد.
شما به این موضوع اشاره کردید که این طرح در مقایسه با طرحهای پژوهشی مشابه، مطالعهای متفاوت است. وجه تمایز آن با پروژههای دیگر در چیست؟
عمده پروژههای تحقیقاتی، معمولاً روی موضوعات خاص متمرکز هستند. به عنوان مثال از سوی سازمان تامین اجتماعی یا مرکز تحقیقات صندوق بازنشستگی طرح پژوهشی تعریف میشود که محوریت آن صرفاً موضوع تامین اجتماعی و مسائل صندوقهای بازنشستگی است. همانطور که اشاره کردم ویژگی اصلی طرح مطالعات اقتصاد ایران، جامعیت آن است؛ چنان که تقریباً تمامی حوزهها در کنار یکدیگر دیده شده و مورد پوشش قرار گرفته است. حال آنکه اگر به صورت انفرادی و مجزا، تنها به یک چالش پرداخته شود، ممکن است اساساً راهحل استخراجشده، خود به ایجاد چالش در حوزههای دیگر اقتصاد تبدیل شود. بنابراین اگر بخواهم در یک جمله به وجه تمایز این طرح در مقایسه با طرحهای دیگر اشاره کنم، باید بگویم این مطالعات طرح جامعی است که در آن سعی شده با توجه به بازخورد موضوعات مختلف روی یکدیگر، سازگاری نتایج دیده شود که این ویژگی، طرح مطالعات اقتصاد ایران را نسبت به سایر پژوهشهای اقتصادی متمایز کرده است. اکنون بسیاری از مطالعاتی که با موضوع اقتصاد ایران صورت میگیرد، طرحهای جزیرهای است و کمتر همگرایی و هماهنگی میان سازمانها در این مطالعات دیده میشود. به عنوان مثال هنگامی که بانک مرکزی تصمیم به اجرای کار پژوهش میگیرد، اولویت را در موضوعاتی نظیر مباحث پولی تعیین میکند که مدنظر این نهاد است. در حالی که در طرح جامع اقتصاد ایران، مباحث پولی در کنار حوزههای دیگر دیده شده و تلاش شده سازگاری میان پژوهش و نتایج شکل بگیرد.
در عین حال، محصول جانبی ارزشمند دیگری که در کنار این طرح شکل گرفت، تیمی است که در اجرا و مطالعات پروژه گردهم آمدند. تا پیش از این کنفرانس، اقتصاددانان بسیاری به صورت مجزا به تحقیق و پژوهش مشغول بودند اما چنین تیمی با این گستردگی و تعدد حوزهها در اقتصاد ایران وجود نداشت تا در کنار هم به موضوعات مختلف بپردازند. البته آقای دکتر نیلی پیشتر مطالعات مشابهی صورت داده بودند اما به همراه تیمهای کارشناسی محدودتر.
اما در اقتصاد کشوری مانند آمریکا بهرغم اندازه و قدرتی که دارد بیش از هزار اقتصاددان در بانک مرکزی این کشور کار میکنند که حدود نیمی از آنها به صورت تماموقت در این نهاد شاغل هستند. این اقتصاددانان روزانه در کنار هم حاضر میشوند و در حوزههای مختلف با یکدیگر کار میکنند. تحقیق، مطالعه، رصد و ارزیابی از جمله اموری است که از سوی آنها صورت میگیرد و نتایج آن وارد تصمیمات هیاتمدیره بانک مرکزی آمریکا میشود و به اجرا هم درمیآید. اما در اقتصاد ایران متاسفانه چنین نهادهایی وجود ندارند تا اقتصاددانان مختلف را گردهم بیاورد و از همافزایی آنها استفاده کند. امید است این دست کنفرانسها و مطالعات حفظ شود و حتی گسترش پیدا کند و به صورت نهادی جدیتر به اتاق فکری برای دولتها تبدیل شود، تا ارتباط سازمانیافته میان اقتصاددان و سیاستمدار برقرار شود و اقتصاد ایران بتواند سالها از این محصول ارزشمند منتفع شود. اکنون اما عمده این ارتباطات غیرسازمانیافته است.
یکی از اهداف اجرای این طرح، ارائه توصیههای سیاستی به سیاستگذار بوده است. آیا دستاندرکاران اجرای این مطالعات در فضایی ایزوله نسبت به فضای اجرا، اقدام به طراحی این توصیههای سیاستی کردهاند یا سیاستگذاران کشور از ابتدا در جریان اجرای طرح بودهاند؟
به هر حال آقای دکتر نیلی به عنوان دستیار و مشاور رئیسجمهوری، یکی از تصمیمسازان اصلی در حوزه سیاستهای اقتصادی به شمار میآیند و البته اینکه نتایج طرح تا حدودی که قابل ارائه بود، در کارگروه تخصصی ستاد هماهنگی امور اقتصادی و حتی بعضاً در مراجع تصمیمگیری بالاتر نظیر کمیتههای مرتبط با هیات دولت مطرح میشد. هماکنون نیز بخشی از توصیههای سیاستی مانند بحث اصلاح نظام بانکی وارد سیاستهای اجرایی دولت شده است. امیدواریم بخشهای دیگر نیز در اصلاح سیاستهای اقتصادی مورد استفاده قرار گیرد. در واقع این ویژگی را نیز باید به ویژگیهای خاص طرح اضافه کرد. چنان که در طول پیشرفت طرح، نتایج آن پیوسته در مراجع تصمیمگیری ارائه میشد و سیاستگذاران و تصمیمسازان کشور در جریان نتایج و یافتههای مطالعات قرار داشتند.
در این صورت آیا سیاستگذاران هم در انتخاب سرفصلها یا تغییر آنها هم نقشی داشتهاند؟
ببینید سرفصلها به سبب نیاز و شناختی که آقای دکتر نیلی به عنوان دستیار ویژه رئیسجمهوری در امور اقتصادی احساس میکردند انتخاب شد. در واقع کسی که این طرح را پیشنهاد داده، خود مقام سیاستگذار بوده است. موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامهریزی یا موسسه نیاوران، به عنوان اتاق فکر اقتصادی دولت و بازوی پژوهشی نهاد ریاستجمهوری، زمام امور این پژوهش را در دست داشت. اگرچه مجریان طرح، استادان دانشگاه و اقتصاددانانی بودند که ارتباط سازمانی با سیاستگذاران نداشتند و خارج از بدنه تصمیمگیری بودند اما موسسه به عنوان یک نهاد مرتبط با سیاستگذار، پیشنهاد انجام این پژوهش را مطرح و در این خصوص نقشی مستقیم ایفا کرده است.
اگرچه آقای دکتر نیلی به مراکز تصمیمگیری و سیاستگذاری نزدیک هستند، اما به هر حال به عنوان یک اقتصاددان شناخته میشوند. فکر میکنید توصیههای سیاستی که ایشان به همراه سایر اقتصاددانان تهیه کردهاند تا چه اندازه میتواند مورد پذیرش سیاستگذار قرار گیرد؟
همانگونه که اشاره داشتید آقای دکتر نیلی سیاستمدار نیستند اما در جایگاه فعلی میتوانند به عنوان یک سیاستگذار قلمداد شوند. از این جهت که به هر روی به عنوان دستیار ویژه آقای روحانی، نظرات و توصیههای ایشان قطعاً مورد توجه قرار میگیرد. به هر حال تصور میکنم نهایتاً نتایج این طرح تاثیر خود را خواهد گذاشت. اگرچه در کشور ما محدودیتها و مشکلاتی وجود دارد که بعضاً باعث میشود اولویتها تغییر کند یا بعضاً سیاستگذاران بهرغم اینکه میدانند به سبب شرایط و فشارهایی که وجود دارد اجرای سیاستی مطلوب نیست، اتفاق دیگری رخ بدهد. حال چنانچه درک سیاستگذاران کشور ارتقا پیدا کند و دانش و اطلاعات آنها به مسائل موجود افزایش یابد، قطعاً تاثیرگذار خواهد بود. هرچند اطلاع دارم قسمتی از نتایج این تحقیقات در قالب لوایح و دستورالعملهایی به منظور اجرا مورد توجه قرار گرفته که نشان میدهد این اثرگذاری تا حدودی اتفاق افتاده است.
در این صورت آیا اکنون رسالت تیمی که این تحقیقات را به انجام رسانده با ارائه نتایج مطالعات به اتمام رسیده است؟
اگر فرض کنیم اقتصاد ایران دیگر نیاز به انجام مطالعات و پژوهشهایی از این دست ندارد، در پاسخ میتوان گفت بله؛ رسالت به پایان رسیده است. اما نهتنها اقتصاد ایران، بلکه هر اقتصادی نیازمند مطالعه و پژوهش مستمر است. در جوامع غربی و پس از بحران سال 2008، مباحث مطالعاتی اقتصاد اساساً رویکردهایی کاملاً متفاوتی اتخاذ کرده و جهتگیریها به گونه دیگری تغییر کرده است. اقتصاد ایران نیز به دلیل عمق و تداوم مشکلات و چالشهایی که وجود دارد و نیز به سبب مزمن شدن بسیاری از این مشکلات نظیر تورم، بیکاری، ساختار ناقص صنعت، بهرهوری پایین و نظایر آن، نهتنها از این قاعده مستثنی نیست، بلکه نیاز است پیش از سیاستگذاری صحیح، آگاهی مناسب وجود داشته باشد که این آگاهی قطعاً از چنین مطالعاتی استخراج میشود. بنابراین تصور میکنم نهتنها کنفرانسهای دوسالانه از این دست، نیاز مبرم اقتصاد ایران است، بلکه امیدوارم این نشستها سالانه برگزار شود. تفاوت ویژه دیگری که این مطالعه ایجاد کرد، آن است که نوع مباحثی که در کنفرانس مطرح شد به تعبیر حاضران، علاوه بر جامعیت و عمق مطالعه، از کارایی بالاتری برخوردار است. این دست رویدادها در صورت تداوم بسیار ارزشمند است. چهبسا سالانه این گردهمایی رخ دهد و همه کارشناسان و اقتصاددانان حاضر شوند و نتایج مطالعات خود را ارائه دهند.