وظیفه بانک مرکزی شکست حباب در بازار سکه نیست
حسین راهداری سیاست بهینه بانک مرکزی در بازار طلا را بررسی میکند
حسین راهداری میگوید: بانک مرکزی باید یک مسیر مشخص و شفاف را دنبال کند. بانک مرکزی نباید با بازار بازی کند. این کار ایجادکننده رانت و فساد است.
در هفتههای اخیر، نرخ سکه روند افزایشی به خود گرفته و نوسانات آن نسبت به ماههای قبل بیشتر شد. برخی از مسوولان عنوان کردند که حباب قیمتی سکه بسیار زیاد است و از سوی دیگر، بسیاری از سفتهبازان حضور پررنگی در بازار دارند. این موضوع باعث شد که بانک مرکزی سیاست جدیدی را برای نرخشکنی در بازار اتخاذ کند. حراج سکه از طریق بانک کارگشایی، سیاستی بوده که اگرچه با انتقادهایی روبهرو بوده، اما در کوتاهمدت توانسته اندکی از حباب سکه را تخلیه کند. حسین راهداری با رد ضرورت تخلیه حباب سکه تاکید میکند که سکه یک کالای سرمایهگذاری بوده که حیات مردم به آن وابسته نیست. در این شرایط تقاضا در آن نیز در بازار وجود دارد، بنابراین در این شرایط مداخله بانک مرکزی معنایی ندارد. به اعتقاد این تحلیلگر اقتصادی، وظیفه بانک مرکزی اتخاذ سیاستهای پولی مناسب برای رسیدن به اهداف تورمی و رشد اقتصادی است. نه اینکه به دنبال ایجاد شرایط مناسب برای خرید سکه مردم عادی باشد. به اعتقاد او اگر خرید سکه ریسک بالایی دارد، باید متوجه شوند که نباید خرید کنند و من مخالف شکستن حباب قیمت سکه آن هم از سوی بانک مرکزی هستم. راهداری آینده بازار سکه در کوتاهمدت و بلندمدت را افزایشی پیشبینی کرد، اما نه به میزانی که بازدهی سکه نسبت به بازارهای دیگر بیشتر شود. به گفته او، در بلندمدت، هم نرخ دلار بالاتر خواهد رفت و هم طلای جهانی صعود خواهد داشت. ترکیب این دو، بازار سکه را رو به صعود نگه خواهد داشت.
♦♦♦
هفته گذشته قیمت سکه روند افزایشی به خود گرفته است و به بیشترین مقدار طی چهار سال اخیر رسیده است، در این خصوص برخیها معتقدند که در حال حاضر حباب سکه افزایش یافته است، علت حبابی شدن سکه در هفتههای اخیر چیست؟
قبل از هر چیز باید دید که اصولاً وضعیت فعلی را میتوان «حباب» نامید یا خیر. در حقیقت در ایران سرمایهگذاری در طلا سه روش دارد. یک بخش سرمایهگذاری به خصوص خانوارها، در جواهرات است. بسیاری از خانوادهها انواع طلای ساختهشده را هم به عنوان هدیه و هم به عنوان پشتوانه روز مبادا میخرند.
بخش دوم سرمایهگذاری در طلا در انواع سکههای ضربشده از سوی بانکهای مرکزی یا بانکهای معتبر است. این سکهها معمولاً دارای نقش خاصی مثلاً تصویر امام هستند. بخش سوم سرمایهگذاری طلا در شمش طلاست.
به بیان دیگر یک تکه طلای خالص که به صورت مکعب مستطیل ضرب شده و در بستهبندی و بدون نقش و نگار خاصی به فروش میرسد.
در ایران بخش عمده سرمایهگذاری خانوارها در جواهرآلات است. یک دلیل آن ریشه در عقاید مذهبی دارد. زیرا بسیاری اعتقاد دارند که جواهرات را میتوان استفاده کرد و به همین دلیل به آن خمس تعلق نمیگیرد. اما خرید جواهرات مستلزم پرداخت اجرت ساخت آن است که همین باعث میشود که فروش مجدد آن پرهزینه باشد.
این هزینه در شرایط فعلی گاه بیش از 20 درصد ارزش واقعی طلایی است که جواهرات با آن ساخته شده است. البته در مورد جواهرات خاص گاه فقط قیمت آن بیان میشود و اصولاً قیمتگذاری آنها با میزان طلای آن تناسب ندارد.
بیشتر زیبایی و ظرافت آن مطرح است. پس حالا وقتی قیمت جواهرات ممکن است که خیلی بالاتر از ارزش ذاتی طلای آن باشد، آیا میتوان نام حباب روی آن گذاشت؟ جواب منفی است. زیرا همانطور که اشاره کردم این مازاد پرداختی برای اجرت ساخت است. بنا به ظرافت و زیبایی نیز اجرت ساخت میتواند زیاد یا کم باشد. این مساله خیلی استاندارد نیست.
اما توصیه برای کسی که قصد سرمایهگذاری در طلا از طریق جواهرآلات را دارد این است که جواهری با کمترین اجرت ساخت بگیرد. حتی شاید جواهرآلات دستدوم که معمولاً اجرت ساخت آن بسیار پایین محاسبه میشود، برای این منظور مناسبتر باشد.
بخش مهم دیگر سرمایهگذاری در طلا در ایران از طریق سکههای ضربشده از سوی بانک مرکزی و نیز بانکهای دیگر از جمله ملی و پارسیان صورت میپذیرد. البته بهطور سنتی مردم و سرمایهگذاران، سکههای بانک مرکزی را ترجیح میدهند و سکههای متفرقه ضربشده از سوی بانکها نتوانسته است آنچنان که باید بازار خود را داشته باشند. مهمترین خصیصه سکههای طلای ضربشده، استاندارد بودن آنها، نقدشوندگی بالا و نیز هزینه جابهجایی پایین هنگام خرید و فروش است. یعنی اگر سکهای را خریدید و همان زمان منصرف شدید، میتوانید با یک ضرر اندک که گاه زیر یک درصد است، آن را دوباره بفروشید. در حالی که در فروش جواهرآلات، اجرت ساخت کسر میشود که میتواند هزینه زیادی را به فرد تحمیل کند. اما مشکل افراد با سرمایهگذاری در سکه این است که اگر هدیه نباشد، به آن خمس تعلق میگیرد.
بخش دیگر سرمایهگذاری در طلا بر اساس خرید شمش طلاست که به دلیل نبود متولی خاص برای ضرب شمش طلا در ایران تقریباً بازار چندانی برای سرمایهگذاری عموم مردم ندارد. مهمترین تفاوت سکه طلا و شمش طلا در ارزش کلکسیونی سکه طلاست. در حقیقت عرف خرید و فروش سکه در دنیا بر اساس این است که سکه باید خاص بوده و ارزش کلکسیونی داشته باشد. این به معنای آن است که سکههایی به مناسبتهای خاص توسط بانکها و دیگر نهادها به صورت محدود ضربشده و در اختیار سرمایهگذاران قرار میگیرد. همین محدود بودن عرضه سکه یکی از دلایل جذابیت آن در مقایسه با شمش طلاست. به همین دلیل گاه سکههای ضربشده در دنیا قیمت بسیار بالاتری به نسبت ارزش ذاتی طلای آنها دارند. این فاصله قیمتی بسته به تاریخی بودن سکه گاه به صددرصد و بیشتر هم میرسد.
شما معتقدید که در داخل ایران، سکه به عنوان جایگزین از شمش طلا معرفی میشود؟
بله، در ایران به دلیل نبود شمش طلا، سکههای ضربشده از سوی بانک مرکزی نقش شمش را بر عهده گرفتهاند، یعنی نامحدود عرضه میشوند و ارزش کلکسیونی و تاریخی خاصی ندارند. البته منظور سکههای ضربشده اخیر است که همگی سال 1386 را دارند. اما مثلاً سکههای ضربشده در رژیم گذشته که تحت عنوان سکه پهلوی شناخته میشود، مطمئناً ارزش تاریخی و کلکسیونی دارند.
بنابراین با این توضیحات جای تعجب نداشت که در دهه 80 شمسی که بازار ارز و طلا آرام بود، قیمت سکه همانند شمش طلا، به ارزش ذاتی طلای آن بسیار نزدیک بوده است.
بعد از گسترش تحریمها و به هم ریختگی بازار ارز و طلا، قیمت سکه از ارزش ذاتی آن فاصله گرفته است. این فاصله در مورد ربع سکه و سکه گرمی گاه بیش از 20 درصد بوده است و برای مدت طولانی تداوم داشته است. کمترین میزان تفاوت در مورد سکه تمام بوده است که در مقاطعی که بازار آرام بوده است گاه به زیر دو درصد هم میرسید. اما پس از رشد ناگهانی قیمت ارز در سال گذشته و سپس در این اواخر، حتی تفاوت قیمت سکه تمام و ارزش ذاتی طلای آن نیز ارقام بیش از 20 درصد را تجربه کرد.
تمامی این موارد را بیان کردم تا بگویم با توجه به روند تاریخی و نیز ماهیت شمشگونه سکههای ضربشده در ایران، من موافقم که این تفاوت را «حباب» بنامیم. یعنی غیرعادی و غیرمعمول است. البته دلیل آن انتظار رشد قیمت در آینده و سفتهبازی در عین سکوت بانک مرکزی به عنوان عرضهکننده اصلی سکه است. این رفتار بازار و عکسالعمل بانک مرکزی مسبوق به سابقه است.
برای تخلیه حباب سکه آیا حراج راهکار مناسبی است؟ ورود بانک مرکزی با حراج سکه چه معنایی دارد؟ آیا مداخله در شرایط کنونی به صلاح است؟
قبل از اینکه به این بحث اشاره کنم باید بگویم که البته من موافق تخلیه حباب سکه نیستم، سکه طلا یک کالای سرمایهگذاری است که حیات و ممات مردم به آن وابسته نیست و همگان نیز متقاضی آن نیستند. حالا قیمت چنین کالایی بهشدت رشد کرده و بالاتر از ارزش ذاتی آن قرار گرفته است.
یک عده هم حاضرند که این پول را برای آن بپردازند. خب حال که این تقاضا در بازار است، این عملیات انجام شود، چه ایرادی دارد؟! مگر کسی این گروه را مجبور کرده که این کار را بکنند؟! خود میدانند که ارزش ذاتی سکه این نیست اما خریداری میکنند و به عنوان متقاضی وارد بازار میشوند. اگر سود بردند برای خودشان است. اگر نبردند که باز به اختیار خودشان، ضرر دادهاند و باید ریسک حضور در بازار را بپذیرند.
آیا با ادامه این رویه در مجموع مردم ضرر نمیکنند؟ بنابراین آیا نیاز نیست که بانک مرکزی به عنوان نهاد ناظر در این بازار دخالت کند؟
این استدلال نیز پذیرفتنی نیست. آن عده که دارنده سکه هستند از این موضوع سود میبرند. ضمناً اگر مردم عادی میخواهند سرمایهگذاری کنند، کسی آنها را مجبور نکرده سراغ سکه با این شرایط بروند. کسی وظیفه ندارد موقعیت سرمایهگذاری امن و بیخطر با تضمین سود برای مردم در بازار سکه ایجاد کند.
وظیفه بانک مرکزی اتخاذ سیاستهای پولی مناسب برای رسیدن به اهداف تورمی و رشد اقتصادی است، نه دنبال سفتهبازان سکه دویدن تا مردم عادی بتوانند سکه را به قیمت مناسب بخرند. وظیفه بانک مرکزی این نیست که برای دلخوش کردن یک عده و چند رسانه، اموال مردم ایران را به حراج بگذارد. اگر عدهای حاضرند برای سکه دو برابر ارزش طلای آن پول بدهند، نوش جان مردم، بانک مرکزی باید سکههای طلا را که دارایی مردم ایران است تا حد امکان گران بفروشد.
البته در اقتصاد ایران، برخی از سکه به عنوان یک ابزار استفاده میکنند و این موضوع باعث میشود که همیشه تقاضا برای خرید سکه وجود داشته باشد؟
آیه نازل نشده که مردم حتماً به هم سکه طلا هدیه دهند. سوئیس یکی از خزانههای طلای دنیا محسوب میشود اما مردم سوئیس یکی از کمترین تقاضاهای دنیا برای خرید طلا به صورت سرمایهگذاری چه جواهرات و چه سکه را دارند.
ژاپن هم همین وضعیت را دارد. چون مردم ارزیابی اقتصادی کردهاند و متوجه شدهاند که این کار بهصرفه نیست. حالا مردم ایران هم باید خود حسابگری کنند.
اگر خرید سکه ریسک بالایی دارد، باید متوجه شوند که نباید بخرند. بنابراین من مخالف شکستن حباب قیمت سکه آن هم از سوی بانک مرکزی هستم.
اما همزمان هم مخالف رفتار فعلی بانک مرکزی و مجموعه اثرگذار بر آن هستم. مجموعه اثرگذار از آن جهت میگویم که بانک مرکزی ایران مجموعه مستقلی نیست و نهادها و ارگانهای مختلف، سیاستهای آن را تعیین یا تحت تاثیر قرار میدهند.
سخن من این است که بانک مرکزی یا اصولاً نباید در تعیین قیمت سکه به شکل حراج فعلی دخالت کند یا اگر قصد دخالت دارد از ابتدا نباید به شکلگیری حباب چراغ سبز نشان دهد و بعد یک باره مانند رابین هود به بازار بیاید که من آمدهام حباب سکه را به نفع مردم بشکنم.
بانک مرکزی باید یک مسیر مشخص و شفاف را دنبال کند. خود بانک مرکزی نباید با بازار بازی کند. این کار ایجادکننده رانت و فساد است.
آیا نمونه مشابهی در دیگر کشورها نیز وجود دارد که برای خروج حباب در یک بازار از مکانیسم حراج استفاده شود؟
در اقتصادهای پیشرفته مساله جلوگیری از حباب مهم است. اما حباب در بازارهای مهم مثل مسکن یا بازار سرمایه. چون ابعاد این بازارها بزرگ است و بر زندگی روزمره و شرایط اقتصادی بسیار تاثیرگذارند. اما در مورد طلا اینگونه نیست. بازار طلا، بازار بسیار مهم و اثرگذاری در شرایط اقتصادی فعلی دنیا نیست. قبلاً بوده است. اما دیگر نیست.
اما در ایران دقیقاً برعکس است. مثلاً بازار مسکن ایران، بازاری تقریباً -نه کاملاً- رها شده است. دولت و بانک مرکزی با سیاستهای نادرست معمولاً قیمت مسکن را با رشدهای انفجاری مواجه کردهاند. در زمان بحران نیز توان مدیریت اوضاع را نداشتهاند. در نهایت دود اصلی این سوءمدیریت اقتصادی نیز به چشم مستاجران رفته و شکاف طبقاتی را روزبهروز بیشتر کرده است. آنها که ملک زیاد داشتهاند به ثروتهای افسانهای رسیدهاند و آنها که ملکی نداشتهاند و مستاجر بودهاند، به خاک سیاه نشستهاند.
در مورد بازار سهام نیز شرایط مشابه است. در ایران افزایش شاخص بورس یعنی عملکرد خوب مدیران اقتصادی کشور. بنابراین تلاش اصلی مدیران اقتصادی برای رشد شاخص است و مهم، عکس یادگاری گرفتن با رشد شاخص است. مهم تامین سود بالاتر از تورم برای سرمایهگذاران بورس است تا مبادا صدای اعتراض آنها درآید. اما تا کی میتوان به این بازی ادامه داد؟
در روزهای اخیر شاهد سفتهبازی در بازار آتی سکه بودهایم که باعث افزایش نوسانات سکه شده است، زمینههای پیدایش این سفتهبازی چیست؟
بازار آتی سکه بازاری تعریفشده روی سکه است. بنابراین میتوان انتظار داشت که تحولات بازار سکه، این بازار را نیز درگیر کند. همین باعث شده است که حجم معاملات آتی سکه چندین برابر شود. خصوصیت جذاب دیگر بازار آتی سکه، استفاده از اهرم است که میتواند سود و زیان را چند برابر کند. ریسک بالایی دارد. اما به هر حال برای سرمایهگذاران ریسکپذیر، وسوسهانگیز است.
اثر نوسانات قیمت طلای جهانی و نیز نرخ دلار در بازار طلا به چه شکل بوده، آیا انتظار بر این است که نوسانات در ماههای آتی نیز تداوم یابد؟
قیمت طلای جهانی اخیراً افزایش قابل توجهی نداشته است. برای چند ماه آتی، بعد از تعیین تکلیف رئیس جدید فدرالرزرو، تصویر بهتری از آینده نرخ بهره در آمریکا و اثرات آن بر طلا خواهیم داشت. اما در میانمدت و بلندمدت طلا صعودی خواهد بود.
دلار در بازار ارز داخلی رشد را تجربه کرده است. رشد دلار در چند ماه اخیر با دفعات قبلی متفاوت بوده است. مشخص است که بانک مرکزی برای اینکه صدای اعتراضی شنیده نشود، دلار را با شیب آرام افزایش میدهد. البته از قبل اتفاق نظر وجود داشت که دلار تا پایان سال زیر 4000 تومان نمیماند. از اینرو وقتی شیب ملایم افزایشی شروع شد، بسیاری از بازارها پیشاپیش خود را با دلار 4000 تومان و بالاتر هماهنگ کردهاند. در بازار سکه هم این تصور برای افزایش بیشتر دلار سبب تقاضای بیشتر شده است.
تحلیل شما از آینده کوتاهمدت و بلندمدت سکه در بازار داخل چیست؟
هم در کوتاهمدت و هم در بلندمدت سکه افزایشی است. اما این به معنای بازدهی بیشتر سکه نسبت به بازارهای دیگر نیست. سکه رشد خود را کرده و تا پایان سال رشد قابل توجه دیگری نخواهد داشت. اما در بلندمدت، هم نرخ دلار بالاتر خواهد رفت و هم طلای جهانی صعود خواهد داشت. ترکیب این دو، بازار سکه را رو به صعود نگه خواهد داشت.