تعادل بد
بررسی کیفیت آمارها و اطلاعات تولیدی در گفتوگو با تیمور رحمانی
تیمور رحمانی معتقد است: در حالت کلی دلیل اینکه مردم آمارها را چندان باور ندارند، به همان فقدان دانش و تخصص مردم از مفاهیم آماری برمیگردد.
چرا مردم به آمارهای اقتصادی با دیده شک و تردید مینگرند، آیا دادههای تولیدی از کیفیت لازم برخوردار نیست یا اشکال کار در جای دیگری است؟ در مورد عدم پایبندی مراجع رسمی آماری کشور به تقویم آماری چه میتوان گفت و این مساله چه ضرری بر کشور تحمیل خواهد کرد؟ همچنین پاسخ به این سوال که چرا بخش خصوصی نه در مقام عرضهکننده و نه در جایگاه مصرفکننده حضور چندانی در بازار آمار و اطلاعات ندارد، ممکن است جالب باشد. اینها پرسشهایی است که تیمور رحمانی عضو هیات علمی دانشگاه تهران به آنها پاسخ میدهد. تیمور رحمانی معتقد است «اینکه مردم گاه آمارهای رسمی را باور ندارند، دلیلی بر معیوب بودن سیستم آماری کشور و دستکاری دادهها و اطلاعات آماری نیست. بلکه این موضوع به فقدان دانش تخصصی مردم و عدم آگاهی آنها از تکنیکهای پیچیده آماری برمیگردد». به گفته این استاد اقتصاد «چون قاعدتاً دستگاههای آماری از خودشان روشها و تکنیکهای آماری ابداع نمیکنند و این روشها را معمولاً از جاهای دیگر اقتباس میکنند، پس خردهای به کیفیت آمارهای تولیدی نمیتوان گرفت. چهبسا که آمارهای تولیدی از طریق مراکز آماری رسمی کشور تا حد زیادی با واقعیتها همخوانی دارد». در ادامه شرح این گفتوگو را میخوانید.
♦♦♦
به نظر شما چرا معمولاً مردم ایران، آمارهای رسمی را باور ندارند و عموماً در برابر آمارهایی که از سوی سیاستگذاران و مسوولان اقتصادی مطرح میشود، جبهه میگیرند و در مواردی حتی آنها را منطبق با شرایط واقعی کشور نمیدانند؟
این موضوع به نظر نمیرسد، چندان جدی و بااهمیت باشد. دلیل اصلی هم این است که آماری که دولت برای مثال در مورد نرخ تورم یا رشد اقتصادی یا سایر متغیرهای کلان اقتصادی ارائه میکند، ناظر به یک مفهوم تخصصی و آماری است. عامه مردم اولاً با این مفاهیم آشنایی چندانی ندارند و ثانیاً قضاوت مردم بر پایه آن چیزی است که روزمره درگیر آن هستند، نه بر اساس آن آماری که یک مفهوم کاملاً تخصصی است و بر اساس تکنیکهای پیچیده آماری ساخته شده است. به همین دلیل مردم چون این مفاهیم و این روشها را نمیشناسند گاه در برابر بعضی آمارهای رسمی جبهه میگیرند و دولت را متهم به آمارسازی میکنند. یک دلیل هم آن است که مردم ایران به طور تاریخی متاسفانه همیشه نسبت به آمارها و اطلاعاتی که دولتها ارائه میدهند، با دیده شک و تردید نگاه میکنند و خب البته نهادهای آماری نیز گاه با انتشار دیرهنگام بعضی از آمارها به این بدبینی مردم کمک میکنند. اما در حالت کلی دلیل اینکه مردم آمارها را چندان باور ندارند، به همان فقدان دانش و تخصص مردم از مفاهیم آماری برمیگردد.
با توجه به این نکته که در ارائه آمار تقریباً یک انحصاری وجود دارد و عمده آمار و دادهها در کشور از سوی بخش دولتی تولید میشود، آیا این مساله میتواند دلیلی باشد، مبنی بر آنکه مردم چندان این آمارها را باور نداشته باشند؟
فکر نمیکنم این استدلال وارد باشد. چون اساساً آمار و اطلاعاتی که لازم است در این سطح تولید و ارائه شود، به طور غالب باید، از سوی دولت تولید شود. اگرچه نهادهای خصوصی هم ممکن است آمارهایی درباره برخی از متغیرهای اقتصادی خرد و کلان تولید و عرضه کنند، اما نقش غالب و اصلی در تهیه آمارهای کلان در اکثر کشورهای دنیا بر عهده دولتهاست. دلیل آن هم مشخص است، جمعآوری و پردازش برخی دادهها و اطلاعات، نیازمند صرف هزینه هنگفتی است که ممکن است برای بخش خصوصی صرفه اقتصادی نداشته باشد و از طرفی هم به محض اینکه آمارهای اقتصادی عرضه شود، به سرعت دست به دست شده و از آن استفاده میشود و به عبارتی به دلیل عدم رعایت حقوق مالکیت معنوی و... در کشور ما از اطلاعات عرضهشده سواری مجانی گرفته شده و بنابراین در مقام عرضه هم تولید این آمارها برای بخش خصوصی بهصرفه نخواهد بود. به عبارت دیگر به نظر میرسد، بسیاری از آمارهای کلان به مثابه یک کالای عمومی هستند. یعنی دانستههایی هستند که ماهیت کالای عمومی دارند و تا زمانی که چنین ماهیتی برای آنها تعریف میشود به طور طبیعی بهتر است مسوولیت تولید آنها بر عهده دولت باشد و این موضوعی نیست که بشود بر آن خرده گرفت و گفت که چون از سوی دولت تعیین میشوند، مردم آن را باور نمیکنند. در حقیقت مساله این است که برای بخش خصوصی صرفه اقتصادی ندارد که وارد مقوله تولید آمار در بسیاری از حوزهها شود مگر اینکه واقعاً بداند متقاضی این اطلاعات را دارد و میتواند از قبل فروش آنها کسب سود کند که در این صورت منعی برای ورود بخش خصوصی نیست. این موضوع که تولید غالب آمارهای کلان اقتصادی بر عهده دولتهاست، نهتنها در ایران که در مورد بسیاری از کشورهای دیگر هم صادق است؛ از جمله کشورهای اروپایی. مثلاً ببینید، بسیاری از آمارها در کشورهای اروپای شمالی از سوی نهادهای عمومی تولید و ارائه میشود و البته از آن طرف، مردم آن کشورها هم با احترام کامل و بدون تردید به این دادهها و آمارها نگاه میکنند. در کشور ما هم این تردید گاه به دلیل ملاحظات سیاسی به وجود میآید که یک نهاد آماری معمولاً به دلیل شرایط حساس جامعه ممکن است به این نتیجه برسد که از انتشار آمار در مقطع فعلی خودداری کند. این مساله باعث میشود مردم فکر کنند دولتها به دستکاری آمارها میپردازند. بنابراین اعتمادسازی باید از سمت دولتها و با انتشار به موقع آمار و اطلاعات شکل بگیرد.
کیفیت تهیه آمارهای اقتصادی در ایران چگونه است؟ آیا آمارهای تولیدی در داخل کشور به نسبت آمارهایی که در دیگر کشورها ارائه میشود، از کیفیت لازم برخوردارند؟
ببینید چون قاعدتاً دستگاههای آماری از خودشان روش و تکنیک ابداع نمیکنند و این روشها را معمولاً از جاهای دیگر اقتباس میکنند، پس در همه دستگاهها از تکنیکهای متداول و رایج در پردازش اطلاعات استفاده میشود. البته ممکن است در حوزه جمعآوری دادهها و آمارهای خام، نقایصی وجود داشته باشد. مثلاً در مورد تولید آمارهای تولید ناخالص داخلی (GDP)، ابتدا باید اطلاعات و دادههای خام جمعآوری شود و بعد از آن پردازش صورت بگیرد تا تبدیل به آماری شود که نشاندهنده تولید ناخالص داخلی است یا همینطور در مورد متغیرهای دیگری مانند تورم، بیکاری و... بنابراین ممکن است، در مورد جمعآوری دادههای خام اشکالاتی به روش تهیه و گردآوری دادهها وارد باشد اما در مورد نحوه محاسبه و پردازش آنها بعید است ایرادی وارد باشد. چراکه همانطور که گفتم دستگاههای آماری از خودشان روش و تکنیک ابداع نمیکنند و معمولاً از استانداردها و تکنیکهای متداول و بهروز مراکز آماری پیشرفته دنیا استفاده میشود. دقیقاً به همین دلیل بود که در ابتدای عرایضم گفتم، آمارهای تولیدی در کشور ما تقریباً آن کیفیت لازم را که باید داشته باشند، دارند. حتی اگر در مورد نحوه جمعآوری و پردازش اطلاعات هم هزاران ایراد وارد باشد، اما تجربه من و دیگر اقتصاددانان نشان میدهد که روند کلی آمارهای تولیدی از سوی مراکز رسمی آماری کشور، تقریبی وضعیت اقتصادی کشور را به ما نشان میدهد. مثلاً وقتی به آمارهای 50 سال پیش برمیگردیم و وضعیت اقتصادی کشور را که از طریق این آمارها شبیهسازی میشوند میبینیم، به نظر میرسد تصویر درستی از وضعیت اقتصادی کشور را نشان میدهد و خب همین موضوع به خودی خود، گویای نزدیک به واقعیت بودن آمارهای اقتصادی تولیدشده در کشور است. حتی اگر ایرادی هم به نحوه جمعآوری دادهها و اطلاعات وارد باشد. مثلاً بپذیریم که یکترم خطا در نحوه جمعآوری آمار و اطلاعات وجود دارد، این ایراد برای مثال اگر در سال اول بوده است، در سال دوم نیز بوده است و الی آخر. بنابراین روند کلی آمارها در واقع حاوی این ترم خطا هست و این موضوع دلیل متقنی برای رد کیفیت آمارهای تولیدی در کشور نیست.
یکی از موضوعاتی که بسیار مهم است، مساله تقویم آماری است. به نظر شما ایراد کار در کجاست که زمانبندی دقیقی برای اعلام آمارهای رسمی در کشور وجود ندارد. به عنوان مثال چرا بانک مرکزی به تقویم اعلامی خودش هم پایبند نیست؟
این مساله خیلی ناپسند است. مساله تقویم آماری و پایبندی به آن بسیار مهم و حائز اهمیت است، چراکه قاعدتاً آمار هر چه هست باید در همان فواصلی که همیشه منتشر میشده است، انتشار یابد. بله، درست است، زمانی ممکن است پردازش اطلاعات دو سال زمان ببرد، ایرادی نیست ولی نباید این دو سال چهار سال شود یا این سه ماه به هشت ماه افزایش پیدا کند، چراکه این عدم انتشار دست محققان و صاحبنظران اقتصادی، اجتماعی و دیگر حوزهها را برای توصیههای مفید و مناسب میبندد و این به ضرر کشور است. البته پرواضح است که یک دلیل این عدم پایبندی هم ملاحظات سیاسی است. گاه در یک شرایط حساس سیاسی، ممکن است انتشار بعضی آمارها از نظر بعضی دستگاهها مطلوبیت و جذابیت چندانی نداشته باشد و بنابراین تعمداً تاخیری در انتشار آن اتفاق بیفتد، اما در هرصورت باز هم نمیشود به درست بودن آمارهای تولیدی در کشور شک کرد. گاهی هم به عکس در انتشار بعضی آمارها که خوشایند مردم و خوشایند دستگاههای دولتی است، انتشار زودتر از موعد اتفاق میافتد. ببینید آنچه میشود نتیجه گرفت این است که دستگاههای تولید آمار باید ملاحظات سیاسی را به طور کامل کنار بگذارند و استقلال خود را در تولید و ارائه آمار حفظ کنند و به تقویم آماری خود پایبند باشند، چراکه این عدم پایبندی در هرصورت هزینههایی بر کشور تحمیل خواهد کرد. مثلاً اگر آماری سریعتر منتشر میشد این امکان وجود داشت تا ارزیابی یک سیاست و قضاوت در مورد پیامدهای احتمالی آن هرچه سریعتر انجام شود و هشدارها و توصیههای لازم در مورد توقف یا ادامه آن داده شود.
آقای دکتر فرمودید که عدم پایبندی به تقویم آماری هزینههایی بر کشور تحمیل خواهد کرد. از نظر جنابعالی ضرر این آشفتگی برای اقتصاد کشور چیست؟ ممکن است واضحتر توضیح بفرمایید؟
ببینید درست است که بنده گفتم، هزینههایی وارد میکند اما گستره این هزینههای آنطورها هم که فکر میکنید به دلیل ماهیت دولتی بودن اقتصاد ما، چندان زیاد نیست. چراکه خود دستگاههای دولتی از آمارها، اطلاع کامل دارند و بنابراین اگر روند ناخوشایندی اتفاق افتاده باشد یا دادهها پیشبینی از یک اتفاق بد در آینده داشته باشند این هشدار قطعاً به سیاستگذار و دستگاههای ذیربط اطلاعرسانی میشود و آنها احتمالاً سیاستهای مناسب را در پیش خواهند گرفت. ولی عدم پایبندی به تقویم آماری برای افرادی که در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... صاحبنظرند و میتوانند راهکارهایی برای تصمیمگیریها، در کشور داشته باشند، مشکلاتی ایجاد میکند و جامعه را از نظرات خوب آنها محروم خواهد کرد. به هر ترتیب بهتر است نهادهای مسوول، به تقویم آماری خود پایبند باشند که کشور از این مسیر ضربه نخورد و بشود تصمیمگیریهای بهتر و سیاستهای صحیحتری برای اداره کشور به کار گرفت.
یک موضوع هم این است که بعضاً بانک مرکزی و مرکز آمار در ارائه و تولید بعضی آمارها مانند تورم و رشد اقتصادی موازیکاری میکنند. اخیراً دیده شده است که حتی مرکز پژوهشهای مجلس نیز آمار رشد اقتصادی را ارائه میدهد. به نظر جنابعالی این تکثر نهادهای آماری خوب است یا بد و چه نتیجهای برای اقتصاد کشور دارد؟
ببینید مرکز پژوهشهای مجلس آمار رشد اقتصادی را تولید نمیکند، بلکه آن را پیشبینی میکند. چراکه گردآوری دادهها و اطلاعات خام و تولید آمار، فرآیندی هزینهبر است و به همین دلیل گفتم که ماهیت کالای عمومی دارد و تولید آنها از سوی همه بخشها به راحتی امکانپذیر نیست. اما در مورد اینکه بعضی از آمارها هم از سوی مرکز آمار و هم بانک مرکزی ارائه میشود به نظر بنده ایرادی ندارد. چهبسا که این موازیکاری باعث شود، این دو دستگاه همدیگر را کنترل کنند. خب همین موضوع باعث میشود که آنها در ارائه آمارها دقت بیشتری به خرج دهند. بنابراین وجود دو نهاد که در تولید برخی آمارها موازیکاری میکنند، به نظر بنده بد نیست اما اینکه دیگر نهادهای دولتی هم بیایند، وارد مقوله تولید آمار شوند، اصلاً درست نیست چراکه هزینههای بسیار بالایی را بر جامعه تحمیل خواهد کرد. اما در مورد ورود بخش خصوصی چنین نظری ندارم. اگر بخش خصوصی بتواند وارد شود و دادههایی از این دست را برای جامعه عرضه کند، بسیار خوب و پسندیده است.
به نظر شما چرا بخش خصوصی به این عرصه ورود پیدا نمیکند؟ چراکه مشاهدات نشان میدهد، بخش خصوصی نه در مقام عرضه آمار و اطلاعات و نه در مقام متقاضی اطلاعات چندان نقشی ندارد.
البته در مورد عرضه اطلاعات و دادهها، ورود بخش خصوصی اصلاً بهصرفه نیست. حداقل در مورد بسیاری از دادهها که جمعآوری آنها هزینههای اولیه بالایی را طلب میکند و به نوعی به مثابه یک کالای عمومی است و از آن طرف فروش آن هم شاید با استقبال چندانی روبهرو نشود و سواری مجانی بگیرد، ورود بخش خصوصی اصلاً بهصرفه نیست و خب نتیجه آن را هم در کشور میبینیم که در مقام عرضه اطلاعات و آمار در کشور جای بخش خصوصی واقعاً خالی است. البته فقدان آمارهای کاربردی در کشور برای تحقیق، بررسی سیاستها، ارزیابی ریسک، پیشبینی آینده و... در سطح بنگاههای خرد خالی است و اگر بخش خصوصی بتواند وارد چنین مقولهای شود و چنین اطلاعاتی را فراهم کند، ممکن است منفعت خوبی ببرد.
اما در مورد تقاضا برای آمار و اطلاعات فراموش نکنیم که از آمار در کشور ما چه کسانی استفاده میکنند؟ اولاً که خود سازمانها و وزارتخانههای دولتی هستند که از آمارها خیلی استفاده میکنند و بزرگترین متقاضی آمار و اطلاعات در کشور محسوب میشوند و بعد از آن شرکتها و بخشهای خصوصی هستند که باز آنها هم وقتی واکاوی میشود، مشاهده میکنیم که درصد زیادی از آنها متعلق به سازمانهای دولتی و نیمهدولتی یا وابسته به افرادی هستند که سمتی در دستگاههای دولتی دارند. و چون تقریباً همگی از همان قاعده دولتی بودن برخوردار هستند، نیاز به استفاده از آمار و اطلاعات در آنها چندان احساس نمیشود یا تقریباً تمایلی به استفاده از آنها وجود ندارد. یک شرکت آمریکایی یا کانادایی یا برای مثال آلمانی، برای پیشرفت و برای عقب نماندن از قافله رقابت حتماً نیاز دارند تا آمارها را پیوسته رصد کنند. و هم اینکه حتماً متخصص آماری آشنا به آمارها و اطلاعات اقتصادی دارند که مدام این آمارها را رصد میکند و بر اساس این آمارها میبیند که چه عواقبی در انتظار شرکت است یا چه فرصتهایی در انتظارشان است. بنابراین انگیزه تقاضای آمار را دارند و حتی حاضرند، بعضاً برای بعضی از اطلاعات مبالغی هم هزینه کنند. بنابراین با توجه به اینکه بسیاری از کسبوکارهای بزرگ در کشور ما دولتی یا شبهدولتی هستند، بنابراین انگیزه لازم برای تقاضای آمار را ندارند.
به عنوان آخرین سوال و با توجه به اهمیت آمار در توسعه و برنامهریزی به نظر شما چه میتوان کرد که نقش و اهمیت آمار را در توسعه و اقتصاد کشور ارتقا داد؟
البته کسی در مورد اهمیت آمار و برنامهریزی و نقش آن در توسعه اقتصادی تردیدی ندارد و همه میدانند که بدون داشتن آمارهای صحیح نمیتوان پا در مسیر صحیح تصمیمگیری گذاشت. منتها به نظر من آنچه موجب میشود نقش آمار شاید کمی از اهمیت بیفتد، مساله گروههای ذینفع، لابیگریها و... است که به دنبال جهت دادن به منافعی هستند که صنف یا نهاد یا گروهشان با آن درگیر هستند و از این حیث باعث میشود که به آمار به آن اندازهای که باید توجه بشود، نمیشود. بنابراین اولین مرحله از نظر من بر هم زدن تعادلی است که این گروههای ذینفع شکل دادهاند که این مساله از مسیر تغییر انگیزههای این گروهها ممکن است فراهم شود. ضمن اینکه توجه شود تا زمانی که بستر رقابتی به خوبی شکل نگیرد، نیاز به خوراک و محتوا و آمارهای بهروز و کاربردی اقتصادی هم چندان احساس نمیشود.