شناسه خبر : 24320 لینک کوتاه

حراست از آزادی به جای دخالت در بازار

سازمان‌های حمایتی چگونه بازار را مختل می‌کنند؟

از وقتی صندوق حمایت از تولیدکنندگان در سال 1356 به صندوق حمایت از مصرف‌کنندگان اضافه شد و از زمانی که سازمان بازرسی و نظارت در این سازمان ادغام شد و سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان در سال ۸۴ به شکل فعلی‌اش شکل گرفت، نه‌تنها یک سازمان بزرگ به وجود آمد بلکه با افزودن وظایف بیشتر و بیشتر به این سازمان، یک سازمان بزرگ با وظایف بسیار گسترده شکل گرفت.

 مرتضی ایمانی‌راد / اقتصاددان 

از وقتی صندوق حمایت از تولیدکنندگان در سال 1356 به صندوق حمایت از مصرف‌کنندگان اضافه شد و از زمانی که سازمان بازرسی و نظارت در این سازمان ادغام شد و سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان در سال ۸۴ به شکل فعلی‌اش شکل گرفت، نه‌تنها یک سازمان بزرگ به وجود آمد بلکه با افزودن وظایف بیشتر و بیشتر به این سازمان، یک سازمان بزرگ با وظایف بسیار گسترده شکل گرفت. بنابراین فعال شدن و غیرفعال شدن این سازمان در فضای کسب‌وکار کشور و به خصوص روی کارایی بازارها تاثیر زیادی دارد.

تشکیک در هوشیاری سازمان‌ها نسبت به بازار

فرض بسیار مهمی که در طراحی این سازمان‌ها وجود دارد (که این مساله در خود وزارت صنعت، معدن و تجارت هم صادق است) این است که اطلاعات موجود از بازار در این سازمان‌ها به میزانی است که این سازمان‌ها با دخالت خود در بازار می‌توانند شرایط را بهتر کنند. در اینکه این‌گونه سازمان‌ها حداقل از بازارها هوشیارترند، شک جدی وجود دارد. یکی از مهم‌ترین دلایل فقدان این هوشیاری به عمق پایین کارشناسان برنمی‌گردد.

 این مساله اساساً به ماهیت بازار برمی‌گردد. بازار یک ماهیت مکانیکی ندارد که ما بتوانیم با شل و سفت کردن یک پیچ، یک قیمتی را تنظیم کنیم. بازارها در سیستم‌های سازگار پیچیده طبقه‌بندی می‌شوند و به همین دلیل است که با آزاد شدن پویا می‌شوند و با کنترل، تخریب. این بازارها به سختی با قوانین علت و معلولی سازگارند بنابراین «قابل طراحی» نیستند هرچند روح روابط علت و معلولی در بنیان آنها وجود دارد ولی کشف این قوانین به این راحتی نیست.

 بنابراین خیلی طبیعی است که سازمان‌هایی که برای بهبود در این بازارها دخالت می‌کنند، بیشتر در فرآیند بازار اختلال ایجاد می‌کنند تا اینکه بتوانند شرایط را بهتر کنند. اصل کلی این بازارها (سیستم‌ها) بر آزاد بودن است بنابراین دخالت در این بازارها در زمان‌هایی لازم است انجام شود که به این اصل خدشه وارد شود. مثلاً یک شرکت یا یک فرد با زدوبند و کنترل مجاری واردات در حال کنترل بازار و سود انحصاری است. طبیعی است که در این شرایط این سازمان‌ها لازم است وارد شوند و نقصی که در بازار ایجاد شده را اصلاح کنند. متاسفانه آنچه در واقعیت تاکنون اتفاق افتاده، چنین نیست. 

مداخلاتی که وضعیت را خراب‌تر می‌کند

مسوولان سازمان‌های حمایتی بیشتر در بازار دخالت می‌کنند تا حمایت و همین مساله کارایی بازارها را کاهش می‌دهد و همان‌طور که گفته شد، این به دلیل سطح پایین دانش کارشناسی این سازمان‌ها نیست (هرچند این خود سهم دارد)، بلکه به دلیل ماهیت خاص بازارهاست. به همین دلیل است که وقتی این سازمان‌ها برای بهبود در بازار مداخله می‌کنند، وضعیت خراب‌تر می‌شود و وقتی شرایط رو به بهبود نمی‌رود، این‌طور تصور می‌شود که کنترل ضعیف است و همین تصور، کنترل و مداخله را بیشتر می‌کند و این فرآیند خود‌تخریبی ادامه پیدا می‌کند تا یک تحول سیاسی این فرآیند را تغییر دهد. یکی از دلایلی که اشتباهات ما مدام تکرار می‌شود، برای این است که یک سیاست را (و گاهی به شکل متفاوت) تکرار می‌کنیم و تکرار یک کار بی‌نتیجه، شرایط را تکراری می‌کند با این تفاوت که در هر سطح از تکرار در موقعیت پایین‌تری نسبت به قبل قرار می‌گیریم. به نظر می‌رسد چاره در تغییر سیاست نیست، همان‌طور که تاکنون نبوده است. راه چاره در تغییر شناخت است. و این شناخت از یک بابت ساده است چون حجمش در حد یک خط است و از طرف دیگر بسیار سخت است چون با چارچوب‌های ذهنی ما به شدت در تقابل و تضاد است. این گونه شناخت‌ها به راحتی تغییر نمی‌کنند. تقاطع مستمر تجربه و آگاهی در طول زمان راه تغییر این بافت‌های شناختی است. بدون دلیل هم نیست که اقتصاد از شکل کلاسیک خودش به تدریج دارد تغییر می‌کند و جنس‌اش نرم می‌شود یعنی بیشتر به اقتصاد شناختی و اقتصاد رفتاری نزدیک‌تر می‌شود.

خطر تبدیل حمایت به تهدید

سازمانی همانند سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان و سازمان‌های مشابه نمی‌توانند به درک شناختی برسند که از طریق آن بتوانند نسبت به مکانیسم بازار و قیمت‌ها دسترسی داشته باشند. این پدیده کاملاً پیچیده و «پدیدار‌شدنی» است لذا شناخت آن بسیار مشکل است. ولی می‌توان به این شناخت مهم رسید که نمی‌توان در مورد مکانیسم قیمت‌ها به شناخت کافی رسید. اینجاست که فلسفه وجودی سازمان‌های حمایت‌کننده نیاز به تفسیر و تبیین مجدد دارد. در یک بیان کلی می‌توان گفت خطر تبدیل هر گونه حمایتی به تهدید کاملاً حس می‌شود. حد و مرز این تهدید یا حمایت در این مساله مهم نهفته است که هرگونه حمایتی نباید با آزادی عمل اقتصادی در تقابل باشد وگرنه اگر در تقابل باشد، به راحتی می‌تواند تبدیل به یک تهدید یا مانع شود. بی‌دلیل نیست که تعداد کثیری از تولیدکنندگان شعارشان این است که حمایت نمی‌خواهیم، مانع‌تراشی نکنید. در حالی که قصد سیاستگذاران مانع‌تراشی نیست، ولی همیشه اطلاعات و دانش کافی، به آن اندازه که در اختیار بازار است، در اختیار سازمان‌های حمایت‌گر یا کنترل‌کننده نیست. به همین دلیل است که آزادی عمل بازار بهترین شرایط را برای پویایی بازار فراهم می‌کند. بدون دلیل نیست که سخت است بتوان کشوری را که به آزادی عمل اقتصادی معتقد نباشد، ولی توسعه‌یافته شده باشد، یافت چون کنترل با پیشرفت در تضاد است مگر این کنترل همان مدیریت اختلالات بازار باشد.

مسوولیت‌پذیری، راهکار حل مشکلات جدی اقتصاد

امروزه اقتصاد ایران تشنه رشد و توسعه است. مسوولیت تک‌تک ما در شرایط فعلی سنگین است. با انداختن توپ در زمین بازی دیگران، وضع همه با هم بدتر می‌شود. تنها مسوولیت‌پذیری است که می‌تواند مشکلات جدی اقتصاد ایران را حل کند. در این میان جایگاه و عملکرد این سازمان‌ها از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این سازمان‌ها باید بدانند که مدیران و عاملان توسعه کشور به دو چیز مهم نیاز دارند؛ یکی فضای کسب‌وکار آماده و تشویق‌کننده و دیگری وجود اطلاعات و دانش کاربردی برای ایجاد فضایی بهره‌ور و کارآمد برای این مدیران است. 

محور فعالیت سازمان‌های حمایت‌کننده همانند سازمان حمایت مصرف‌کنندگان و تولیدکنندگان نیز در همین دو اقدام بنیادی خلاصه می‌شود؛ اول ایجاد شرایط رقابتی و پیش‌برنده برای عاملان اقتصادی (مدیران شرکت‌ها و سازمان‌های اقتصادی) تا جایی که به حوزه این سازمان مربوط می‌شود. این نقش عمدتاً در حراست از آزادی عمل اقتصادی و مقابله با هر فعالیتی است که این آزادی عمل اقتصادی را محدود کند و دوم تهیه و انتشار آمارهای بهنگام و مناسب برای مصرف‌کنندگان و فعالان اقتصادی است. 

این نقش با توجه به گستردگی وب می‌تواند به بهترین شکل بر کارآمدی فضای کسب‌و‌کار و بهره‌وری سازمان‌ها و موسسات اقتصادی اثرگذار باشد. انجام تحقیقات اقتصادی و انتشار بهنگام این تحقیقات در مورد بازارها و انجام محاسبات بسیاری از شاخص‌ها که مورد استفاده شرکت‌هاست، می‌تواند محیط فعالیت فعالان اقتصادی را شفاف‌تر کند. تولید در این محیط شفاف قدرت پیدا می‌کند چون از رانت جدا می‌شود.

 بنابراین بزرگ‌ترین حمایت سازمان‌های حمایت‌کننده تولید در حفظ شفافیت هر چه بیشتر فعالیت اقتصادی مدیران است. ولی اگر این سازمان‌ها نتوانند ماموریت خود را به درستی انجام دهند، نه‌تنها نمی‌توانند محیط را شفاف و کارآمد کنند بلکه خود به مانعی برای رشد و بالندگی تجار و تولید‌کنندگان تبدیل خواهند شد.

دراین پرونده بخوانید ...