روزگار سپریشده چای 18ساله
380 میلیارد تومان چای داخلی انباشته در انبارها دفن میشود
بیش از 190 هزار تن چای داخلی به دلیل آنچه که «نداشتن مصرف داخلی و نبود بازار صادراتی» خوانده شده، پس از 20 سال «دفن» میشود تا شاید با این راهکار، از این چایهای در انبار مانده بتوان استفاده کرد.
بیش از 190 هزار تن چای داخلی به دلیل آنچه که «نداشتن مصرف داخلی و نبود بازار صادراتی» خوانده شده، پس از 20 سال «دفن» میشود تا شاید با این راهکار، از این چایهای در انبار مانده بتوان استفاده کرد. این میزان چای طی 15 سال گذشته در انبارها انباشته شده است و خریداری ندارد و حالا با مصوبه دولت قرار است به «کمپوست» (کود گیاهی که از ترکیب ضایعات مواد خوراکی به دست میآید) تبدیل شود. با فرض اینکه تولید هر کیلوگرم چای دو هزار تومان خرج برمیدارد؛ دولت برای این میزان چای 380 میلیارد تومان هزینه کرده است. در حالی که برای هر کیلوگرم کمپوست، پنجکیلوگرم چای داخلی حاصل کار چایکار ایرانی استفاده میشود. دفن این میزان چای ایرانی برای تبدیل به کمپوست، از زمانی جدی شد که نماینده موسسه استاندارد، در بازدیدی از برخی انبارهای چای، وضعیت چایهای انباشتهشده سنواتی را «تاسف بار» خواند و گفت که «در بسیاری از این انبارها، چای سنواتی به مدت 30 سال در شرایط بسیار بد، میان انواع جوندگان مثل مار و موش، نگه داشته شده و اصلاً قابل استفاده نیست.» بلافاصله رئیس سازمان چای کشور به این موضوع واکنش نشان داد و هرچند وجود چایها را در انباری تکذیب نکرد اما گفت که «مدت زمان انباشته شدن این چایها 18 سال بوده نه 30 سال.» تا اینکه پس از اظهارات نظامالدین برزگری، رئیس موسسه استاندارد، دولت بدون اختصاص بودجه مشخص، مصوب کرد که این چایهای انبارشده به کمپوست تبدیل شود. در نخستین مرحله نیز 7 /4 هزار تن چای سنواتی در یکی از انبارهای سازمان چای بازکیا گوراب لاهیجان به کود کمپوست تبدیل شد. این نقطه آغاز است. پایان این عملیات زمانی خواهد بود که تمام 190 هزار تن چای سنواتی تدفین شود. این چایهای در انبار مانده، متعلق به دو شرکت طلای کوهپایه و سندیکای کارخانجات تولید چای شمال بوده است. اما شاید هیچ کدام از چایکاران و فعالان این حوزه از تبدیل چای 18 سال مانده در انبار به کود بیولوژیک ناراضی نباشند. چرا که چایکار پول خود را (کم یا زیاد) دریافت کرده و این دولت است که هر سال بودجهای را برای خرید برگ سبز چای اختصاص داده و هر سال وضعیت بدتر از پارسال شده و انباشت چای داخلی افزایش یافته است.
حالا که تکلیف چایهای انبار شده از 18 سال پیش با صرف یک هزینه نجومی مشخص شده، مشکلات صنعت چای ایران همچنان ادامه دارد. مشکل جدید چیزی نیست جز چایهای موجود در سال جاری که چیده شده و در اصطلاح فنی باید پخته و «لفاف» شود. بیش از هزاران چایکار در مزارع چای ایران در شرایطی فعالیت میکنند که از یکسو، تولید چای برای عمده کارخانجات فرآوری چای صرفه اقتصادی ندارد و از سوی دیگر بخش بزرگی از باغات چای در کوهپایهها قرار دارد و با توجه به شیب موجود در این باغات امکان تغییر کاربری آنها نیست. ایرانیها سالانه 100 هزار تن چای مصرف میکنند که بر اساس آمار گمرک نیمی از این رقم، از طریق واردات مبادی رسمی تامین میشود. در داخل کشور نیز حدود هفت هزار تن چای تولید میشود که بخش عمده آن با چای خارجی مخلوط میشود. میماند حدود 43 درصد کسری چای که از طریق قاچاق تامین میشود. سال 86 که آخرین آمار قاچاق چای به کشور اعلام شد این رقم 80 هزار تن بود. به طور دقیق گفته میشود به ازای هر چهار کیلو چای قاچاق وارداتی، فقط یک کیلو چای به صورت قانونی وارد کشور میشود. آن هم در شرایطی که هم واردکنندگان و هم تولیدکنندگان چای بارها به این موضوع اعتراض داشتهاند که واردات چای بستهبندیشده خلاف قانون است و نیروی انتظامی برای جمعآوری آنها باید اقدام کند. در حال حاضر تعرفه چای سبز 15 درصد، چای سیاه در بستههای کمتر از سه کیلوگرم به صورت چای کیسهای 60 درصد و غیرکیسهای 40 درصد است. تعرفه چای سیاه به صورت فلهای و بیشتر از سه کیلوگرم نیز 40 درصد است. این تعرفههای نه چندان بالا از یک سو و کاهش تدریجی تولید چای ایرانی از طرف دیگر، موجب شده که روزهای سختی در انتظار چایکار ایرانی باشد. با وجود این دولت همچنان اصرار دارد که خرید تضمینی برگ سبز چای را ادامه دهد. چنانکه قیمت تضمینی هر کیلو برگ سبز چای درجه یک 700 تومان و هر کیلو برگ سبز چای درجه دو 390 تومان تعیین شده تا کار خرید این چایها همچنان ادامه پیدا کند. رئیس اتحادیه چایکاران کشور نتیجه این قیمتگذاری را تبدیل نیمی از چایکاران به کارگران روزمزد میداند و معتقد است قیمت مناسب برای هر کیلوگرم چای درجه یک 1500 تومان و برای هر کیلو چای درجه دو، هزار تومان است. به دلیل واردات بیرویه (و حتی قاچاق) چای خارجی، چایکار و کارخانهدار هر دو بلاتکلیف و سرگردانند. این موضوع را آمارها نیز تایید میکند. تعداد کارخانههای چای شمال از 214 کارخانه به 180 کارخانه کاهش یافته است و تعداد شاغلان آن نیز هر روز کمتر میشود. هر چند در این مورد آمار دقیقی وجود ندارد اما با استناد به آمارهای رسمی اخیر تعداد شاغلان بخش کشاورزی به نصف رسیده است. اینها همه حکایت از تغییر کاربری باغات چای دارد که به گفته رئیس سندیکاهای کارخانه چای شمال تولید ایجاد تولید 60 هزار تن را هم دارند. اما در حال حاضر تنها تولید یکهشتم ظرفیت آن هم با نگرانی از فروش نرفتن ظرفیت فعلی انجام میشود. اکثر بوتههای چای در ایران از نوع بذری است که بازدهی کمی دارد. بنابراین عجیب نیست که کیفیت چای خشک تولیدی ایران حتی از چای تولیدی در کنیا هم پایینتر باشد. از نظر وسعت اراضی، قسمت عمده مالکیت باغهای چای ایران بر خلاف اغلب کشورهای چایخیز از قطعات کوچکی تشکیل شده است. کوچک بودن سطح عمل چایکاری صرف نظر از هدر رفتن یا عدم بهرهبرداری کامل از عوامل تولید اصولاً هرگونه عملیات بهزراعی را غیرممکن و حتی در صورت امکان غیر اقتصادی میسازد. این روند به مرور بیشتر میشود زیرا به تبعیت از گسترش حاشیه شهرها و کوچک شدن روستاها و تبدیل کاربری باغها و کمبازده بودن قطعات، مزیت نسبی سایر محصولات و فعالیتهای کشاورزی و بالاخره نظام قانونی وراثت باعث میشود که روز به روز باغها و قطعات موجود تقسیم و به باغهای کوچکتر تبدیل شوند. حدود 70 درصد از واحدهای صنعت چای بالای 45 سال عمر دارد، فرسوده است و از تجهیزات مدرن برخوردار نیست. نبود تناسب ظرفیت کارخانهها و پراکنش آنها با برگ سبز تحویلی کارخانههای موجود به دلایلی از جمله فرسوده بودن ماشینآلات، کمبود ظرفیت تولید و ... در زمان اوج تولید برگ سبز چای، موجب شده این واحدها توانایی دریافت یکباره محصولات عرضهشده را نداشته باشند. با توجه به وضعیت خاص برگ سبز، تاخیر در تحویل برگهای سبز چیده شده موجب کاهش کیفیت آنها میشود.
تقریباً تمام واحدهای صنعت چایسازی از بهداشت صنعتی فردی محروم هستند. اصول مدیریت و برنامهریزی در واحدهای صنعت چایسازی پیاده نشده و تاکنون آموزشهای فنی و مدیریتی کافی در واحدها اعمال نشده است. خب با این شرایط قرار است چه معجزهای رخ دهد؟