دیوار حاشا
شبهعلم چگونه به کمک سیاستمدار میآید؟
اقتصاددانان وضعیت این روزهای اقتصاد ایران را سالها قبل پیشبینی کرده بودند. سوابق هشدارها و توصیههای اقتصاددانان موجود است و حتی زمانی که اقتصاد کشور شرایط نسبتاً خوبی داشت، اقتصاددانان دست از هشدار و انذار برنداشتند. اما تجربه نشان میدهد سیاستمدار در دو مقطع بسیار حساس به توصیه اقتصاددان توجه نمیکند؛ یکی در شرایط رونق و دیگری در شرایط رکود. وقتی اقتصاد در شرایط رونق به سر میبرد اقتصاددانان توصیه میکنند اصلاحات ساختاری اقتصاد آغاز شود تا ولو با اندکی فشار در کوتاهمدت، در بلندمدت اقتصاد به سمت رشد پایدار و رفاه ماندگار حرکت کند. اما سیاستمدار هیچ علاقهای به این توصیه ندارد و معتقد است اقتصاددانان نمیخواهند مردم روی خوشی و خوشبختی را ببینند.
همچنین تجربه نشان داده است که سیاستمدار در شرایط بحران هم به توصیههای اقتصاددان بیعلاقه است چون راهحلهای علمی را در تضاد با موقعیت سیاسی و اجتماعی خود میبیند. سیاستمداران در این شرایط ترجیح میدهند رضایت کوتاهمدت مردم را به دست آورند و در این زمینه حتی از اعمال سیاستهایی که در آینده به زیان مردم تمام میشود ابایی ندارند چون در حال موکول کردن بحران به آیندهای هستند که احتمالاً دولت دیگری بر سرکار است.
در چنین شرایطی است که بستر مناسب برای شبهاقتصاددانان و بهاصطلاح کارشناسان اقتصادی فراهم میشود تا سخنانی باب دل سیاستمدار بگویند و فرصت بیشتر و موقعیت بهتری برای گرفتن ماهی از آب گلآلود فراهم کنند. آنها ابتدا تقصیر را متوجه نظرات اقتصادی (که هرگز به کار بسته نشده) میکنند و جامعه اقتصاددانان را با گزارههایی چون دوری آنان از مردم و خبر نداشتن از درد آنها از دور خارج میکنند و نظراتی میدهند که میتواند آینده را تیرهتر و زیانبارتر از وضع فعلی کند.
خطر اقتصاددانان تقلبی این است که با استناد به شبهعلم سیاستمداران را از وجود راهحلهای موقتی و اقتضایی آگاه میکنند و سیاستمداران چون میخواهند بهصورت موقت از بحران خارج شوند، راهحلهای دروغین را بهعنوان راه اصلی میپذیرند و در نتیجه مشکلات اقتصاد ایران هیچگاه حل نمیشود و در آینده تبدیل به چالشهای بزرگتر میشود.