از چاله به چاه
سیاستگذاری اقتضایی چه تبعاتی برای اقتصاد ایران خواهد داشت؟
اقتصاد ایران با سرعت زیاد از سمت قاعده به سمت مصلحت و استصواب حرکت میکند و میتوان گفت سیاستگذاری در ایران روزبهروز اقتضاییتر و کوتاهمدتتر میشود. دستکم در پنج دهه گذشته، خطاهای عمدی و سهوی بسیاری در سیاستگذاری میتوان مثال زد. چه بسیار آزمون و خطاهایی که برای کشور هزینههای گزاف هم برجا گذاشته است اما جنس خطاهای سیاستگذار در روزگار ما با جنس خطاهای سیاستگذاری در چهار دهه پیش تفاوت اساسی دارد. اگر به روند سیاستگذاری اقتصادی در پنج دهه گذشته نگاه کنیم، متوجه میشویم بیشتر خطاهای سیاستگذاری در مثلاً چهار دهه پیش، ناشی از کمبود دانش اقتصادی و کمتجربگی سیاستمداران بوده است، اما خطاهای سیاستگذاری در دهه 90 در حالی رخ دادهاند که دانش اقتصادی در کشور وجود داشته و سیاستمدارانی که امور را در دست داشتهاند دستکم چهار دهه سابقه سیاستگذاری و تصمیمگیری داشتهاند. یعنی دستگاه سیاستگذاری نه بیدانش بوده و نه کمتجربه. کار سیاستگذار احداث ریل است، برای اینکه قطار اقتصاد به درستی حرکت کند؛ اما بیشتر به نظر میرسد سیاستگذار در حالت خوشبینانه، دیواری از مصلحت و نگاه کوتاهمدت ساخته که هم خود پشت آن گیر کرده و هم مانع حرکت قطار شده است. آجر به آجر این دیوار اقتضایی بالا رفته و قطعاً همین دیوار در آینده، مانع بزرگی پیش پای اقتصاد ایجاد خواهد کرد. چراکه تصمیمات اقتضایی کوتاهمدت نیازهای بلندمدت اقتصاد کشور را تامین نمیکند و هیچ اقتصادی بر اساس تصمیمهای کوتاهمدت رشد نخواهد کرد.
در پرونده ویژه این هفته «تجارت فردا» ابتدا بررسی خواهیم کرد که چرا تصمیمگیری در اقتصاد کشور اقتضایی و مصلحتی شده است و سپس به این پرسش پاسخ خواهیم داد که اقتضایی شدن سیاستگذاری در ایران چه عواقبی به دنبال خواهد داشت؟