سهم مردم
چرا همه از جنگ تدوین و تصویب بودجه ناراضی بیرون میآیند؟
فصل بودجهریزی، دوره تنازع برای سهم بیشتر است. سیاستگذار بر مبنای اولویتهای خودش بودجه میریزد و نماینده بر اساس ترجیحات خودش اصلاح و تصویب میکند؛ در این میان بازی پیچیدهای بین بازیگرانی که تضاد و تعارض منافع دارند شکل میگیرد که میتوان آن را به شکل قهرهای وزرا و روسای نهادهای دولتی و تهدید به استعفا نزد نمایندگان مجلس دید، چهبسا زیر این آشکارترین لایه غیرشفاف تخصیص بودجه، بازی بسیار پیچیدهتری از مباحثات و منازعات و تهدیدها و التماسها در جریان است؛ نه اینکه بازی تلاش برای دریافت سهم بیشتر در جریان بودجهبندی سالانه غیرمعمول و عجیب باشد که پیچیدگی و درهمتنیدگی آن در کشور ما بیشتر و لایهلایهتر است. همان است که نتیجه این بازی، خروج بودجهای نامتوازن و ناتراز است که همه، از جمله تدوینکنندگان و تصویبکنندگان، از آن ناراضیاند و مسوولیتش را برعهده نمیگیرند، به ویژه مسوولیت اولین فرزندش یعنی کسری بودجه.
اقتصاد سیاسی بودجهریزی در ایران پیچیده و غیرشفاف شده و به دلیل حضور درآمدهای نفتی که سیاستگذار برای به کف آوردنش نیازی به مالیاتدهندگان ندارد، وارد یک تعادل بد شده که محصولش نهتنها به هیچکدام از کارکردهای بودجهای معمول عمل نمیکند که خود سبب اخلال و بیماری در بدنه اقتصاد میشود. بیشترین بخشی که آسیب میبیند نیز بهبود فقر و بازتوزیع درآمدها و عرضه کالای عمومی است که منتفع مستقیم آن مردم هستند. کسری بودجه عملاً نتیجهای جز تورم فزاینده و فزودن بر فقر ندارد و درآمدی هم برای بازتوزیع نیست و آنچه به عنوان یارانه پرداخت میشود در واقع توزیع منابع زیرزمینی و پیشخور کردن سرمایه نسلهای آینده است. کالای عمومی نیز به بیکیفیتترین شکل ممکن و با کمترین میزان ممکن عرضه میشود که پاسخگوی تقاضا نیست و آن را به انحراف میکشد. سهم مردم از بودجهای که قاعدتاً از آن با بیتالمال یاد میشود، جز مسکنهای مقطعی و عمیقتر شدن بحران نیست.