دنبال ریاست ندویم
مقام معظم رهبری: برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکشند
چه ریاست اجرایی، چه ریاست تقنینی؛ میبینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیتش را تایید نکنند یا رای نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد- عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه یک چنین دغدغهای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعا متوجه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].
مقام معظم رهبری در ابتدای درس خارج فقه با بیان حدیثی از پیامبر اسلام درباره «اثرات و تبعات اخروی ریاست»، به شرح این حدیث و لزوم پرهیز انسان از تلاش برای دستیابی به «ریاست» مگر در مواقع تکلیف پرداختند و در ادامه، خاطرهای از علت پذیرفتن نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۶۴ بیان کردند. ایشان فرمودند در آن حوزه ماموریت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کارهای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیرنظر ما و در پست نگهبانی ما انجام گرفت. ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم. ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفس این آمریت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً میآورند.
ایشان افزودند: چه ریاست اجرایی، چه ریاست تقنینی؛ میبینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیتش را تایید نکنند یا رای نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد- عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه یک چنین دغدغهای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعا متوجه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].
بنده دوره دوم ریاستجمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاستجمهوری نشوم- حالا دوره اول که تحمیل شد بر ما، هیچ- دوره دوم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است. خب بنده هم برخلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خذها بِقوه»؛ باید با قوت انسان دنبال بکند.