به زیر آوری چرخ نیلوفری را
اقتصاددانان جوان چگونه میتوانند در سیاستگذاری نقش داشته باشند؟
یکی از موضوعات جالب در بین نسلهای مختلف برای بحث، برتری علم یا ثروت بوده است. «علم بهتر است یا ثروت؟» این سوال برای همگان آشناست.
یکی از موضوعات جالب در بین نسلهای مختلف برای بحث، برتری علم یا ثروت بوده است. «علم بهتر است یا ثروت؟» این سوال برای همگان آشناست. بیان سوال مذکور خود چند سوال دیگر را میآفریند. آیا علم و ثروت در تقابل هم هستند؟ آیا فرد مجبور به انتخاب بین یکی از دو گزینه علم یا ثروت است؟ اگر در سطح خرد و فردی چنین تقابلی وجود داشته باشد آیا در سطح کلان هم وجود دارد؟ آیا شواهد تاییدکنندهای بر تقابل علم و ثروت در سطح خرد وجود دارد؟ آیا شواهد تاییدکنندهای در سطح کلان بر چنان تقابلی مشاهده شده است؟ در صورت وجود شواهد یا مواردی مثلاً در سطح خرد آیا میتوان آن را در سطح خرد و کلان عمومیت داد؟ به عبارتی در صورتی که موردی از تخصیص منابع در سطح فردی برای کسب علم و دانش مشاهده شد به صورتی که نتوانسته باشد بازدهی مناسبی را برای فرد ایجاد کند، آیا میتواند مبنای تعمیم باشد؟ البته پاسخ منفی است و نمیتوان چنین استقرایی را کرد. پس آیا میتوان عکس آن را نتیجه گرفت که در سطح فردی علم و ثروت در تقابل هم نیستند؟ این امر هم نمیتواند بدون مشاهده علمی و آزمون تجربی تایید شود. مساله زمان و مکان در آزمون مساله مذکور در سطح فردی و نتیجه عایدشده تاثیرگذار خواهد بود و حکمی قطعی نمیتوان ارائه داد که همگان یا حداقل عموم با آن موافق باشند. سوال اینجاست آیا ناصرخسرو قبادیانی در قصیده خود و بیان «درخت تو گر بار دانش بگیرد / به زیر آوری چرخ نیلوفری را» اشتباه میکرد؟ با تکرار یکی از سوالاتی که در بالا بیان شد، میتوان روشی برای آزمون نظریه شاعر ارائه داد. آیا در سطح کلان هم تقابلی بین علم و ثروت وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال به نظمهای آماری کلان و تجربه اقتصادهای ملی در فرآیند توسعه باید توجه داشت. آیا توسعه علمی توانسته است موجبات توسعه اقتصادی را در سطح کلان فراهم کند یا به عبارتی آیا علم توانسته است برای ملتها ثروت نیز بیافریند؟ با یک نگاه و رویکرد آماری ساده میتوان نظریه یادشده را آزمون کرد. کافی است که به ویژگیهای کشورهای مختلف از منظر نمایههای اقتصادی و علمی پرداخت و با مشاهده آماری حکمهای کلی ابتدایی با توجه به نمایههای مذکور داد. البته پژوهشهای علمی و تجارب نوین جوامع بشری نیز تاییدکننده این امر هستند که توسعه و رشد اقتصادی و اجتماعی، مبتنی بر توسعه علم و فناوری است. از آن جمله میتوان اشاره داشت که تحولات شگرف جهان در اواخر قرن بیستم سبب شد که علم و فناوری و دانش به عنوان عوامل اصلی تولید در کنار سایر عوامل سنتی تولید قرار گیرند و موجبات شتاب در رشد و رفاه اقتصادی را فراهم کنند. در ابتدای سده بیست و یکم این موضوع شدت بیشتری یافته است. البته اینکه دانش به افزایش تولید و رشد اقتصادی منجر شود را میتوان در کشورهای مختلف به صور متفاوت دید. گذشته از تئوریهای نوین توسعه اقتصادی، توجه به محور بودن دانش، علم و تکنولوژی در اقتصاد به گذشتههای دور برمیگردد. برای مثال، آدام اسمیت، به دستههایی از متخصصان از جمله تجار و کسانی که سهم بزرگی در تولید دانش دارند، اشاره میکند. فردریک لیست، بر ساختارها و نهادهایی که در توسعه نیروی کار از طریق تولید و توزیع دانش نقش مهم دارند، اشاره میکند. نظریه نوآوری شومپیتر به عنوان نیروی پویایی اقتصاد توسط پیروان مکتبش از جمله گالبرایت، گودوین و هیرشمن، مورد توجه اساسی واقع شده است. همچنین اقتصاددانانی چون رومر و گراسمن توسعه نظریههای رشدی را مورد توجه قرار دادند که در آنها رشد بلندمدت ناشی از دانش و تکنولوژی نمود داشته است. مجموعه شواهد و نظریات تاییدکننده دیدگاه با دانش «به زیرآوری چرخ نیلوفری را» در سطح کلان است.
برگزاری اولین انتخاب برترین اقتصاددان جوان ایرانی نگاهی ویژه در سالهای اخیر به امر دانش، پژوهش و نوآوری در حوزه اقتصاد بوده است. این اتفاق میمون میتواند با شتاب دادن به تغییر رویکرد بیش از نیمقرنی در اقتصاد ایران برای بهکارگیری دانش اقتصادی در تصمیمسازی، تصمیمگیری و سیاستگذاری اقتصادی باشد. نکته مهم در رویداد یادشده که کارهای اجرایی آن بیش از یک سال به طول انجامیده انتخاب اقتصاددان جوان بوده است.
با توجه به شرایط ویژه و خطیر اقتصاد ملی و ابرچالشهایی که با آن روبهرو است، حاکمیت دانش بر تصمیمگیری و سرعتعمل در تصمیمگیری میتوانست از رسیدن اقتصاد ملی به شرایط امروزین تا حدود زیادی جلوگیری کند. در شرایط موجود نیز عقلانیت و دانش در کنار سرعت عمل میتواند به گذر از ابرچالشها و تخفیف و حل آنها کمک کند. در مسیر پیش رو دانش و سرعت عمل دو مهارت و سرمایه اصلی برای بهبود و اصلاح اقتصاد ملی خواهد بود و این نیروی جوانی است که سرعت عمل و جرات انجام کار صحیح را به شرط تخصص و شایستگی و توانایی علمی خواهد داشت. اقتصاددانان برتر جوان چه آنهایی که در مرحله نهایی جشنواره بودند و چه آنهایی که به دلیل اصل انتخاب لانه کبوتری در مراحل پیشین کنار گذاشته شدند و چه آنهایی که وارد این گود نشدند حائز این ویژگیها هستند که بتوانند با ارائه راهکار و نظرات در تصمیمسازی، تصمیمگیری و سیاستگذاری اقتصادی برای عبور از شرایط موجود و توسعه و پیشرفت ایران تاثیرگذار باشند. در مثل جای مناقشه نیست و میتوان امر طی مسیر اقتصادی را به راندن اتومبیلی تشبیه کرد. در طی مسیر با یک اتومبیل مگر لازم نیست که مسیر شناخته شده باشد (دانش) و بر پدال گاز فشار آورده شود (جوانی) تا به مقصد رسید و در صورت لازم بر پدال ترمز (تجربه) فشار آورد. طی مسیر صرفاً به مدد پدال ترمز ممکن نیست. تجربه باید بهصورت مشاورهای در کنار عمل قرار گیرد تا طی مسیر با سرعت لازم و حداقل هزینه ممکن شود.
مساله جوانگرایی و استفاده از جوانان دارای دانش تخصصی همواره از شعارهای زیبا در عرصه سیاست و اقتصاد بوده است. هر زمان این امر محقق شده است کشور توانسته طی مسیر را نه لزوماً به صورت عالی ولی حداقل بهخوبی داشته باشد. مگر نه آن بود که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیروی جوان، تحصیلکرده، متخصص و متعهد به آن توانستند نهال انقلاب را مدیریت و جمهوری اسلامی را مستقر کنند؟ مگر نه آن بود که در زمان جنگ مدیریت و فرماندهی نیروی جوان و بامهارت توانست کشور را از گزند دشمنان و طمعورزان نجات دهد؟ پیش از آن نیز مگر نه آن بود که در رژیم گذشته بالاترین نرخ رشد اقتصادی و توسعه صنعتی در زمان برنامه دوم قبل از انقلاب، زمانی که به جوانها فرصت داده شد در اقتصاد ملی ثبت شد؟
برگزاری جشنواره انتخاب برترین اقتصاددان جوان ایرانی آشکار کرد که تعداد زیادی از جوانان تحصیلکرده و متخصص در دانشگاههای برتر داخلی و خارجی وجود دارد که به قول ظریفی «هیچ زمانی کشور اینقدر اقتصاددان جوان دانشمند، خوشفکر، کاربلد، پایبند و متعهد به عزت ایران و ایرانی، و پا به کار حاضر در وطن نداشته است». این موضوع انتخاب اقتصاددان برتر از میان آنان را واقعاً کار سختی ساخت. با توجه به پتانسیلهای موجود که جشنواره یادشده شمهای از آن را آشکار کرد در طرف دیگر بهرهبرداری از ظرفیت موجود است. این امر که امروز هم به جوان متخصص و دلسوز ایران اسلامی برای گذر از تنگناهای اقتصادی و توسعه و پیشرفت کشور نیاز داریم به صورت عمومی احساس میشود. شاهد آن نظرسنجی یکی از مشاوران ریاست محترم جمهوری بود که پرسیده بود اگر کابینه ترمیم شود، شما کدام نوع از افراد را میپسندید و 72 درصد پاسخدهندگان انتخاب جوان متخصص برای کابینه دولت را پیشنهاد دادهاند. «هرچند نظرسنجی در شبکههای اجتماعی لزوماً در همه موارد پایایی و روایی ندارد اما نمیتوان به راحتی هم نتایج آن را بهخصوص در امور غیرجناحی نادیده گرفت.» مخلص کلام این است که هرچند در سطح فردی برای تمام موارد نمیتوان صدق با دانش «به زیر آوری چرخ نیلوفری را» تایید کرد ولی در سطح کلان تجربه ملی و جهانی صدق آن را تایید میکند. «عَلَیک بِالحداثِ فَإنَّهُم أَسرَعُ إلی کلِّ خَیرٍ؛ جوانان را دریاب زیرا که آنان سریعتر به کارهای خیر روی میآورند. کافی (ط-الاسلامیه) ج 8، ص 93، ح 66».