خرج گران محبوبیت
کدام منابع خرج خرید محبوبیت سیاستمداران شده است؟
کسری بودجه عملیاتی دولت تنها در فاصله سال 95 تا 96 حدود دو برابر شده و به 77 هزار میلیارد تومان رسیده. این یعنی دولت باید برای جبران هزینههای جاری و تعهدات خود، داراییهای سرمایهای –بخوانید نفت- بیشتری بفروشد. چون بانکها دیگر منبع خوبی برای تامین دستوری تعهدات دولتی نیستند و بر اساس آمارهای رسمی بدهی دولت به سیستم بانکی به 210 هزار میلیارد تومان رسیده است.
مرضیه محمودی: کسری بودجه عملیاتی دولت تنها در فاصله سال 95 تا 96 حدود دو برابر شده و به 77 هزار میلیارد تومان رسیده. این یعنی دولت باید برای جبران هزینههای جاری و تعهدات خود، داراییهای سرمایهای –بخوانید نفت- بیشتری بفروشد. چون بانکها دیگر منبع خوبی برای تامین دستوری تعهدات دولتی نیستند و بر اساس آمارهای رسمی بدهی دولت به سیستم بانکی به 210 هزار میلیارد تومان رسیده است. حتی صندوقهای بازنشستگی هم که روزی منبعی در دسترس برای دولتها بودند روزگار خوشی ندارند و خود به بودجه دولت وابسته شدهاند. به گفته محمود اسلامیان، رئیس صندوق بازنشستگی کشوری دولت و مجلس در چهار دهه گذشته 410 هزار میلیارد تومان بار مالی به صندوقهای بازنشستگی تحمیل کردهاند بدون آنکه تامین این تعهدات را بر عهده بگیرند. سیدتقی نوربخش، رئیس تامین اجتماعی هم از 15 برابر شدن بدهی دولت به تامین اجتماعی طی چند سال و رسیدن آن به 110 هزار میلیارد تومان خبر داده. اما دولتها فقط همه منابع مالی را خرج نکردهاند! آمارهای منابع طبیعی هم چندان امیدوارکننده نیست. تنها در 35 سال اخیر 75 درصد کل آبهای شیرین فسیلی هزارانساله مصرف شده. تعداد چاههای کشور از 50 هزار حلقه در سال 50 به 770 هزار حلقه در سال 95 رسیده است. تعداد سدهای کشور که تا سال 50 تنها 27 مورد بود از هزار عدد فراتر رفته است. نتیجه چنین هجومی به منابع آبی برای حفر چاه و نبود بودجه برای حل مشکل تالابها و دریاچهها سبب شده، 58 درصد مساحت تالابهای کشور از دست برود. دشتهای ایران بهخصوص در شهرهای مرکزی تا 140 برابر حالت هشدار، نشست پیدا کند و همه کارکردهای اکولوژیک و زیستمحیطی خود را از دست بدهد و به کانون اصلی ریزگردها تبدیل شوند. در این میان موج جمعیت جوان ما جویای کار است. آمارهای رسمی تعداد آنان را سه میلیون و 400 هزار نفر میداند و آمارهای غیررسمی آنها را شش تا هفت میلیون نفر میداند. اما هزینههای جاری بودجهای برای فعالیتهای عمرانی و مولد باقی نمیگذارد، منابع بانکها به اشتغال نمیرسد و محیط زیست هم ساکنان شهرهای مرکزی و مرزی را تشویق به مهاجرت به کلانشهرها و تخلیه زمینها و شهرهای بیآب میکند. مسعود نیلی میگوید «ما به شیوهای که منابع کشور را تا به حال مصرف کردهایم، دیگر نمیتوانیم عمل کنیم.» اما چنین تصمیمی احتمالاً از سر ناچاری است. چون منبعی برای تصرف دولتها نمانده است. 11 دولت پس از انقلاب همه منابع در دسترس را صرف محبوبیت خود کردند و آنجا که با کسری مواجه شدند پرداخت این هزینهها را به دولتهای بعد واگذار کردند. میراث هر دولت برای جانشین خود، بدهی است و منابعی که تحلیل میرود. دولتها در ایران، هیچگاه خود هزینه محبوبیتی را که میخرند، ندادهاند. بلکه این هزینه را به دولت بعدی تحمیل کردهاند. دولتهای بر سر کار هم یا باید قید محبوبیت در انتخابات بعد را میزدند یا قید ریختوپاشهای مرسوم را.
چرا راه دور برویم. در انتخابات سال 96 همه شعارها حول بازتوزیع بیشتر منابع میچرخید. یارانهها به مزایدهای بدل شد که هر کدام از کاندیداها رقم بالاتری برای آن پیشنهاد میدادند. اقتصاددانان میگفتند چنین یارانهای افسانهسرایی است. اما دولتهای ما عادت کردهاند از جیب نسل آینده افسانهها را محقق کنند.