اینفوگرافیک
برزخ خوب و بد
چرا بهترین راهحلها در ایران به بدترین سیاستها تبدیل میشود؟
دو سرمقاله مهم در روزنامه دنیای اقتصاد، بحثی قدیمی اما حائز اهمیت را دوباره سر زبانها انداخت. مسالهای که این روزها خیلی از اقتصاددانان نیز بر آن صحه میگذارند.
دو سرمقاله مهم در روزنامه دنیای اقتصاد، بحثی قدیمی اما حائز اهمیت را دوباره سر زبانها انداخت. مسالهای که این روزها خیلی از اقتصاددانان نیز بر آن صحه میگذارند.
پویا ناظران در سرمقاله 18 مردادماه، مشکل اول اقتصاد ایران را مساله حکمرانی دانست و مصداقهای مشخصی از جمله شفافیت نظام بانکی، تعارض منافع سازمانهای مختلف دولتی و حاکمیتی، بحران آب و بیانضباطی مالی دولت را دلایلی بر ادعایش برشمرد. به اعتقاد آقای ناظران اگر «از بالا نگاهی به کلیت ساختار حکومتی بیندازیم چند دوجین نهاد در تعاملاند، اما عدم طراحی منسجم در این تعامل، روابط گرهخوردهای را رقم زده که حاصل آن مزمن شدن مشکلات کشور بوده است».
محمد شریعتمداری نیز در سرمقاله 25 مردادماه نوشت: «تجربه حضور طولانیمدت در ساختار اجرایی کشور به من این اجازه را میدهد که انگشتم را به سمت شیوه حکمرانی نشانه روم.»
منظور از حکمرانی سازوکاری است که برای ارائه مطلوب و کارآمد خدمات عمومی باید به کار برد. اگرچه ادبیات حکمرانی بر توانمندسازی نهادهای حاکمیتی تاکید دارد، اما هدف آن، بزرگ شدن دولت و محدود کردن زمین بازی بخش خصوصی نیست. هدف اصلی، اصلاح روشها در سه حیطه قانونگذاری، ساختار قضایی و امور اجرایی برای پویایی اقتصاد ملی است.
به اعتقاد آقای شریعتمداری «پیشزمینه هر اقدام اصلاحی در اقتصاد ایران، تغییر انگارههای ذهنی و باورهای غلط گذشته است اگرنه بهترین راهحلها به بدترین سیاستها تبدیل میشوند.»
به مرحلهای رسیدهایم که شاید لازم باشد یکبار دیگر پدیدههای مرتبط اقتصادی، از تعاریف تا سازمانها و از قواعد تا قوانین را بازنگری کنیم. امروز در کشور مشکل کارشناس و تحلیلگر نداریم. نیروی فکری موجود در کشور کفاف حلوفصل ابرچالشهای موجود را میدهد، اما وجود باورهای غلط در دستگاههای سیاستگذاری مانع ایجاد اصلاحات ساختاری میشود.
در پرونده پیش رو تلاش کردهایم ابعاد و مختصات حکمرانی خوب را در ایران بررسی کنیم. به مصداقهای امیدوارکننده در این ساختار اشاره کردهایم و همینطور مصداقهای نگرانکننده حکمرانی را نیز برشمردهایم.