آیا رسانهها نظر مردم را تحت تاثیر قرار میدهند؟
خدمت و خیانت مناظره
در ایران هم مناظره وارد کارزار سیاسی ایران شد؛ به نام انتخابات و به کام سیاست. لازم به بیان نیست که نخستین یادگارِ آن، انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 بوده است. اصلاً مناظره مهمان انتخاباتی است که مساله برگزیدن رئیسجمهوری است. ورنه در سایر انتخاباتها در سپهر سیاسی ایران؛ مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا چنین چیزی دیده نمیشود. از قضا انتظار آن هم نمیرود.
در ایران هم مناظره وارد کارزار سیاسی ایران شد؛ به نام انتخابات و به کام سیاست. لازم به بیان نیست که نخستین یادگارِ آن، انتخابات ریاستجمهوری سال 1388 بوده است. اصلاً مناظره مهمان انتخاباتی است که مساله برگزیدن رئیسجمهوری است. ورنه در سایر انتخاباتها در سپهر سیاسی ایران؛ مجلس خبرگان رهبری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا چنین چیزی دیده نمیشود. از قضا انتظار آن هم نمیرود. اما نمیشود از نظر دور داشت که مناظره پیوند عجیب و عمیقی با «صداوسیما» دارد. طبیعی است؛ رسانه فراگیر انحصاری رادیو و تلویزیونی ایران که هنوز و هرگز جایی برای رقیب نگشوده است که هیچ، اصلاً به رسمیت نمیشناسدش حتی. تازه تمام روزنههای قانونی و قهری منتهی به تولد یک رقیب را نیز مسدود میکند. خودش را «رسانه ملی» میداند بیآنکه هرگز و هیچوقت، تعریفی ارائه کرده باشد از رسانه ملی. همان تعریفی که به محک اهلفن رفته باشد و صیقلخورده، برگشته باشد. فقط رسانه ملی به مدد تکرار میان تکرارکنندهها، رسانه ملی شده است؛ تو گویی همان «غلط مصطلح» است که باز میگویند آن را. هرچند پیشرفت فناوریهای نوین ارتباطی نیز ساکت ننشسته است. آنچه گذشت، نه مقدمهای بر مناظره و نقد آن، که خودش طرح مساله هم بود.
خودِ درآمد
«مناظره» همان «در امری با هم بحث و گفتوگو کردن» است. آن را «جدل» و «مباحثه» و «مجادله» هم نامیدهاند. چنانکه به احتمال بیشتر میتوان گفت که در ذهن مخاطبان مناظرههای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران، همین «جدل» و «مجادله» بیشتر به یادگار مانده باشد. شاید در نگاه نخست، این موضوع به ذهن بیاید که «این حرفها گفته میشود و میرود»، اما آیا به راستی پس از گفته شدن، میرود؟! آیا «حرف»، رفتنی است؟! اگر برود، کجا میرود؟!
درباره نظر و ابراز نظر
در مناظره آنچه گفته میشود، شاید نظر نامزدها باشد، شاید. میشود گفت که اگر پیشرفتی حاصل میشود و شده است در کارزار سیاسی و انتخاباتی، حالا این نظر، نظر یک نامزد نیست، نظر یک ستاد و حزب و طیف سیاسی است که «پویش» (کمپین) نامیده میشود و از آن نامزد موردنظر حمایت میکند. پس «نظر»، ابراز میشود، پای آن میایستند، درباره آن توضیح میدهند و چگونگی آن را به مخاطبان تلویزیونی مناظره -که به احتمال زیاد بیشتر آنان جامعه رایدهندهها هستند- شرح میدهند. حالا آنچه در مناظره گفته میشود، دیگر یک «بیان ساده» نیست، که سخنان «رئیسجمهوری بالقوه ایران» به شمار میرود. بنا به این سخنان، مخاطبان دارند از «رئیسجمهوری بالقوه ایران» میشنوند و رسانه -که اینجا فقط و فقط همان صداوسیما است- دارد از «رئیسجمهوری بالقوه ایران» میپرسد و او و بیانش را منتشر میکند. پس بهتر میتوان دید که صداوسیما با «رئیسجمهوری بالقوه ایران» و «مخاطبان» و «رایدهندهها» چه میکند.
درباره مناظره و نمایش مناظره
ارزشهای مناظره: صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران، سه هفته پیاپی پیش از 29 اردیبهشت 1396، جمعهها عصر، مناظره شش نامزد تایید صلاحیتشده از سوی شورای نگهبان را نشان داد. مناظرههایی حدود سه ساعت، که بدون ارزشگذاری خاصی، بیشتر مجادله بود. از مجادله میتوان «احسنالکلام» استخراج کرد و در پایان جدل، «قول نیکو» را تمییز داد. اما رسیدن به این مقصود و البته میزان آن، بار ارزشی آن را نیز استخراج میکند. برای این کار محتوای بیان نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری قابل بررسی است. هر چه گفتهاند اما، جدا از سیاست نیست و این نوشته هم گزارش تحلیلی سیاست نیست. البته که محتوای بیان، تحلیل سیاسی نمیشود، اما تحلیل و نقد رسانهای مناظره هم خالی از حرف سیاسی نمیتواند باشد که نتیجه نهایی بر عهده مخاطبان مناظره و این نقد مناظره است.
ارزشهای رسانهای: صداوسیما در پخش مناظره باید بکوشد «بیطرف» باشد و بیطرفی در این مناظره هم به معنی این نیست که خودش یک طرف دیگر مناظره باشد. بیطرفی در پخش مناظره، در «نرمافزار حساس به صدای نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری» نیست. از آنجا که برنامه مناظره، مجموعهای از مولفههاست؛ «صدا»، «تصویر»، «زمینه»، «زیرنویس»، «رنگ»، «نور»، «دکور» همه باید از ابتدا، خنثایی را به عنوان پیشزمینه بیطرفی، به مخاطبان ارائه کند. در برنامه مناظره حتی «رنگ خاص دکور» میتواند جانبداری یا تداعی یکی از نامزدها یا پویش مورد حمایت او را به ذهن مخاطبان بیاورد.
اینها همه جدا از متن برنامه مناظره نیست؛ متن برنامه مناظره، همان «مجری» و «اجرا» و «پرسشهای مناظره» است. پس از آن باید «کنش» و «کردار» بیطرفی وارد برنامه شود. «احترام»، از طرف مجری، آوردن لفظ «محترم» پسوپیش اسم و سمت نامزدها نیست. هرکدام از نامزدهای ریاستجمهوری، «رئیسجمهوری بالقوه ایران» هستند. «دوستان» مجری دائمی یا منصوب صداوسیما نیستند که بخواهد با آنان صمیمی شود یا مثلاً آنان را به صفت «محترم»، متصف کند.
«کردار مجری»، مجموعه «چهره»، «پوشش»، «حرکت» و «بیان» او را شامل میشود که در همه آنها، باید بیطرف باشد و بیطرف بماند. «کنش مجری» اما «دخالت حرفهای» و «بهنگام»، «توضیح»، «تشریح» و «تقطیع» بیان اشتباه یا نادرست نامزدها نسبت به هم است. این کردار و کنش بیطرفانه در کنار هم، مجری حرفهای مناظرههای انتخاباتی را میسازد و به نمایش میگذارد، ورنه نوعی نظریه رایج و طنزگونه درباره صداوسیما، پایه میکروفن را هم خبرنگار میداند، چه او هم خبر را ضبط میکند و به پخش میبرد.
مجری و «اتاق فکر» او باید بر پیشینه و موضوعهای مطرح احتمالی، آگاهی «کامل» و «مستند» داشته باشند و بیانهای نادرست و اشتباه را در همان وقت برنامه و همان لحظه، اصلاح کنند. ورنه لبخند و نوبتدهی به نامزدهای ریاستجمهوری در کشاکش بحث و جدل را سایر کارمندان صداوسیما هم میتوانند مرتکب شوند.
استودیوی مناظرهها نیز زمین سرپوشیده فوتبال نیست، چنانکه چینش نامزدها بر اساس حروف الفبا هم همه بیطرفی نیست. در استودیوی مناظرهها، باید همه نامزدها در «یک قاب نزدیک» دیده شوند، نه هر یک از زاویه دید «کارگردان تلویزیونی». دوری یا نزدیکی هر یک از نامزدها میتواند معانی گوناگونی را به ذهنِ مخاطبان مناظره در قابِ تلویزیون و تماشاچیان متبادر کند؛ معانیای چون ضعف و دوری و کماهمیتی.
همچنین دلیلی وجود ندارد که نامزدها بایستند؛ اما همه باید یا نشسته باشند یا ایستاده. نباید اندازه فیزیکی نامزدی، نشان ضعف در چشم مخاطب دیده شود. حتی بیشتر دقت کنیم اگر، بالا و پایین کردن ارتفاع دوربین تلویزیون، میتواند نشان از ضعف یک نامزد باشد در حالی که ممکن است کاملاً تصادفی رخ داده باشد. یا دلیلی ندارد دوربین پشت نامزد ایستاده را نشان دهد در حالی که برای نامزدی که مثلاً کت و شلوار نمیپوشد، چنین نمیکند. کارگردان هم نباید دو نامزد را به تکرار در «قاب بسته» نشان دهد. مخاطب خودش درک میکند مناظره اصلی میان کدام نامزدهاست. این کار میتواند به ذهن مخاطب القا کند که نظر و بحث، بین این دو نامزد از میان شش نامزد مهم و مطرح است و هرچند برنامه را داغ میکند، نامزدهای دیگر را در این موضوع کنار مینهد.
زمانی که رقابت و بحث بر سر موضوعی معین و میان دو نامزد است، مجری باید سایر نامزدها را به گفتوگو بکشاند، ورنه یک «روبات وقتنگهدار» هم میتواند وقت پساندازشده افراد ساکت را یادآوری کند در حالی که بسیار ساده میتوان گفت شاید آنان اصلاً حرفی برای گفتن نداشتهاند. یا اینکه وقت «مخاطبان»، به اندازه «نامزدان» محترم است. رسانه بیطرف باید بداند منتی بر سر مخاطبان، برای استراحت نامزدان در میان و بخش انتهایی مناظرهها نیست.
همانطور که «نمایش مناظره» با «برگزاری مناظره» فرق دارد، باید گفت که «بیطرفی در رسانه» نیز جدا از «پیشینه رسانه» نیست. رسانهای که پیشینه نیکویی از خود در بیطرفی و اطلاعرسانی به یادگار نگذاشته است، با رعایت همه اینها ابتدا باید این تصویر نادرست را برای مخاطبان اصلاح کند؛ حالا یا با «پوزش» یا با «کوشش».
به هر حال، اهالی قدرت، قدر رسانه و راههای بهرهبرداری از آن را برای بسط قدرت خود، نیک میدانند. این وظیفه رسانه است که به وقت فرصت، «روزنامهنگاری» کند و «پرسشگری». «بینیازی از آرشیو»، «بیاعتنایی به پاسخها»، «نپرسیدن» و در واقع «بیان پرسشهای رسمی بیمخاطب»، اسمش هر چه باشد، شاید فقط صداوسیما میتواند به آن بگوید کار رسانهای، که البته تماشای هرباره این فرصتسوزی انحصاری صداوسیما در «نپرسیدن»، صبری میخواهد که صاحبان چنین صبری، هرگز مخاطبان جدی صداوسیما نمیشوند.
بگذارید به دو نمونه فرنگی اشاره کنم. همانجایی که مناظره انتخابات ریاستجمهوری از آنجا گرتهبرداری شد. هرچند که نمایشی کپیواره و ناقص است. از آنجا که این دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران، میاندوره رئیسجمهوری کنونی ایران است، این اشارت کوتاه به دو مناظره دو رئیسجمهوری آمریکا، میان دورههای ریاستجمهوری آنان، میتواند کارآمد برای درک این نقدها باشد. یکی تکنیکی است و دیگری محتوایی. سال 2004 و در رقابت انتخابات ریاستجمهوری میان «جورج دبلیو بوش» رئیسجمهوری وقت آمریکا و نامزد جمهوریخواهان برای دور بعدی، با «جان کری» سناتور دموکرات و رئیس کمیسیون سیاست خارجی سنای آمریکا از طرف حزب دموکرات، صحنه را جوری چیدند که پشت سخنگاه (میز تریبون) قد جورج بوش، کوتاهتر از جان کری نباشد؛ شاید مخاطب تصادفی هم آن را نشان ضعف بپندارد. سال 2012 و در رقابت میان «باراک اوباما» رئیسجمهوری وقت آمریکا و نامزد حزب دموکرات برای دوره بعد و «میت رامنی»، یک فرماندار سابق و نامزد جمهوریخواهان برای انتخابات، رامنی نقل قولی از اوباما مطرح کرد که پیش از پاسخ اوباما، مجری میان سخنان رامنی آمد و اصل مطلب را بیان کرد و او را واداشت که پاسخگو باشد؛ اینکه حرف خود را تکذیب میکند یا اصلاح. ورنه هر سادهانگاری در رسانه و فضای رسانهای، نیک میداند هر آن که نخست شروع کند مناظره را، میتواند با انتساب بیانی، نامزد بعدی را فقط به «پاسخ» و «تکذیب» وادارد و وقت او را به دست خودش تلف کند و سربلند، با ادای برنده از مناظره بیرون آید. همه اینها میتواند به «زیرکی و لطایفالحیلی» یا «به سادگی و زیر پوشش حرف و رنگی»، ذهن مخاطبان را هدایت کند به مقصود خاصی، و این و همه اینها، یک آگاهی صادق نیست که مخاطبان را روشن میسازد و اجازه و اراده یک تصمیم آگاهانه و مسوولانه را از مخاطبان میگیرد.
تاثیر و مخاطبان
تاثیر و مخاطبان، دو پدیده همزمان به شمار میروند. میزان تاثیر از چگونگی تاثیر جدا نیست و بررسی آن، پیمایش و پژوهش خودش را میطلبد؛ کاملاً علمی و تحلیلی. مخاطبان نیز همینطورند؛ اینکه بخشی از تماشاچیان همان رایدهندگان محسوب میشوند یا نه، نیاز به مطالعه علمی دارد. البته به نتیجه آرای آنان نیز بستگی فراوان دارد. بدیهی است که یکی از بهترین راههای این بررسی، انجام نظرسنجی است. از آنجا که انجام نظرسنجی، وظیفه این گزارشِ نقدِ رسانهای روزنامهنگارانه نیست، میکوشیم اما گزارشی از نظرسنجیهای علمیتر را مورد بررسی قرار دهیم، آن هم بدون اشاره به نام نامزدها.
بررسی تحلیلی آمار حاصل از نظرسنجی، یک روز پس از آخرین مناظره انتخابات ریاستجمهوری نشان میدهد که پدیده جالب، یکی افزایش مجدد آرای همان نامزدی است که در همه روزهای نظرسنجی در صدر بود و در طرف مقابل، کاهش آرای نامزدی بود که با او، بیشترین اصطکاک ممکن را در مناظره سوم داشت. پدیده دیگر اما افزایش قابل توجه نسبت کسانی بود که پس از مجادلهها در مناظره آخر، رای خود را کتمان میکنند. چنانکه بی ذکر نام، نمیخواهیم اشارهای به نام نامزدها داشته باشیم، میتوان از همین گزاره، نتیجه گرفت که مناظره و تماشای آن، یکی از مهمترین دستاوردهایش، افزایش هیجان انتخاباتی است. چون نامزدی که رو به رشد بود، بیشتر رشد کرده است. البته این برداشت، نافی سایر برداشتها از نظرسنجی بعد از مناظرهها نیست. دیگری اینکه تزریق هیجان سیاسی به جامعه تماشاچیان -آنان را که مخاطب این نظرسنجی بودهاند و البته به صورت کاملاً تصادفی و علمی جامعه آماری به نسبت دقیقی هم هستند- را در موضع نوعی ناآرامی سیاسی قرار داده است که از ابراز رای خود، نگراناند یا به هر دلیل دیگری، رای خود را کتمان میکنند. یعنی صراحت بیان نامزدها، برای آن بخش از جامعه، صراحت در بیان تصمیم را به وجود نیاورده است. شاید صریحتر بشود گفت که صراحت در اعلام نظر سیاستمداران در جامعه و مناظرهها، صراحت بیان شهروندان جامعه را حتماً به دنبال نخواهد داشت. پس آسودهتر میتوان گفت نسبت آزادی بیان در سیاستمداران پس از مناظره هم ربط مستقیمی با آزادی بیان در شهروندان ندارد.
با این حال، روز پس از آخرین مناظره نامزدها، همین نظرسنجی نشان میدهد که نفر نخست در نظرسنجیهای هر روز همین گروه، فاصله خود را با دو رقیب اصلی، اندکی افزایش داده است. این یعنی همان هیجان، تاثیر اندکی بر سایر کسانی داشته است که تا پیش از آن، به آن نامزد مورد نظر رای نمیدادهاند یا درباره رای دادن به او هنوز تصمیمی نگرفته بودند. شاید با احتیاط بتوان اینجا ابراز خرسندی هم کرد که تزریق هیجان ناشی از مجادله در مناظرهها و نمایش آن، نقش زیادی بر تصمیم هیجانی شهروندانی نداشته است که هنوز تصمیم به رای نگرفتهاند. اما ادامه تحلیل همین نظرسنجی نشان میدهد بیش از نیمی از آنان که قطعاً یا احتمالاً، در انتخابات شرکت خواهند کرد و به یکی از شش نامزد موجود رای میدهند؛ فرد برنده در مناظره را به عنوان فرد منتخب خود، در روزهای اخیر برگزیدهاند. شاید باز بتوان با همان احتیاط برداشت کرد که برنده شدن در تصویر و تلویزیون و مناظره، «تاثیر بیشتری» بر تعیین برنده نهایی دارد.
اما نگاه خوشبینانه دیگری هم وجود دارد. مطالعه و تفسیر همان نظرسنجی حکایت میکند که پدیده دیگر، رشد نسبت کسانی است که به مرور رای خود را کتمان میکنند. از نظر شکلی، بر اساس روند نظرسنجیها، افزایش این عده با کاهش آرای دو نامزد اصلی درگیر بحث در مناظره آخر و همینطور کاهش نسبت «مرددها» و «پاسخهای متفرقه» سازگار است. یعنی مرددها و کسانی که پاسخهای متفرقه میدهند، دارند به مرور به تصمیم مشخصی میرسند اما به همراه عدهای دیگر که پیشتر نظر مشخصی داشتهاند، هنوز از بیان رای خود سر باز میزنند.
تفسیری که خود گروه پژوهش از تحلیل آمار نظرسنجی انجامشده ارائه میکند، نیز جالب است: «خارج از حیطه نظرسنجی و از دیدگاه تحلیلی، میتوان احتمال داد که با توجه به بالا گرفتن سطح منازعات سیاسی، و افزایش احساس خطر، پاسخگویان مایل به آشکار کردن رای خود نیستند. در این صورت، پاسخ به این پرسش که این تهدید از ناحیه چه نیروهایی است و چه گروههایی از افراد را ممکن است تهدید کند، میتواند تا حدی مشخص کند که گروه پنهان کننده رای، بیشتر به چه کسی از دو نامزد اصلی مورد بحث در مناظره آخر، گرایش دارند.»
پس از مناظره سوم از مردم پرسیده شد: «اگر تا روز رایگیری نظرشان عوض شود، به چه کس دیگری رای خواهند داد.» پاسخ این است که رایدهندگان به همان نامزد نخست و صدرِ نظرسنجیها، بیشتر در رای خود مصمم هستند. تازه ۲۳ درصد آنان میگویند «اگر به او رای ندهند، به فرد دیگری نیز رای نخواهند داد». پس تاثیر هیجان در نظرسنجی برای این طیف وسیع از شهروندان و رایدهندگان، که آسودهتر میتوان گفت با آگاهی -نه به معنی برگزیدن این نامزد، که با شناخت و انتخاب از پیش- تماشاچی مناظره بودهاند، کمترین میزان ممکن بوده است. پس این مناظرهها اگر برای آنان یک «سرگرمی» نبوده است، «برنامهای سیاسی» در روند «شناخت»بوده است. شاید باز هم با احتیاط بتوان تصمیم گرفت که مخاطب آگاه از پیش، کمترین تاثیر هیجانی از مناظره را داشته است. شاید اینجا همان گزاره مطرح باشد که سواد رسانهای -اینجا همان شناخت- چه نسبتی با «انتخاب» و «استفاده درست از حق انتخاب» دارد.
برای اینکه فقط به روش پژوهشی نظرسنجی نیز اشاره نکرده باشیم، سراغی میگیریم از روشی کمتر شناختهشده در فضای پژوهشها و آن هم روش پژوهشی «بازارِ پیشبینی» است. مرور مهمترین وبسایت بازار پیشبینی برای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران نشان میدهد که بیشترین مراجعه به آن برای انجام پیشبینی، درست پس از پایان مناظرههای انتخابات ریاستجمهوری بوده است. همچنین بیشترین نوسان پیشبینیها بنا بر درصدهای مندرج پیشبینیکنندهها، مربوط به پیشبینیهای پس از سومین و آخرین مناظره بوده است. به این معنی که میشود تصریح کرد که برای پیشبینیکنندههای انتخابات ریاستجمهوری، «مناظره» و تماشای آن یکی از عوامل افزایش هیجان یا رغبت به پیشبینی است. با این حال برداشت واضح از همان پیشبینیها نشان میدهد که صدر جدول پیشبینیها، پس از انجام مناظرهها، همچنان جایگاه خود را حفظ کرده، هرچند درصد پیشبینی پیروزی او، نوسان داشته است. با این حال، بیشترین نوسان آن هم مربوط به پیشبینیهای پس از آخرین مناظره است.
اگر نخواهیم فقط به این افزایش هیجان اشاره کنیم، که البته الزاماً تصمیم آگاهانه را زیر سوال نمیگذارد، شاید باید منتظر بود؛ منتظر روشن شدن نتیجه انتخابات. تا فارغ از هر چه سیاست و وابستگی، نقدی دقیقتر کرد و رسانهایتر. تا نه کسی را برخورد و نه کسی متهم شود به جانبداری. که نمیشود از این مهمترین رخداد دارای ارزش «دربرگیری» و «فراگیری» سال و چهار سال صحبت کرد، اما از یک طرف نام برد که مردم باشند و از طرف دیگر به تفکیک نام نبرد که نامزدهای دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ایران باشند. مثل همان نامزدها که با بیان آنهمه گفتنیها، میفهماندند که «گفتنیها کم نیست»، حالا هم «گفتنیها کم نیست» هرچند «من و تو کم گفتیم...».