ارزیابی تصمیم جدید یارانهای دولت در گفتوگو با داود سوری
یارانه هدفمند با اعتبار مبهم
داود سوری در رابطه با تغییر روش دولت یازدهم در بخش پرداخت یارانهها میگوید: «روش جدیدی که دولت در پیش گرفته به نظر میرسد نسبت به روش قبلی ارجحیت دارد. اما روش قبلی هم همچنان در حال اجراست و به نظر میرسد بار مالی جدیدی به دولت تحمیل شده است.»
دولت یازدهم با تغییر روش خود در بخش پرداخت یارانهها، تصمیم گرفته به جای شناسایی و حذف نام ثروتمندان از فهرست یارانهبگیران، پس از شناسایی اقشار ضعیف، یارانه آنها را افزایش دهد. این تغییر روش دولت چه تبعات مثبت و منفیای میتواند در پی داشته باشد؟ داود سوری، اقتصاددان در این باره میگوید: «روش جدیدی که دولت در پیش گرفته به نظر میرسد نسبت به روش قبلی ارجحیت دارد. اما روش قبلی هم همچنان در حال اجراست و به نظر میرسد بار مالی جدیدی به دولت تحمیل شده است.» وی میگوید:«در کشور ما نشان داده شده که سازمانهای حمایتی مثل سازمان بهزیستی یا کمیته امداد خیلی بهتر از دولت، فقرا را میشناسند و درصد موفقیت آنها به این معنا که منابع تعیینشده را به خانوار نیازمند انتقال دهند، خیلی بیشتر از دولت است.» با این حال وی تصریح میکند: «نکته تاریک این طرح مثل همه طرحهای دیگر دولتی به این برمیگردد که منبع مالی اجرای چنین طرحی قرار است از کجا تامین شود. باید مشخص شود که آیا این منبع مالی اصلاً ثبات دارد یا نه.»
♦♦♦
روش شناسایی ضعیفان و افزایش یارانه آنها چه برتریای نسبت به روش شناسایی ثروتمندان و حذف یارانه آنها دارد؟
در دنیا وقتی قرار است که به خانوار فقیر کمک شود، از همین روش مورد اشاره استفاده میشود. در واقع بحث این است که خانوار فقیر را شناسایی کنند، نه اینکه به همه اقشار جامعه یارانهای بدهیم و بعد خانوار ثروتمند را شناسایی کرده تا نام آنها را از فهرست یارانهبگیران حذف کنیم. این روند بستگی به این دارد که دولتها چقدر منابع در اختیار دارند. اگر منابع زیادی در اختیار یک دولت باشد، بهتر است که یارانه را به همه مردم بدهد و بعد آنهایی را که مستحق نیستند کنار بگذارد، اما معمولاً منابع دولت کم است، بنابراین همیشه سعی میکنند آنهایی را که بیش از همه نیازمند هستند بشناسند و با آنها توزیع منابع محدود را شروع کنند. به همین دلیل این روش جدیدی که دولت در پیش گرفته به نظر میرسد نسبت به روش قبلی ارجحیت دارد. اما روش قبلی هم همچنان در حال اجراست و به نظر میرسد بار مالی جدیدی به دولت تحمیل شده است.
فکر میکنید چرا اجرای این روش پرداخت یارانه در دولت یازدهم اینقدر با تاخیر کلید خورد؟
ببینید بالاخره فشاری نسبت به دولت وجود دارد و وظایفی مانند حمایت از اقشار ضعیف برای دولت در نظر میگیرند. متاسفانه در سالهای گذشته هم شرایط اقتصاد ما مناسب نبوده و تعداد خانوار فقیر افزایش یافت و حمایت دولت هم به همان نسبت کاهش یافته است. این موضوع دلایل مختلفی از جمله تورم زیاد در سالهای گذشته یا مشکلات مالی در بودجه دولت داشته که این موضوع به نوعی به بیکاری بیشتر و حمایت کمتر از خانوار دامن زده است. یک پازل است. از یک سمت باید به چنین افراد ضعیفی کمک شود و از سوی دیگر طبعاً فشار مالی برای دولت به همراه خواهد داشت. به هر ترتیب دولت ترجیح داده این کار را در انتهای دوره فعالیت خود انجام دهد و یارانه اقشار ضعیف جامعه را تقویت کند.
آیا به نظر شما شرایط تغییری کرده که دولت اکنون تصمیم به اجرای آن گرفته است یا اینکه اجرای این طرح میتواند به ایام انتخابات ارتباط داشته باشد؟
ببینید شرایط دولت که تغییر خاصی نکرده است. مسلماً دولت هم مثل هر دولتی یکسری اهداف سیاسی دارد و مهمترین هدف آن هم این است که همچنان در قدرت باقی بماند و بتواند در انتخابات رای بیاورد، این کاملاً طبیعی است که دولت در آستانه انتخابات چنین اقدامی را انجام دهد و از آن بهره ببرد اما از لحاظ اقتصادی و بودجه دولت و فشاری که بر منابع مالی دولت وجود دارد حداقل آنطور که خود دولتمردان اعلام میکنند به نظر نمیآید شرایط تغییر خاصی کرده باشد، مگر اینکه دولت برای یارانههایی که به صورت ثابت به همه مردم پرداخت میکند برنامهای داشته باشد. درواقع مگر اینکه دولت بخواهد یارانه آن اقشار ثروتمند را برای تقویت یارانههای اقشار ضعیف استفاده کند که این هم هنوز اعلام نشده است.
به نظر شما در روش شناسایی اقشار ضعیف برای تقویت آنها میزان موفقیت این برنامه دولت، چقدر بیشتر یا کمتر از روش قبلی دولت است؟
در کشور ما نشان داده شده که سازمانهای حمایتی مثل سازمان بهزیستی یا کمیته امداد خیلی بهتر از دولت، فقرا را میشناسند و درصد موفقیت آنها به این معنا که منابع تعیینشده را به خانوار نیازمند انتقال دهند، خیلی بیشتر از دولت است. نه اینکه خطایی وجود ندارد، به هر حال این سازمانها هم خطایی دارند اما خطای آنها خیلی کمتر از دولت است. به نظر من، در مجموع این کار خیلی بهتر است اما اگر دولت بتواند در این روش از تمرکزگرایی خود بکاهد و این برنامه با اتکا به سازمان بهزیستی یا کمیته امداد نباشد بهتر است. چراکه به هر حال این سازمانها هم دستگاههای عریض و طویلی هستند و نهادهای دولتی و حکومتی محسوب میشوند و حتی اگر بتواند این کمکهای خود را از طریق NGOها و سازمانهای مردمنهاد ساماندهی کند، بهتر است. دولت اگر حداقل بتواند برای شناخت این خانوار نیازمند از NGOها و سازمانهای مردمنهاد استفاده کند از منابع مالی خود برای اجرای این طرح بهتر استفاده خواهد کرد.
هزینه سیاسی و اقتصادی کدام یک از روشهای یارانهای دولت میتوانست کمتر باشد؟ آیا روش شناسایی اقشار ضعیف و تقویت یارانه آنها بهصرفهتر از شناسایی ثروتمندان و حذف یارانه آنهاست؟
خب مسلماً اگر قرار باشد یارانه به همه به صورت یکسان پرداخت شود، هزینه کمتری برای دولت به همراه خواهد داشت و هدفمندی یارانهها به این صورت که یارانه صرفاً به خانوار ضعیف و فقیر پرداخت شود، هزینه بیشتری خواهد داشت. طبیعتاً هزینه شناسایی افراد را باید در نظر گرفت و از سوی دیگر بالاخره ممکن است عدهای از این سیاست ناراحت شوند، چراکه امکان دارد آنها هم به این مبالغ نیاز داشته باشند اما به آنها پرداختی صورت نگیرد و نارضایتی آنها را به همراه بیاورد اما خب به هر حال کارایی روش پرداخت بیشتر به اقشار ضعیف، بالاتر است. به نظر من، این کارایی بالاتر، آن هزینههای مورد اشاره را پوشش خواهد داد.
قرار است در گام اول هزینه تغییر جدید در پرداخت یارانهها (معادل چهار هزار میلیارد تومان) را سازمان هدفمندی بدهد و در آینده احتمالاً این مبلغ در قالب مستمری از سوی سازمانهای حمایتی پرداخت خواهد شد. اما آیا این سازمانهای حمایتی اصلاً توانایی و ظرفیت چنین پرداختی را دارند؟ چون به هر حال آنها هم درگیر مشکلات مالی هستند.
متاسفانه همینطور است. نکته تاریک این طرح مثل همه طرحهای دیگر دولتی به این برمیگردد که منبع مالی اجرای چنین طرحی قرار است از کجا تامین شود. باید مشخص شود که آیا این منبع مالی اصلاً ثبات دارد یا نه. اینکه حالا یک یا دو سال سازمان هدفمندی یارانهها هزینه اجرای این طرح را تامین کند و بعد چه کسی میخواهد این کار تامین مالی را انجام دهد، خودش یک سوال بزرگ است که به نظر نمیرسد سازمانهای مورد اشاره از منابع کافی برای تامین مالی این طرح برخوردار باشند. چون وقتی شما به سازمان بهزیستی یا کمیته امداد نگاه میکنید، همه این سازمانها خودشان در تامین منابع مالی امور جاری خود مشکل مالی دارند، حالا اگر قرار باشد بار مالی جدیدی دولت برای آنها تعریف کند، کار آنها سختتر میشود. مگر اینکه دولت بخواهد در طرح فعلی پرداخت یارانه به همه اقشار جامعه تغییری ایجاد کند. در غیر این صورت علامت سوال بزرگی درباره نحوه تامین مالی سه برابر شدن یارانهها وجود خواهد داشت.
خود سازمان هدفمندی چطور؟ اجرای این طرح در مقطع فعلی از منابع سازمان هدفمندی چه مشکلاتی را برای این سازمان در پی خواهد داشت؟
بهطور کلی به نظر میآید سازمان هدفمندسازی و درآمد هدفمندسازی یارانهها دیگر آن موضوعیتی را که در گذشته داشته ندارد. چراکه درآمد خاصی ندارد. تقریباً چهار سال است قیمت حاملهای انرژی که قرار بود درآمدی ایجاد کند، هیچ تغییری نکرده است. با تورمی که در اقتصاد اتفاق افتاده هم اگر بخواهیم قیمت واقعی انرژی را محاسبه کنیم شاید به قیمت قبل از شروع هدفمندسازی یارانهها رسیده باشد. در واقع به نوعی همه این پرداختیها از بودجه هدفمندی در حال پرداخت است و ما منابع خاصی را برای سازمان هدفمندی یارانهها مشاهده نمیکنیم. به عبارتی همان اتفاقی که در سالهای گذشته رخ داده، اکنون در حال وقوع است و دولت هم تصمیم تغییر قیمت انرژی را ندارد و اعلام کرده که افزایش قیمت در حاملهای انرژی نخواهیم داشت. جدای از این، به نظر نمیرسد سازمان هدفمندی درآمد دیگری هم داشته باشد.
بهترین منبع برای تامین مالی تصمیم جدید یارانهای دولت چه میتواند باشد؟ افزایش قیمت حاملهای انرژی یا منابع ناشی از حذف یارانه ثروتمندان یا گزینه دیگر؟
باید کوتاهمدت و بلندمدت به این مساله نگاه شود. به نظر من در کوتاهمدت مناسبترین روش این است که دولت طرح پرداخت یکسان یارانه به همه را تغییر دهد. اما در بلندمدت دولت باید به درآمدهایی متکی باشد که از دو محل است؛ یکی از درآمدهای مالیات و دیگری از درآمد نفت. مشکل عمدهای که دولت با قیمت انرژی دارد، به دلیل کنترلی که در بحث پالایش و پخش برای خود حفظ کرده، هیچ موقع نمیتواند با این ساختار قیمت حاملهای انرژی را با قیمتهای جهانی همسو کند. این است که ما همیشه از قیمتهای جهانی عقب هستیم و به نوعی تمایل درونی، هم در سیاستگذار و هم در مردم، وجود دارد که قیمت انرژی کنترل شود و تغییری نکند و این وضعیت همیشه به همین صورت ادامه پیدا خواهد کرد و دولت نمیتواند درآمد کسب کند، مگر اینکه دولت کنترل خود را از آن بخش بردارد و اجازه دهد درآمدها فراگیر شود تا بتواند آن وقت از این منابع بهره ببرد.
در مورد حذف یارانه اقشار ثروتمند چطور؟ خصوصاً اگر مجدد آقای روحانی رئیسجمهور شود ممکن است در این کار قدمی جدیتر بردارد؟
آقای روحانی در ابتدای دولت یازدهم فرصت خوبی داشت تا یارانهها را حذف کند اما از این فرصت استفاده نکرد. این درحالی بود که به دلیل اقبال عمومی، مردم میتوانستند حذف یارانه را بپذیرند اما به هر حال با ملاحظهای ایشان این کار را انجام ندادند. حال این بار، باید از این فرصت استفاده کرده و در صورت ادامه این دولت، طرحی را جایگزین روند فعلی پرداخت یارانه یکسان به همه اقشار کنند. این کار هم از لحاظ درآمدی برای دولت مناسب است و هم اینکه برای مردم قابل پذیرش شده و میتوان از آن دفاع کرد و به احتمال زیاد مخالفان کمتری خواهد داشت. هرچند ممکن است عدهای از اینکه به آنها یارانه پرداخت نشود، ناراحت شوند اما بالاخره دولت باید این هزینه را بدهد.
آن وقت دولت برای توجیه افکار عمومی نسبت به پذیرش حذف یارانه چه اقدامی میتواند کند؟
ببینید بالاخره وقتی شما از کسی بخواهید پولی بگیرید طبیعتاً ناراحت میشود. طبیعی است که وقتی به کسی درآمدی را نپردازید متاثر شود اما خب واقعیتی وجود دارد که این مبلغ یارانه شاید اکنون برای خیلی از خانوارها مبلغ قابل اعتنایی نیست اما مجموع این اعتبار برای دولت رقم قابل اعتنایی است. شاید خیلی از خانوارها همان مبلغی را که از دولت به عنوان یارانه دریافت میکنند مستقیم یا غیرمستقیم به خانوار نیازمند کمک کنند اما اینکه به دولت اعتماد کنند و این مبلغ را به دولت برگردانند که دولت این کار را انجام دهد طبعاً نیازمند این است که دولت به هر شکلی نشان دهد این کار را انجام میدهد. به نوعی دولت باید با مردم ارتباط برقرار کند تا مردم به آن اعتماد کنند که البته متاسفانه بحثهایی مثل اختلاس و فسادها به نوعی به این اعتماد خدشه وارد میکند و باعث میشود مردم حتی اگر نیازی هم نداشته باشند این یارانه را دریافت کنند تا در اختیار دولت نباشد. رابطه دولت و مردم باید به نوعی ترمیم شود که مردم به دولت اعتماد داشته باشند. این هم راههای مختلفی مثل تبلیغات، ارتباط مستمر با مردم و در عمل نشان دادن کارها دارد.
با سه برابر شدن یارانه پنج میلیون نفر مشمول کمیته امداد و بهزیستی، چگونه میتوان مانع از رشد این جمعیت شد؟در واقع چطور میتوان رفتار کرد که این اقدام دولت به نوعی باعث نشود افراد بیشتری به سراغ سازمانهای حمایتی بروند؟
محدود کردن دامنه این افراد به شرایط اقتصادی کشور ارتباط دارد که شرایط اقتصادی کشور به چه صورت میشود و آیا این وضعیت بهگونهای تغییر میکند که این افراد تحت پوشش کمتر شوند. با این حال نحوه اجرای برنامه هم بسیار مهم است، حتی اگر در شرایط بسیار خوب اقتصادی هم به سر ببریم باز هم این انگیزه وجود دارد که افرادی خود را نیازمند نشان دهند تا از این منابع استفاده کنند. با رقمی هم که اکنون برای یارانه خانوار مثلاً پنجنفره در نظر گرفتهاند، این رقم به حداقل دستمزد نزدیک شده و میتواند برای خیلی از افراد انگیزه ایجاد کند که به فکر استفاده از این یارانه بیفتند. طبیعتاً نحوه اجرای این طرح بسیار مهم است، اینکه این سازمانها چطور بتوانند این افراد فقیر و نیازمند را انتخاب و از آنها حمایت کنند. به نظر من، کاری که دولت میتواند انجام دهد این است که بودجه این اقدام را محدود نگه دارد، نه اینکه این مبلغ هرسال اضافه شود. علاوه بر این، تعداد افرادی که از این مزیت میتوانند استفاده کنند باید محدود باشند. یعنی میتوانند افراد را جابهجا کنند. به عبارتی بسته به نوع توانایی این خانوار، باید ابتدا توانایی آنها افزایش پیدا کند و سپس بسته به نوع توانایی آنها افراد جابهجا شوند و بودجه آن ثابت بماند. به نظرم اگر به این مساله توجه نشود آن وقت ممکن است بودجه این برنامه افزایش پیدا کند.
آیا نیاز نیست دولت به جز پرداخت یارانهای که اکنون اعلام کرده، هزینهای را هم برای توانمندسازی این خانوار در نظر بگیرد؟
قاعدتاً باید اینطور باشد که خیلی از این خانوار انتظار توانمندشدن نداشته باشیم. به عبارت دیگر، خیلی از این خانوارها احتمالاً سرپرستهای معلول یا ازکارافتاده دارند و چندان انتظار نمیرود که این خانوارها بهگونهای باشند که به چرخه تولید کشور بازگردند. فقط دولت باید از این خانوارها به نوعی حمایت کند که فرزندان آنها مانند آنها نشوند. علاوه بر این، سیاستها بهگونهای باشند که به تعداد این خانوارها اضافه نشود. یعنی فردی حداقل در این مجموعه وجود نداشته باشد که توانایی کار دارد اما کار نکند.
با توجه به شناختی که از دولت یازدهم دارید فکر میکنید پس از انتخابات هم رویه جدید دولت در بخش یارانهها ادامه پیدا میکند؟
در بحث یارانهها مشکل از این دولت نیست، مشکل ذهنیت ایرانیها به خصوص سیاستگذاران و مسوولان است. این ذهنیت در همه سیاستهای ما به نوعی حاکم است و من بعید میدانم در این ذهنیت تغییر خاصی ایجاد شود. مردم به نوعی منتظر حمایت دولت هستند و دولت هم وظیفه خود میداند از مردم حمایت کند.
با توجه به سخنان کاندیداهای ریاست جمهوری، در صورت تغییر دولت به نظر شما ممکن است تغییری در آینده رویه فعلی یارانهها رخ دهد؟
نهتنها نمیتوانند، بلکه نمیخواهند هم این تغییر را انجام دهند. یعنی این ذهنیت نیست که باید این رویه تغییر کند. شما اکنون در بحثهایی که همه مطرح میکنند میبینید که همه از تشدید این وضعیت سخن میگویند و میخواهند افزایش دهند. این سخنان هم به نوعی نشاندهنده ذهنیت آنهاست، حالا ممکن است در شب انتخابات این را تقویت کنند و عدد آن را بالا ببرند اما واقعیت این است که این موارد تنها در ذهن آنهاست. افزایش رقم یارانهها امکانپذیر نیست و هرکسی با یک محاسبه ساده هم میتواند حساب کند که تحقق وعدههای یارانهای کاندیداها امکانپذیر نیست.