چای ناخورده جنگ نمیشود
چگونه میتوان با ظرفیتهای مدنی مناقشه آب هیرمند را حل کرد؟
رودها همیشه تمدنساز بودهاند. نگاه کنیم به دجله و فرات، به نیل، به کارون، به سند و گنگ در هند، به آمودریا، به یانگ تسه در چین و به هیرمند. این آبهای روان در کنار خود همواره زمینه بودوباش مردمان بسیاری را در طول تاریخ فراهم آوردهاند. قدمت برخی از این رودها از قدمت تاریخ زندگی انسانها طولانیتر است؛ آنها از اعماق تاریخ تا به امروز جاری بودهاند. رودها با شماری دیگر از عناصر طبیعت تفاوتی بنیادین دارند؛ آنها زندهاند و زندگیبخش. رودها مانند فرهنگها و زبانها و آیینها و اندیشهها مرز نمیشناسند؛ ما بر آنها مرز میگذاریم.
در کتاب سترگ شاهنامه که بیش از هزار سال پیش نوشته شده، ۱۴بار نام هیرمند آمده است؛ همهجا با ابهت و احترام. گاه در کنار این رود سراپرده زدهاند، گاه از سوی بیابان به امید رسیدن به آبادانی، پویان به سوی هیرمند آمدهاند، گاه سرافرازانه از آن گذر کردهاند و گاه با آمدن به کنار هیرمند، فرستادهای ارجمند را برای رساندن پیام مهر و دوستی به سوی همسایه روان کردهاند. این رود باستانی که از کوههای هندوکش در غرب کابل سرچشمه میگیرد و تا دل هامون در سیستان، بیش از هزار و صد کیلومتر را طی میکند، نقشی تاثیرگذار بر آبادانی سراسر سرزمینهای پیرامون خود داشته است.
تنها یک و نیم سده است که میهن مشترک ما به دو سرزمین جداگانه بخش شده و ما مرزهای ملی میان خود کشیدهایم تا تعریفی مدرن از «خود و دیگری» ارائه کنیم. و اینگونه است که هیرمند که در دل تمدن کهن ما روان بود، نامش شد: رودخانه فرامرزی! و از همان روز نخست، جنجال بر سر تقسیم آب هیرمند به راه افتاد و تا امروز ادامه یافت. آنقدر خانه یکی و بیمساله بودیم که هیرمند شد مساله ما!
روزی در بازار هرات از فروشندهای پرسیدم تفاوت زعفران هرات و قائنات چیست؟ خندید و گفت: «ما که آب و خاک و خورشید و خدایمان یکی است؛ تفاوت چندانی در زعفران تولیدیمان نیست.» راست میگفت، ما را زمین و زمان به هم پیوند دادهاند. امروز که از زاهدان تا زرنج تشنهاند و گردوغبار بر سر و روی شهرهای خشکیدهمان نشسته، بیش از هر زمان میتوان دید که چقدر اقلیم مشترک ما نیازمند همکاری و همفکری و یافتن راههایی برای مدیریت مشترک منابعمان است. آب تنها مساله مشترک ما نیست، نیاز به سرمایهگذاری در کشاورزی و صنعت، نیاز به مدیریت امور مهاجران، نیاز به امنیتسازی از راه کنترل قاچاق کالاهای گوناگون، نیاز به امنیتسازی برای کنترل فعالیتهای گروههای تروریستی، نیاز به گسترش همکاریهای علمی و انتقال دانش و فناوری، نیاز به تامین مشترک انرژیهای خورشیدی و بادی و آبی و فسیلی، نیاز به فراهم آوردن زمینههای اشتغال برای جوانانمان، نیاز به راهاندازی و گسترش بازارچههای مرزی، نیاز به فراهم آوردن زمینه دسترسی به آبهای آزاد و گسترش بازرگانی منطقهای و بسیاری موضوعات امروزین دیگر، مسائل مشترک ما دو همسایه را تشکیل میدهند و همه آنها به یکدیگر مربوطاند و درهمتنیده شدهاند. نمیتوان با تمرکز بر یک مساله و بدون در نظر گرفتن بههمپیوستگی مشکلات، انتظار داشت که به نتیجهای رسید.
این روزها بار دیگر خبر از خط و نشان کشیدن سیاستمداران دو سوی مرز برای یکدیگر میرسد. گویی که هنوز نیاموختهایم جنگ و به راه انداختن بلوا، آنهم میان مردمانی که چنین در پیوند با یکدیگر، دل و جان یکی دارند، آتشی را برپا میکند که دودش به چشم هر دو سو میرود. مردم خراسان بزرگ از دیرباز سخنی را زبانزد دارند که میگوید: «چای ناخورده جنگ نمیشود!» این پند زیبا و آموزنده اشارهای دارد به اینکه پیش از هر جنگ، بهرهمندی از دیپلماسی و استفاده از روشهای گوناگون گفتوگو و کوشش برای یافتن راهحلهایی برای تامین منافع مشترک، از اهمیت بسیار برخوردار است. در جهان امروز، آنچه منافع مشترک میان ملتها را شکل میدهد، برخاسته از هویتهای مشترک ایشان است. و البته عناصر تشکیلدهنده هویتها، بر بنیان ویژگیهای فرهنگی مشترک پا میگیرند. به این ترتیب، جوامعی که از پیوندهای فرهنگی مشترک برخوردارند، فرصت آن را دارند که برای حل مشکلات مشترکشان، از راههای صلحدوستانه بهرهمند شوند. آنها میتوانند با فراهم آوردن زمینه گفتوگو میان بازرگانان، کشاورزان، صنعتگران، مهندسان، هنرمندان، اقتصاددانان، روزنامهنگاران، جامعهشناسان، حقوقدانان، اقلیمشناسان و دیگر اقشار جامعه مدنی، به عنوان بازوی مشورتی سیاستگذاران، زمینه یافتن راهحلهای مشترک را بر بنیانی تازه شکل دهند. این امر در مطالعات نوین امنیتی، با نام «امنیت فرهنگپایه» شناخته میشود. اگرچه که به ثمر رسیدن این الگوی تازه نیازمند برنامهریزی، بردباری، پایداری و گفتمانسازی است، اما نتیجه آن نیز بادوامتر و استوارتر از دیگر الگوهای امنیتساز خواهد بود.
در حوزه تمدنی مشترک ما، مساله آب، مساله دولتها نیست؛ مساله ملتهاست. از اینرو، تشکیل مجمعی مشترک از اندیشهورزان و متخصصان دو کشور که به طور مداوم به گفتوگو و تبادل نظر و بررسی ابعاد گوناگون زیست اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در جوامع محلی پیرامون رودخانههای مشترک بپردازند، ضروری به نظر میرسد. این مجمع خردمندان میتواند با راهاندازی کارگروههای مشترک برای چارهاندیشی درباره مسائل گوناگون دوجانبه و منطقهای بر پایه خرد جمعی و با بهرهگیری از روشهای کارآمدی که پیشینیان به کار گرفته بودند و نیز بهرهمندی از فناوریهای نوین و تجربه دیگر کشورهای جهان، راهکارهایی برای دستیابی به توسعه پایدار و زیست خوب در حوضه آبریز پهناور هیرمند شکوهمند فراهم آورد.
راست گفتهاند بزرگان دوراندیش ما؛ اگر کنار هم بنشینیم و چای بنوشیم و گفتوگو کنیم و برای حل مشکلاتمان با همدیگر چارهجویی کنیم، جنگ نمیشود!