روی سیاهتر بیکاری
با یک میلیون فارغالتحصیل بیکار چه کنیم؟
عاطفه چوپان: حلقه مفقوده بزرگی در بازار کار کشور وجود دارد که باعث شده از طرفی کارفرما همواره به دنبال جذب نیرو باشد و نیروی انسانی به یکی از معضلات مهم واحدهای منابع انسانی شرکتهای بزرگ و کوچک تبدیل شود و از طرف دیگر سهم تحصیلکردهها از جمعیت بیکار کشور هر سال بیش از سال گذشته شود. این شکاف حالا آنقدر عمیق شده که امروز یکی از زشتترین چهرههای بازار کار، یک میلیون فارغالتحصیل بیکاری است که دارد. به گواه آمار رسمی در حال حاضر دو میلیون و 333 هزار و 457 نفر بیکار در کشور داریم که بررسی سهم «جمعیت بیکار تحصیلکرده از مجموع جمعیت بیکار کشور» حاکی از آن است که 9 /40 درصد بیکاران کشور، در گروه فارغالتحصیلان آموزش عالی قرار دارند که این سهم در تابستان سال 1400، معادل 6 /40 درصد بود و بیانگر رشد 3 /0واحد درصدی تعداد فارغالتحصیلان بیکار است. البته سهم «جمعیت شاغل فارغالتحصیل از کل شاغلان» با رشد مواجه بوده به طوری که این سهم 9 /0 واحد درصد افزایش داشته و از 6 /25 درصد در تابستان سال 1400 به 5 /26 درصد در تابستان سال 1401 رسیده است. بیکاران جمعیت 15ساله و بیشتر فارغالتحصیلان آموزش عالی کشور در تابستان 1401 حدود 955 هزار نفر هستند که این رقم در مقایسه با تابستان 1400 با کاهش 57 هزارنفری (6 /5 درصد) مواجه شده است. فارغالتحصیلان آموزش عالی 15ساله و بیشتر، حدود 41 درصد از کل جمعیت بیکار در تابستان 1401 را تشکیل میدهند که از این تعداد 28 درصد را مردان و 69 درصد از آنها را نیز زنان تشکیل میدهند. بیکاری همواره یکی از مهمترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور است، اما بیکاری قشر تحصیلکرده آن هم درحالیکه بازار کار در این بخش احساس نیاز میکند دلایل متعددی دارد. برخی از کارشناسان در کنار سایر مشکلاتی که در عرضه و تقاضای بازار کار ایران به آن اشاره میکنند معتقدند تحصیلات عالی لزوماً نباید به یافتن شغل منجر شود و فلسفه دانشگاه از ابتدا زیاد با بازار کار مرتبط نبوده است. آنها تحصیلات را مخصوصاً در رشتههای غیرفنی مساوی با کسب علم میدانند اما لزوماً در کفه برابری با شانس بیشتر برای کسب شغل نه. از طرفی عدهای از کارشناسان نیز معتقدند بار این چالش را نمیتوان فقط برعهده محتوای نامتناسب و ناهمخوان با نیاز بازار کار دانست، بلکه بازار کار هم در مقابل نسبت به تربیت نیروی کار مبتدی تلاشی از خود نشان نمیدهد. بهطوریکه در یک نگاه اجمالی به آگهیهای جذب نیرو میبینیم اکثر شرکتها یک نیرو با مهارتهای متعدد و با دستمزد کارآموز استخدام میکنند. این در حالی است که شرکتهای موفق در کشورهای توسعهیافته اقتصادی دورههای متعدد آموزشی آغاز و ضمن کار را برای آموزشهای اولیه و ارتقای نیروهای کار خود برگزار میکنند. در این پرونده به دنبال پاسخ به یک سوال اساسی هستیم؛ چرا بازار کار قشر تحصیلکرده را پس میزند؟