زیر پوست سیاست
قدرت چگونه پوست انداخت؟
نوروز 1400 خورشیدی هم متاثر از شیوع ویروس کووید 19 از راه رسید حال آنکه تصور میشد نوروز 1399 یک استثنا باشد و کرونا چندان نپاید که عید 1400 هم میهمان ناخوانده ایرانیان باشد.
داستان البته مختص ایران نبود اما با قبل و دیگر نقاط جهان دو تفاوت مهم داشت: نخست اینکه نوروز 99 غالب مردم در خانه نشستند و امید داشتند با رعایت پروتکلهای فاصله اجتماعی، بر آن فائق آیند و هنوز خبری از واکسیناسیون نبود اما در نوروز 1400 مطالبه جدی شروع واکسیناسیون بود و به همین خاطر تکرار توصیههای گذشته کمتر کارگر افتاد و کثیری به سفر رفتند و حاصل، افزایش شهرهای قرمز و شمار قربانیان کرونا بود.
دولت درصدد واردات واکسن برآمد اما با دو مانع روبهرو شد: یکی تحریمهای بانکی و دومی اعلام عرضه واکسن داخلی چندان که وعده داده شد در اواخر اردیبهشت، واکسن پاستور از راه برسد و اواخر تیرماه، واکسن برکت. همین امید به تولید داخلی واکسیناسیون را عقب انداخت هرچند که واکسیناسیون سنین بالای 65 که جمعیت کمتری را تشکیل میدهند شروع و به زودی روشن شد از برکتهای وعده دادهشده خبری نیست و باید بجنبند و واکسن وارد کنند.
این در حالی بود که کشورهای تولیدکننده واکسن پیشتر هشدار داده بودند یا همان ابتدا خریداری کنید یا منتظر بمانید تا واکسیناسیون شهروندان خودمان تمام شود و همین اتفاق هم افتاد و بخت با دولت رئیسی یار بود که اندک زمانی پس از روی کار آمدن آن، توانستند واکسنهای مازاد اجازه دادهشده را خریداری و به کشور منتقل کنند.
در فروردین 1400 خبر پرسروصدای دیگر که در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی بسیار بازتاب داشت و رسانه رسمی چندان به آن نپرداخت، امضای سند همکاریهای راهبردی 25ساله ایران و چین در تهران و در هفتمین روز سال جدید بود و موجی که رسانههای ماهوارهای فارسیزبان به راه انداختند و از آن با عنوان «ترکمانچین» یاد کردند تا به طعنه قرارداد «ترکمنچای» را به خاطر آورد.
مقامات رسمی اما توضیح میدادند این یک قرارداد و معاهده نیست و تنها یک نقشه راه است. اتهام گردش به شرق در حالی بود که دولت روحانی با برجام تمایل خود را به بازگشت ایران به جامعه جهانی نشان داده بود و این اتفاق هم اگر منفی بود باز حاصل اقدام ترامپ بود که با خروج از برجام چارهای دیگر باقی نگذاشته بود و حالا کار به جایی رسید که جواد ظریف که از جانب منتقدان خود به گرایش به غرب متهم میشد سند همکاری 25ساله با چین را امضا کرد هرچند شاید یکی از اهداف دولت روحانی ارسال پیام به رئیسجمهوری جدید آمریکا هم بود که با توجه به انتخابات پیشرو در ایران زودتر بجنبد و به برجام بازگردد و تحریمها را بردارد تا ایران بیش از این به چین نزدیک نشود.
نکته قابل توجه اینکه چون پایان ریاست جمهوری حسن روحانی و بهتبع آن وزارت محمدجواد ظریف نزدیک بود، چینیها خواستند طرف ایرانی مسوولیت پیگیری سند را به شخصیتی فرای مقامات دولتی بسپارند و علی لاریجانی تعیین شد و حالا درست هنگامی که این مطلب در 21 مهر 1400 نوشته میشود خبر میرسد علی لاریجانی که به شکل ناباورانهای اجازه شرکت در رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری را پیدا نکرد از این مسوولیت کنار رفته است.
عملیات علیه مذاکرات
عمر دولت روحانی رو به پایان و انتخابات ریاستجمهوری در ایران نزدیک بود اما در کاخ سفید دیگر ترامپ بر سر کار نبود و تلاش و تکاپو برای احیای برجام به سرعت عمل نیاز داشت و اسرائیلیها نگران شدند و عملیات خرابکاری در نطنز اینگونه تفسیر شد که حاکمان تلآویو به رئیسجمهوری جدید آمریکا پیام میدهند که اگر به خاطر نگرانی از فعالیتهای هستهای ایران میخواهد امتیاز دهد خود را به دردسر نیندازد چون اسرائیلیها با خرابکاری اجازه نخواهند داد.
در میان اظهارنظرهایی که درباره ابعاد اتفاق نطنز صورت پذیرفت، سخنان رئیس مرکز پژوهشهای مجلس صریحتر و قابلتاملتر بود هرچند حدس زده شد به قصد تاثیرگذاری بر مذاکرات وین و برای بزرگنمایی بیان شده باشد.
مخالفان برجام نگران بودند با موفقیت مذاکرات وین و اعلام بازگشت آمریکا به برجام، محمدجواد ظریف بهرغم اعلام قبلی به فکر کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوری بیفتد و با برگ برجام بازی را ببرد. در آن زمان هنوز تصور نمیشد شورای نگهبان تمام رقیبان بالقوه ابراهیم رئیسی را حذف خواهد کرد و وقتی علی لاریجانی را کنار گذاشتند با جواد ظریف هم رودربایستی نخواهند کرد.
منتفی شدن نامزدی سیدحسن خمینی
زمزمههای کاندیداتوری سیدحسن خمینی در انتخابات پیشرو یا تقاضا از او هنوز فراگیر نشده بود که برادرش -یاسر- از توصیه رهبری به یادگار امام برای پرهیز از ورود به این عرصه خبر داد و این موج هم فرونشست.
سیدیاسر خمینی نوشت: «در هفتهها و بلکه ماههای اخیر اقبال زیادی به اخوی گرامی جناب حاج حسن آقا شده بود و بزرگان زیادی از عاشقان امام، ایثارگران، مذهبیون، خانوادههای شهدا، سیاسیون و دانشگاهیان کشور ایشان را یگانه کسی دانستند که میتواند کشور را با شعار امام خمینی (همه با هم) متحد کند. با تردید در حال مشورت و بررسی جوانب امر بودند تا اینکه مطابق دیدارهای نوبهای خود با رهبری به دیدن ایشان رفتند و طی این ملاقات، مقام معظم رهبری کاندیداتوری ایشان در انتخابات را به صلاح ندانستند و با بیان اینکه حاج حسن آقا را مانند فرزند خود میدانند از ایشان خواستند در شرایط فعلی به این عرصه ورود نکند. با توجه به این توصیه طبیعی است که تصمیم ایشان روشن است و اخوی یقیناً تصمیمی برای کاندیداتوری ندارند.»
هر چند این توصیه او را از نامزدی احتمالی در انتخابات منصرف کرد یا موجب فائق آمدن بر تردید خود شد اما سیدحسن خمینی را در قامت یک سیاستمدار که به صورت بالقوه میتواند رئیسجمهوری شود ارتقا داد زیرا تا قبل از آن تنها در مناسبتها حضور سیاسی و رسانهای داشت و از سایه خارج شد و اندک زمانی پس از آن موضع صریحتری گرفت که نشان میداد از مذاکره حمایت میکند و تحریمها را مانند جنگ در دهه 60 اجتنابناپذیر نمیداند: «گاهی خود جامعه به هر علت تصمیم میگیرد ایستادگی کند. در این صورت، کار خیلی راحت است. چون خودش تصمیم گرفته است. لذا محکم میایستد و مثل سالهای اول انقلاب به صف نفت هم میرود و مانند دوران جنگ در صف همه کالا هم میایستد. در واقع چون خودش تصمیم میگیرد احساس سختی نمیکند یا احساس سختی را تحمل میکند. ولی وقتی احساس کند دیگران برای او تصمیم میگیرند و در فرآیند تصمیمگیری و تصمیمسازی عملاً مدخلیتی ندارد، اینرسیِ سکون پدید میآید و جامعه به یک مقاومت به شدت منفی روی میآورد.»
تسریع واکسیناسیون
صبر حسن روحانی رئیسجمهوری برای عرضه واکسنهای ادعایی داخلی روز پنجشنبه دوم اردیبهشت 1400 به سر آمد و گفت: «نمیتوانیم باز هم منتظر واکسن تولید داخل بمانیم و روند واکسیناسیون عمومی را با واکسن وارداتی سرعت میدهیم.» جالب اینکه در اردیبهشت 1400 تولید واکسن داخلی و منتظر برکت و پاستور نشستن مصداق «عمل جهادی و انقلابی» بود و چند ماه بعد که روحانی رفت، از واکسیناسیون با واکسن وارداتی به عنوان «عملیات جهادی و انقلابی» یاد شد و اندکاندک از یادها رفت که وزیر جدید بهداشت، چند ماه قبل در قالب نامه پزشکان انقلابی از روحانی خواسته بودند به جای واردات واکسن به تولید داخل متکی باشد.
زلزله سیاسی ظریف
اتفاق پرسروصدای سیاسی با بازتاب بینالمللی در اردیبهشتماه اما انتشار فایل صوتی گفتوگوی چندساعته محمدجواد ظریف با سعید لیلاز بود که گویا قرار بوده پس از پایان دوران وزارت منتشر شود اما حین مذاکرات و در حالی که هنوز وزیر خارجه و نامزد بالقوه انتخابات بود انتشار یافت و زلزله سیاسی به پا کرد.
او در این فایل صوتی میگوید: «اتفاقات شش ماه را مرور کنید. از تیر 94 که برجام نهایی شد تا دی 94 که برجام اجرایی شد. روسها به دنبال بحران در روابط ایران و غرب نیستند اما نمیخواهند رابطه ما با غرب عادی باشد تا خودشان به اولویت نخست غرب بدل نشوند.»
خشم اصولگرایان اما بیشتر به خاطر آن بخشهایی بود که به سردار سلیمانی اشاره کرد و اگرچه پیش از آن از او تجلیل و بر دوستی خود با فرمانده شهید سپاه قدس تاکید کرده بود تمام توجهها به سوی این جملات معطوف شد: «ما ادعا میکنیم آقای سلیمانی پوتین را برای حضور در سوریه راضی کرد اما پوتین تصمیم خود را گرفته بود. یعنی پوتین بود که سردار سلیمانی را راضی کرد. پوتین با نیروی هوایی وارد جنگ شد اما نیروی زمینی ایران را وارد جنگ کرد. روسیه میتوانست از دریای مدیترانه سوریه را بزند. اما چرا هواپیماهای روسیه از روی ایران پرواز کردند؟»
وزیر سابق خارجه در این فایل صوتی دلایل متعدد میآورد که روسها عملاً چوب لای چرخ برجام میگذاشتند و به صورت تلویحی نوعی همسویی بین دلواپسان داخلی و روسها ترسیم میکند که با توجه به گرایش ضدروس غالب ایرانیان در افکار عمومی موردتوجه قرار گرفت. مهمترین کلیدواژه در این گفتوگو اما «میدان» بود:
«من اعتقاد ندارم سیاست خارجی موضوع کف کوچه است. اما این اتفاق افتاد. وقتی «میدان» حاکم بر همهچیز است یعنی شما نمیتوانید بگویید چند نفر در سوریه کشته شدند و جان کری باید به من بگوید اسرائیل 200بار در سوریه به شما حمله کرده. شما میدانید آمریکا زودتر از من خبر حمله به عینالاسد را فهمید؟ دو افسر نیروی قدس 45 دقیقه قبل از حمله به نخستوزیر عراق خبر دادند ما به زودی به یک پایگاه نظامی آمریکا حمله خواهیم کرد [به تلافی ترور شهید سلیمانی]... یا در ماجرای هواپیمای اوکراینی ظهر جمعه رفتم به جلسه ویژه دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و گفتم دنیا میگوید موشک خورده به هواپیما. اگر واقعاً موشک خورده بگویید تا علاجش کنیم. خدا شاهد است جوری با من برخورد کردند که انگار کفر ابلیس گفتهام!... بنده به عنوان وزیر خارجه حق نداشتم بدانم موشک خورده در صورتی که بعدازظهر چهارشنبه آقایان میدانستند.»
چهارمین کاندیداتوری
چون این تحلیل در مهمترین مجله اقتصادی ایران منتشر میشود و آقای محسن رضایی پس از ریاستجمهوری آقای ابراهیم رئیسی به عنوان معاون اقتصادی وارد کابینه شده جا دارد اشاره کنیم که او در اردیبهشت برای چهارمینبار نامزد انتخابات ریاستجمهوری شد و البته اینبار هم طرفی نبست و به ریاستجمهوری نرسید اما به معاونت ریاستجمهوری رسید هرچند در این مدت حضوری نداشته و به نظر میرسد اجازه شرکت به او برای توجیه حذف نظامیان دیگر بوده و با قبول معاونت اقتصادی با تصور فرماندهی اقتصادی عملاً زمینه حذف خود از دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام و ریاست و هدایت هیات نظارت بر حسن اجرای سیاست کلی را نیز که به شورای نگهبان دوم شهرت یافته فراهم ساخت و حالا اگرچه روی کاغذ معاون اقتصادی رئیسجمهوری است اما فرماندهی اقتصادی دولت نه با او که با معاون اول است و دبیری مجمع را نیز چنان که گفته شد از کف داده است و زمزمههای حذف یارانه نقدی در بودجه 1401 نشان میدهد زمینهای برای اجرای شعارهای خود در انتخابات در همسوترین دولت ندارد.
سهضلعی در روز آخر
اردیبهشتماه در حالی به پایان رسید که در واپسین روز ثبتنام کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری، علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری نامنویسی کردند و این تلقی درگرفت که سهضلعی انتخاباتی شکل گرفته و اصولگرایان با ابراهیم رئیسی، اصلاحطلبان با اسحاق جهانگیری و اعتدالگرایان با علی لاریجانی وارد صحنه میشوند. هرچند مصطفی تاجزاده با ثبتنام خود عیار اصلاحطلبی را بالا برده بود اما حدس زده میشد که رد صلاحیت محتمل او موجب رویگردانی اصلاحطلبان از انتخابات نشود و از اسحاق جهانگیری حمایت کنند و حتی چنان عملگرا شده باشند که پشتسر علی لاریجانی قرار گیرند چنان که در سالهای 92 و 96 هم از حسن روحانی حمایت کرده بودند و عملاً دوقطبی رئیسی-لاریجانی شکل گیرد. یکی با نگاه به شرق و غرب (به خاطر سند همکاری با چین و سابقه حمایت از برجام) و دیگری با تاکید بر روحیه جهادی و انقلابی. یکی برآمده از نسل اول انقلاب و نسبت نزدیک با روحانیون و مراجع و دیگری اگرچه خود روحانی اما نزدیک به لایههای جوانتر و از میان حدس و گمانها اما چند هفته بعد شورای نگهبان صلاحیت دو ضلع دیگر را رد کرد تا یک ضلع باقی نماند هرچند که برگزاری انتخابات با یک نفر میسر نبود و برخی دیگر با احتمال رایآوری پایین باقی ماندند.
بدین ترتیب بحث بر سر اینکه اصلاحطلبان از جهانگیری حمایت کنند یا لاریجانی یا پشت سر تاجزاده باقی بمانند یا سراغ مسعود پزشکیان بروند همه منتفی شد چون اینبار رئیس اصولگرای سه دوره مجلس شورای اسلامی، رئیس صداوسیما در 10 سال و در سالهایی مقارن با دوران اصلاحات هم حذف شد تا ردصلاحیت علی مطهری برادر همسر او و مصطفی تاجزاده یا سعید محمد از فرماندهان جوان سپاه به چشم نیاید. جملات پایانی رهبر انقلاب در نطق 14 خرداد و به مناسبت سالگرد درگذشت بنیانگذار جمهوری اسلامی دایر بر «ظلم و جفا به برخی از کاندیداها در جریان عدم احراز صلاحیت نامزدها و نسبتهای خلاف واقع به خودشان و خانوادههاشان» و «مطالبه جبران و اعاده حیثیت از جانب دستگاههای مسوول این تصور را در ساعاتی از روز جمعه ایجاد کرد که شورای نگهبان خود را مخاطب این ظلم و جفا دانسته و دستکم علی لاریجانی را به گردونه انتخابات بازمیگرداند اما اطلاعیه شورای نگهبان، به مثابه آب سردی شد بر همه حدس و گمانها و در آن تصریح شد: در فضای مجازی و برخی رسانهها گمانهزنی کردند وگرنه معیار شورا، ارزیابی براساس مستندات و مدارک بوده است».
آغاز دوران جدید با ریاستجمهوری رئیسی
انتخابات ریاستجمهوری در 28 خرداد 1400 و در غیاب 52 درصد واجدان شرایط برگزار شد و سیدابراهیم رئیسی به ریاستجمهوری رسید. سه ماه دوم سال متاثر از این رخداد است و مهمترین اقدام انجامشده پس از روی کار آمدن دولت جدید سرعت گرفتن واکسیناسیون با واکسنهای وارداتی است.
در همین مدت کوتاه وعدهها و شعارها با صخره واقعیتها روبهرو شده و اگرچه از عضویت در سازمان شانگهای به عنوان یک موفقیت یاد میشود اما برای مردم قیمت فزاینده اقلام اساسی چون برنج و تخممرغ، مهمتر است و این همان نگاهی است که خود اصولگرایان طی هشت سال بر آن تاکید داشتند.
دولت جدید سریعتر از آنچه تصور میشد واقعیتها را در برابر خود میبیند. در همسایگی ما هم طالبان به قدرت رسیده و هم در شمال غربی تحرکات و تحریکات افزایش یافته است.
بودجه 1401 نشان خواهد داد دولت در رویاها سیر میکند یا واقعیتها را پذیرفته و آیا برای فائق آمدن بر مشکلات و تنگناها سراغ توافق خواهد رفت یا مسیری دیگر را برمیگزیند؟