در مسیر تندباد
آیا ظرفیت سیاسی و اجتماعی برای اصلاح ابرچالشها وجود دارد؟
مسعود نیلی وضع موجود را بیش از هر چیز مدیون دو راهبرد غلط میداند؛ اول اینکه سیاستمدار، استقلال کشور را معادل تعارض با نظام بینالمللی تعریف کرده و دیگر اینکه عدالت را معادل مصرف ارزان دولتی میداند. در توصیف گرفتاری اول، همین بس که امروز ایران جزو کشورهای بیثبات برای سرمایهگذاری است و سهمی از میلیاردها دلار سرمایه جهانی نبرده است. با هیچ کشوری رابطه اقتصادی مبتنی بر قواعد دیپلماسی ندارد و اگر وضع به همین منوال پیش رود، در آینده نهچندان دور، شباهتهای زیادی به مدل کره شمالی پیدا میکند. جای دوری نرویم، همین روزها که جمع کثیری از مردم کشورمان آب ندارند که بخورند و جمع کثیری دیگر از بیبرقی مینالند، عدهای از سیاستمداران یک بار دیگر تابلو عدالت در دست گرفتهاند و میخواهند مسکن رایگان به مردم ببخشند و فقر را با توزیع منابع دولتی، ریشهکن کنند. این بازیها، مسبوق به سابقه طولانی است؛ به طور مشخص، یکی از مهمترین شعارهایی که در جریان پیروزی انقلاب اسلامی به کرات شنیده شد، موضوع «عدالت» بود که هم در جامعه تقاضای زیادی داشت و هم انقلابیون به تحقق آن ایمان داشتند. در نتیجه وقتی انقلابیون به قدرت رسیدند، برای تحقق شعار عدالت، طیف وسیعی از کالاها و خدمات دولتی را رایگان یا ارزان کردند. «آب» و «برق» دو کالایی بودند که در سالهای آغازین استقرار جمهوری اسلامی به عنوان مهمترین مصادیق عدالت معرفی و شناخته شدند و امروز هر دو کالا در ایران وضعیت بحرانی دارند. انقلابیون در تلاشی ستودنی و قابل احترام، هزاران روستا را لولهکشی کردند و شبکه برق را فراگیر کردند اما امروز نه آبی وجود دارد که در لولهها انتقال داده شود و نه برقی که از طریق شبکهها به دوردستها برسد. در حال حاضر هزاران روستا با تانکر، آبرسانی میشود و روزانه، برق خیلی از شهرها و روستاها نیز قطع میشود تا تولید و مصرف برق، همتراز شود.
شکی نیست که طی مسیر با دو راهبرد خطایی که مسعود نیلی مطرح کرد، ممکن نیست و اگر ادامه پیدا کند، ایران در مسیر کره شمالی شدن قرار میگیرد و جامعه روزبهروز فقیرتر میشود.
آیا ظرفیت سیاسی و اجتماعی برای اصلاح دو خطای مورد اشاره وجود دارد؟