بر آب رفته
حکمرانی بد چگونه از حوادث طبیعی بحران میسازد؟
تصویر مردمی که در مناطق سیلزده به سمت بالگردهای هلالاحمر سنگ پرتاب میکنند، بیش از آنکه ناراحتکننده باشد، هشداردهنده است. البته ناراحتکننده است، چون نشان میدهد نیروهای هلالاحمر بهعنوان حرفهایترین و مردمیترین سازمان کمکرسان ایران، قربانی خشم سیلزدگانی شدهاند که دار و ندارشان را در سیلاب بلا از دست دادهاند. اما مهمتر از آن هشداردهنده است، چون این پیام را میرساند که مردمانی مستاصل، از هر چیز و هر کس که رنگ و نشانی از دولت (به معنای عام کلمه) داشته باشد، نومید و عصبانیاند. دولتی که از نگاه آنان نه توانسته خشکسالی شدید پارسال را پیشبینی و مدیریت کند و نه بارشهای گسترده سال آبی جاری را.
و این قصه، قصه دیروز و امروز نیست. با وجود حادثهخیز بودن پهنه جغرافیایی ایران و تکرار تجربه خسارتهای جانی و مالی در طول یک قرن گذشته، به نظر میرسد چرخه یادگیری در قبال این حوادث چنان ضعیف بوده که همواره هم مردم و هم سیاستگذاران را غافلگیر کرده است. حتی همین امروز، هیچ نشانهای دال بر اینکه سیاستگذاران از حوادث قبلی درس گرفته و از انباشت تجربه برای حوادث آینده بهره بگیرند، وجود ندارد.
حکمرانی را سازوکار ارائه خدمات عمومی لازم برای اداره جامعه برشمردهاند و «امنیت مردم و محیط زیست برای جلوگیری از درگیری، جنایت و بلایای طبیعی» یکی از اصلیترین ویژگیهای «حکمرانی خوب شهری» به حساب میآید. با این حساب، سیل اخیر اول از همه پرده از ضعف حکمرانی و سیاستگذاری برمیدارد. همچنین نشان میدهد در سالهای گذشته چقدر نسبت به دو ابرچالش آب و محیط زیست بیتفاوت بودهایم و تنها از طبیعت بهرهکشی کردهایم. اما این بهرهکشی نمیتواند همیشگی باشد و محیط زیست ایران که در نیمقرن گذشته به شدت آسیب دیده، حالا به همان شدت در حال آسیب رساندن است. پرونده پیش رو به دنبال ارزیابی سهم حکمرانی بد در ایجاد و تشدید بلایای طبیعی و نیز پاسخی برای این سوال است که دستور کار سیاستگذار برای کاهش عوارض منفی چنین حوادثی چیست؟