گوش بریده شهر
افشاگری درباره سانسورهای عجیب و غریب تلویزیون
هفته گذشته مثل همیشه، خبرهای اجتماعی زیادی در رسانهها منتشر شد که توجهها را به خود جلب کرد. گزیده این گزارشها و خبرها را در این هفته با «گوش بریده» کودک زبالهگردی در تهران شروع میکنیم که یک روز بعد از انتشار ویدئویی از او، اصل ماجرا صحنهسازی عنوان شد.
هفته گذشته مثل همیشه، خبرهای اجتماعی زیادی در رسانهها منتشر شد که توجهها را به خود جلب کرد. گزیده این گزارشها و خبرها را در این هفته با «گوش بریده» کودک زبالهگردی در تهران شروع میکنیم که یک روز بعد از انتشار ویدئویی از او، اصل ماجرا صحنهسازی عنوان شد. رئیس کمیته بودجه شورای شهر تهران از دستگیری دو نفر که حادثه بریده شدن گوش کودک کار را صحنهسازی کرده بودند، خبر داد. مجید فراهانی در صفحه توئیترش نوشت: با پیگیریهای انجامشده، معلوم شد گوش کودک کار در حادثهای دیگر در شهرری خراش دیده اما افرادی با صحنهسازی با زور و تهدید در جهت القای این بودند که شهرداری گوش وی را بریده و فیلم میگیرند. دو نفر مورد نظر با استفاده از دوربینهای اطراف و خودرو آنها شناسایی و بازداشت شدند.
محمدجواد حقشناس نیز در توئیتر نوشت: در پی دستور آقای جهانگیری برای رسیدگی به ماجرای گوشبری در منطقه۳ شهرداری، موضوع با قید فوریت در دستور کار قرار گرفت، این کودک کار (مهاجر افغان) یافت شد، گوش او سالم بوده حتی بخیهای هم نداشت و مشخصاً یک سفارش خبرسازی به قصد تشویش اذهان شهروندان و تخریب شورا و شهرداری بود!
جهانگیری دستور برخورد با مامور خطاکار شهرداری را صادر کرد
قبل از اینکه اصل ماجرا تکذیب شود و در پی انتشار فیلمی در شبکههای اجتماعی در خصوص برخورد با یک نوجوان زبالهگرد، اسحاق جهانگیری از وزیر اطلاعات، فرمانده نیروی انتظامی و شهردار تهران خواست با فوریت و جدیت مجرم را شناسایی و به دستگاه قضایی معرفی کنند. قبل از آن شهرداری تهران در واکنش به انتشار کلیپی درباره بریدن گوش یک کودک کار از شهروندان خواست او را معرفی کنند و اعلام کرد: تاکنون هیچ مراجعه و شکایتی دراینباره به ما نشده است و در تلاش برای یافتن کودک و بررسی جزئیات بیشتر هستیم.
در این کلیپ که در فضای مجازی دست به دست میچرخد کودکی با گوش پانسمانشده میگوید که گوشش توسط «عوامل وانتیهای شهرداری منطقه 3 تهران» بریده شده و دو بخیه خورده است. این کودک، فعالیتش را جمعآوری زباله معرفی میکند و مدعی است که گوشش را با تیغ اصلاح بریدهاند. در همین زمینه شهردار تهران نیز با صدور دستوری به مدیران شهری، رسیدگی و روشن شدن جزئیات ماجرای بریدن گوش کودک کار جمعآوریکننده زباله و برخورد با متخلفان را خواستار شد. همچنین رئیس شورای اسلامی شهر تهران در خصوص کلیپ منتشرشده در فضای مجازی با عنوان «کودک گوش بریده» گفت که هنوز در مورد روی دادن این حادثه شخصاً به قطعیت نرسیده است. محسن هاشمی در پایان صحبتهای خود در خصوص «کودک گوش بریده» که فیلم آن در فضای مجازی منتشر شده است، نیز، بیان کرد: شخصاً به این موضوع ورود پیدا کردم، اما هنوز در خصوص اتفاق افتادن این حادثه قطعیت برایم حاصل نشده است.
هورالعظیم را آتش میزنند تا پول برق ندهند
مجموعه خبر جنجالی دیگر هفته گذشته طبق معمول اظهارات عیسی کلانتری بود که در سخنانی مدعی شد که آتشسوزیهای هورالعظیم عمدی است تا پول برق ندهند. عیسی کلانتری که در پانزدهمین کنگره ملی «علوم زراعت و اصلاح نباتات» در موسسه تحقیقات و اصلاح نهال و بذر در کرج صحبت میکرد، درباره آتشسوزیهای هورالعظیم در خوزستان مدعی شد که «هورالعظیم را آتش میزنند تا پول برق ندهند و اینگونه برای ما گرفتاری ایجاد و به ما جفا میکنند». کلانتری دراینباره توضیح بیشتری نداد و در ادامه به وضعیت کشور در حوزه آب و کشاورزی اشاره و خاطرنشان کرد: انجمنهای علمی کشور باید در این حوزهها تجدیدنظر کنند. او در ادامه با انتقاد از آنچه «سکوت» بسیاری از انجمنهای علمی در حوزه آب خواند، گفت «بسیاری از این انجمنها از قبل میدانستند که کشور به چه سمتی میرود اما سکوت کردند و همین کار باعث شد تصمیمگیران تصمیم اشتباه بگیرند و امروز بهجایی برسیم که سرزمین ایران به شدت در حال تهدید است.» رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در بخش دیگر حرفهایش با اشاره به وضعیت دریاچه ارومیه گفت «در سال ۷۷ دکتر جواهری - آبشناس - به من گفت که با ادامه سدسازی در اطراف دریاچه ارومیه، این دریاچه تا سال ۹۵ خشک میشود اما آن زمان برخی گفتند که با این همه آب چطور حرف از خشک شدن میزنید.»
چرا به خود اجازه دخالت در محیط زیست را میدهند؟
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست همچنین با بیان اینکه «متاسفانه دفاتر سیاسی ارگانهای دیگر برای کشاورزی تصمیمگیری میکنند» افزود: «در حوزه اصلاح و روشهای مهندسی ژنتیک کسانی که توهم نفوذ دارند تصمیمگیری میکنند و در قبال آن انجمنهای علمی سکوت میکنند. مگر ما حق داریم در امور نظامی دخالت کنیم؟ ولی آنها به خود اجازه میدهند تفکراتشان را بر ما تحمیل کنند و این ناشی از سکوت ماست.» معاون رئیسجمهوری در ادامه انتقاداتش بدون نام بردن از فعالان محیط زیستی بازداشتشده به جرم جاسوسی، افزود: «چند نفر را به عنوان الگو احضار میکنند، ممنوعالخروج میکنند، انجمنها هم تماشاچی هستند و از حقوق حداقلی خود دفاع نمیکنند و به یک مشت انجمن خلع سلاحشده تبدیل شدهاند.»
رونق هشتگ من و سانسورچی
یکی از جالبترین رویدادهایی که ابتدا در فضای مجازی مثل توئیتر و اینستاگرام منتشر شد و بعد سر از رسانههای رسمی درآورد ماجرای سانسورچی تلویزیون و هنرمندان بود.
خبرآنلاین نوشته: امیرمهدی ژوله با اشاره به 11سالی که در حوزه فیلمنامهنویسی در تلویزیون مشغول به کار بوده است، به مرور خاطراتی که از سانسورهای تلویزیون داشته است، پرداخت. او نوشته: یکی از معضلات نمایش خانمها در تلویزیون علاوه بر حجاب که عموماً رعایت میشه و آرایش که حتی گاهی با تغییر رنگ تصویر هنگام نمایش اصلاح میشه، تصور یا توهم مشخص بودن حجم بخشی از اندام اونها از زیر لباسه. مثلاً این یک اصل پذیرفته شدست که خانمهای بازیگر باید حتماً زیر پیراهنشون شلوار ضخیم بپوشن (توی سرما و گرما) که حجم پاشون معلوم نباشه. لباسهای گشاد و ضخیم هم که یه رواله.
اما بامزه بود که سر سریال برره یکی از اشکال پخشهایی که برای ما اومد این بود که چرا حجم گوش شقایق دهقان از زیر روسری معلومه!! (توجه کنید گوش نه، حجم گوش) و ما هیچ وقت نفهمیده بودیم دوستان چه عنصر تحریککنندهای توی حجم گوش یک بازیگر از زیر روسری کشف کرده بودن یا وقتی به گوش فکر میکردن دقیقاً به چی فکر میکردن. یا مثلاً قیافه مات و مبهوت سحر جعفریجوزانی یادم نمیره وقتی توی سریال باغ مظفر بهش گفتن اشکال اومده که چرا غبغب خانم جوزانی معلومه. جدا از اینکه اساساً چی غبغب تحریککنندهست، سحر جوزانی داشت دق میکرد که من با 40 کیلو وزن غبغبم کجا بود. جدا از اینکه خانمها نمیتونن توی سریالها سوت بزنن و جیغ بکشن و بلند بخندن و خیلی از شوخیها رو بکنن، توی یکی از سریالهای اخیر اشکال پخش اومد که خانمها خیار نخورن توی صحنه!
افشاگری ترانه علیدوستی درباره دلیل قهرش با تلویزیون
ترانه علیدوستی نیز در یک رشته توئیت درباره رویدادی که سال ۷۹ در تلویزیون برایش اتفاق افتاده بود، افشاگری کرد و توضیح داد که چرا از آن پس از صداوسیما گریزان شده است. علیدوستی نوشته است: «سر ساعت رسیدم ساختمون شبکه ۲. حراست بانوان جلوم رو گرفت که پالتوت کوتاهه. تا زیر زانوم بود. برق ناخن هم داشتم. گفتن نمیشه بری. گفتم من اینجا کار نمیکنم، مهمونم. خیر. نمیشه. از طرف برنامه یکی اومد دنبالم. اصرار و التماس که میشه تا خونه بری مقنعه سر کنی؟ متاسفانه بچه بودم، گفتم چشم، تا خونه رفتم و برگشتم. راهم دادن. پشت صحنه منتظر نوبت آنتنم بودم که یه آقایی اومد درحالی که لبخند عریضش تا بناگوش رفته بود گفت ترانه خانم محیط اینجا سینما نیستا، لطفاً جلوی دوربین رفتی نخند. لبخند بزن ولی کامل نخند. بالاخره رفتیم جلوی دوربین. دو سوال جواب دادم دیدم مجری خانم چشم و ابرو میاد: از پشت صحنه اشاره میکنن علیدوستی پاش رو نندازه روی پاش. پاییز بود. زدم بیرون خیابون الوند رو پیاده و عصبی اومدم پایین. نیم ساعت هم تو برنامه نبودم ولی نصف روز تحقیر شدم. عهد کردم هرگز دیگه پام رو نذارم اونجا. و نذاشتم. در این ۱۸ سال بارها تو مصاحبههام این رو گفتم که تلویزیون نخواهم رفت و از طرف همکارانم و گاهی مردم انتقادهایی هم بود.»
افشاگری مهراب قاسمخانی درباره سانسور در تلویزیون
مهراب قاسمخانی هم درباره سانسور سریال «دزد و پلیس» نوشت. او درباره سانسور در این سریال نوشت: توی طرح اولیهای که نوشتم، تمام محلهای که خانواده شقایق و هومن زندگی میکردن دزد بودن و فقط با دزدها وصلت میکردن. زنها و مردای خونواده بهنام هم به صورت موروثی پلیس بودن و اونا هم فقط با پلیسها ازدواج میکردن. قصه هم از یه جایی «رومئو و ژولیت» میشد. عشق یه پلیس و یه دزد. همون اول گفتن یه خانواده پلیس اصلاً نمیشه و اجازه نداری با پلیس شوخی کنی. ما هم گفتیم چشم و فقط بهنام پلیس شد. بازنویسی شد. گفتن یه محله دزد نمیشه و توهین به محل محسوب میشه. گفتیم ما که اسم محل رو نیاوردیم. گفتن به هر حال میشه محدودهاش رو تشخیص داد. گفتیم چشم. بازنویسی کردیم و تبدیل شد به یه خونه با چندین خونواده که همهشون دزدن. گفتن نمیشه و این مفهوم رو القا میکنه که همه مردم دزدن. یه نفرشون دزد نباشه. گفتیم چشم. یه شخصیت غیردزد بین همسایهها اضافه کردیم. گفتن نمیشه. اگه این دزد نیست چرا لو نمیده بقیه رو؟ گفتیم یه کاری میکنیم ندونه. گفتن اون وقت معنیش این میشه که تنها کسی که دزد نیست احمقه. بازنویسی شد. فقط چند تا همسایه دزد شدن. گفتن مادر خانواده دزد نباشه. توهین به مقام مادره. بازنویسی شد و مادر رو کلاً حذف کردیم. گفتیم مرده. گفتن حالا توهین به مقام پدره. بازنویسی شد. پدر رو هم تبدیل کردیم به دزد توبه کرده... تهش هم به هیچ قیمت راضی نشدن شقایق و بهنام به هم برسن. حتی گفتیم شقایق دزدی رو کنار میذاره و توبه میکنه... نشد...»
قله دماوند در حال تغییر شکل است؟
هرچند وقت یکبار خبری از قله دماوند منتشر میشود. این هفته نیز خبری درباره تغییر شکل دماوند و احتمال فعال شدن آتشفشان منتشر شد. مشاور عالی و سخنگوی سابق سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور دراینباره خاطرنشان کرد: اما یکی از احتمالاتی که در سیل اخیر گزنک در استان مازندران باید بیشتر به آن پرداخت و جهت پیشگیری در مورد آن مطالعه کرد، این است که احتمال دارد بدنه قله دماوند گرمتر شده باشد و یخ برفهای روی خود را ذوب کرده باشد. در این صورت باید به شدت نگران وضعیت دماوند بود. بلورچی با اشاره به تصاویر ماهوارهای از این قله آتشفشانی خاطرنشان کرد: مدلهای نقشهبرداری که از آتشفشان دماوند توسط تصاویر ماهوارهای دریافت شده، تغییر شکلهای دائمی را از سالها قبل در قله دماوند نشان داده است. بنابراین قله دماوند را نباید خاموش فرض کرد چراکه مدام در حال تغییر شکل است و این تغییر شکل در نهایت روزی به انفجار و آتشفشان منجر خواهد شد. وی با تاکید بر اینکه این نگرانی برای دماوند و تمام آتشفشانهای فعال کشورمان وجود دارد، تصریح کرد: آتشفشانها جزو خطرناکترین پدیدههایی است که باید نسبت به آن آمادگی کامل داشت اما همانطور که در خصوص سیلاب و زمینلرزه هیچ اقدام جدی در کشور ما نمیشود، درباره آتشفشانها هم اتفاق جدی نمیافتد.