این مردم نازنین*
نقش مردم در شکلگیری بحران آب چیست؟
دو سال پیش به طور مستمر و در چهار فصل سال، شاهد شستوشوی حیاط و پیادهروی خیابانی در نزدیکی میرداماد تهران از سوی همسایههایمان بودم. همسایهها و بهخصوص اهالی یک ساختمان مسکونی 18واحدی هر روز خدا مگر اتفاق غریبی میافتاد، رسماً حیاط و باغچه و بعد پیادهرو و خیابان آسفالت را تا آخر خیابان میشستند.
جواد حیدریان: دو سال پیش به طور مستمر و در چهار فصل سال، شاهد شستوشوی حیاط و پیادهروی خیابانی در نزدیکی میرداماد تهران از سوی همسایههایمان بودم. همسایهها و بهخصوص اهالی یک ساختمان مسکونی 18واحدی هر روز خدا مگر اتفاق غریبی میافتاد، رسماً حیاط و باغچه و بعد پیادهرو و خیابان آسفالت را تا آخر خیابان میشستند. ساختمان درست روبهروی ساختمان محل کارم بود. اسم خانه را گذاشته بودم کاخ سفید. ساختمانی مجلل و سفید که همشهریان محترمی در آن زندگی میکردند. میشد از وضعیت ظاهری آنها فهمید دستشان به دهانشان میرسد و به قولی از طبقه متوسط به بالای شهری محسوب میشوند.
بارها و بارها به دلیل رعایت حسن همجواری سعی کردیم با امر به معروف و نهی از منکر مثلاً با نگاه کردن و به نوعی اظهار تاسف، رفتار عجیب همسایه را مورد شماتت محترمانه قرار دهیم تا شاید دست از این رفتار بردارند. اما وضع اصلاً عادی نبود و هرگز متوقف نشد. بهار، تابستان، پاییز، زمستان و دوباره بهار، کارگران و مستخدمان این مجتمع شیک مسکونی، دست به شیلنگ میشدند و بعد از کلی آببازی با بچهها و بزرگترها در فصلهای گرم به صورت روزانه، حیاط و بعد هم رسماً پیادهرو و در پارهای مواقع خیابان را میشستند. در فصلهای سرد البته مگر بارانی میبارید و ما نمیتوانستیم میان آب حیاط کاخ سفید و آب باران تمایز قائل شویم، وضع به همین منوال گذشت.
بعد از آنکه گفتوگو و خواهشهای مشفقانه افاقه نکرد، یک روز تمامی روزنامههای صبح ایران از جمله روزنامهای را که خود آنجا گزارش مینوشتم برداشتم و مثلاً با اجرای مسوولیت اجتماعی خود، شاسی تمامی زنگهای 18گانه ساختمان کاخ سفید در نفت شمالی را فشار دادم. همسایههای عزیز را فراخواندم تا وضعیت آب کشور را که آن روز به نقل از معاون اول رئیسجمهوری از بحرانی بودن وضعیت تیتر و عکس یک داشتند، به آنها نشان دهم. دریغ! مدیر ساختمان و همسایههای دیگر گفتند این مزخرفات برای خودتان خوب است و ما مصرف آب چاه داریم و مجوزمان هم رسمی است. توضیحات مدیر ساختمان کاخ سفید، درباره مجوز استفاده از چاه خانگی و اینکه آب چاه با آب شرب تفاوت بسیار دارد و از این دست حرفها، بیشتر نگرانم کرد. تاثیری اخلاقی بر رفتار همسایه نداشتیم. مسوولیت اجتماعی تبدیل به گرفتاری شده بود. با اداره آب و فاضلاب استان تهران و نهایتاً آب منطقه میرداماد تماس گرفتم و بعد از کلی پیگیری موضوع را هم از نگاه یک همسایه و هم از منظر یک کنشگر محیط زیستی و یک روزنامهنگار با آنها در میان گذاشتم. آنها درخواست ثبت شکایت کردند. من هم چون مساله برایم اهمیت حیاتی داشت و دارد، شکایت رسمی کردم. بعد از یکی دو هفته اداره آب دوباره از من گزارش وضعیت مصرفکننده را خواست. از آنها خواستم به جای اینکه من را به شخصی برای پاییدن مصرفکنندگان این ساختمان بدل کنند، خود کشیک دهند یا صراحتاً موضوع را با مدیران این ساختمان در میان بگذارند و با اهرمهای قانونی این رفتار غلط را اصلاح کنند. اتفاقی نیفتاد و قضیه در همین حد باقی ماند. کاخ سفید هر روز بر تعداد دقایق شستوشوی پیادهرو اضافه کرده بود. دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در همسایگی این ساختمان بود. از ماموران نیروی انتظامی مستقر در این منطقه خواستم همکاری کنند و در میزان مصرف آب آن هم شستن پیادهرو و نه حیاط خانه، همکاری کنند. ایدههای محلی و کاربردیام راه به جایی نبرد.
اداره فاضلاب تهران چند ماه بعد در آگهی که منتشر کرد از مردم خواست گزارشها و مشاهدات خود را از همسایگان و شهروندان پرمصرف به فلان شماره گزارش کنند. برایم عجیب بود. به شماره زنگ زدم و تاریخچه اقدامات و بیعملی اداره آب را گزارش دادم. دو روز بعد ماموری با من تماس گرفت و خواست خانه پرمصرف و مشکوک را معرفی کنم و من این کار را کردم. مدیر ساختمان آمد و رودررو با مامور با لباس رسمی اداره آب و فاضلاب، ضمن تهدید از مصرف دلخواه خود و توانش در ایجاد چالش حقوقی در دستگاه قضایی و امنیتی داد سخن گفت. او گفت هر طور دلش بخواهد مصرف میکند و بعد شروع به ناسزا به شاکیان کرد. کار داشت بیخ پیدا میکرد و نهایتاً با خونسردی مامور آب، دعوا فیصله پیدا کرد. مامور در تماسی گفت که کاری از اداره آب و نیرو برنمیآید. باید بروید و در دادگاه شکایت رسمی بکنید. ما عطای اصلاح رفتار غلط شهروند و بیعملی دستگاههای مرتبط با آب را به لقایش بخشیدیم. چراکه مساله داشت تبدیل به بحرانی شخصی و گرفتاری حقوقی و اداری میشد.
کاوه مدنی متخصص شناختهشده آب در دنیا و البته معاون بینالملل، نوآوری و مشارکت فرهنگی - اجتماعی سازمان حفاظت محیط زیست با انتشار چند عکس در صفحات مجازیاش نوشت، ایران با داشتن چنین شهروندانی نیازی به دشمن خارجی برای نابود شدن ندارد. اشاره مدنی به شستوشوی خودرو فردی با شیلنگ آب پرفشار در وسط خیابانی در پایتخت بود. او نوشته بود در روزهایی که همه دارند از بیآبی و ورشکستگی سخن میگویند چطور یک شهروند با خودرو مدل بالا چنین ناشیانه دست به این تخلف میزند و از هیچ توبیخی واهمه ندارد.
یکی دو روز بعد از این اتفاق، در همایش مدیریت آب در صنایع فرآوری مواد معدنی وزارت صمت اعلام کرد؛ بر اساس آمارها هر ایرانی دو برابر میانگین مصرف جهانی آب مصرف میکند.
برات قبادیان با بیان اینکه از سال 2012 بحث انقلاب چهارم مطرح شده است، از اهداف 17گانه اساسی سازمان ملل برای توسعه پایدار در هزاره سوم خبر داد و گفت که یکی از آن اهداف، موضوع آب است.
وی میگوید در صورتی که کشورها برای رسیدن به انقلاب چهارم صنعتی از این مساله غافل شوند، دچار چالشهای زیادی خواهند شد. او البته به آمارهای رسمی کشور هم گریزی زد و از میزان بارش سالانه کشور در حدود 400 میلیارد مترمکعب خبر داد که 70 درصد آن بهطور مستقیم تبخیر میشود.
معاون آموزش، پژوهش و فناوری وزارت صنعت، معدن و تجارت همچنین اضافه کرد: از برنامه دوم توسعه، کشور به صورت بیمحابا به سمت توسعه کشاورزی حرکت کرده است؛ این امر به گونهای بوده است که اقدام به کشت هندوانه کردهایم در حالی که هر کیلوگرم این محصول نیاز به 300 لیتر آب دارد. این سیاست، نادرست است ولی پافشاری روی تولید محصولات آببر نیز زیاد بوده است.
قبادیان با بیان اینکه میزان آب مصرفی در بخش کشاورزی دنیا 70 درصد است، اظهار کرد: متاسفانه این میزان در ایران 92 درصد کل منابع آب کشور را شامل میشود.
ایران به عنوان کشوری که اکنون در زمره کشورهای بحرانی در وضعیت مدیریت آب است، کمتر از 10 درصد منابع آبی یا مصرف سرانه سالانه منابع آبی خود را در حوزه خانگی و صنعتی صرف میکند. طبیعی است ایران کشوری با جمعیتی نسبتاً زیاد نیست و از نظر صنعتی نیز کشور توسعهیافتهای محسوب نمیشود. اما آیا در زمینه کشاورزی ما کشوری غنی هستیم؟ معادله نهچندان پیچیده آب در ایران بدون مجهول است. چراکه مدیریت ناصحیح آب در ایران بهخصوص در بخش کشاورزی ریشه حیات سرزمینی در این خاک را خشکانده است. ایران نزدیک به هشت درصد از آب خود را صرف شرب و موارد خانگی میکند. حدود دو درصد از آب را نیز در بخش صنعتی صرف میکند اما بر اساس مطالعات چند دهه اخیر، ایران در بخش کشاورزی دچار ورشکستگی شده است. کاشت محصولات پرمصرف در مناطق غیرمستعد، استفاده از شیوههای سنتی و غرقابی، تن ندادن به ملزومات آموزشی و تکنولوژیک و سوءمدیریت بحرانی و البته اندکی کمفرهنگی مردم در پارهای موارد توانسته کشور را به کشوری ورشکسته در حوزه آب بدل کند. عبارت ورشکسته عبارتی اقتصادی است. چرا که آب دارایی است و این دارایی به دلیل نبود شاخصهای دقیق مدیریتی از سوی دولت و مردم طی چند دهه اخیر به صورت نسیه هدر رفته است و حالا ایران مانده و حوض بیآب!
طبق مطالعه صورتگرفته بر روی کشورها بر اساس میزان مصرف بهینه آب، ژاپن و روسیه از جمله کشورهایی هستند که طبق این مطالعه توزیعی متناسب با نیازهایشان تعریف کردهاند. بر اساس مطالعه سرانه مصرف سالانه در ژاپن این کشور سالانه از 690 مترمکعب آب، 20 درصد مصرف خانگی، 18 درصد صنعت و 62 درصد را به کشاورزی اختصاص داده است. این رقم در مورد روسیه ۵۳۵ مترمکعب است که ۱۹ درصد خانگی و 63 درصد صنعتی و 18 درصد را به کشاورزی اختصاص داده است.
آمریکا البته وضعیت متفاوتی دارد. از ۱۶۰۰ مترمکعب سرانه مصرف سالانه در این کشور، 13 درصد خانگی، 46 صنعتی و 41 درصد در کشاورزی صرف میشود، وضعیتی که نسبت به کانادا به مراتب وضعیت نامناسبی است.
ایران البته در جمع 11 کشور پرمصرف آب در جهان است. با این تفاوت که اغلب این کشورهای 11گانه کشورهای صنعتی و کشاورزی و با وسعت و جمعیتی چندین برابر ایران هستند. هند، چین، آمریکا، ژاپن، پاکستان، اندونزی، تایلند، مکزیک، بنگلادش و روسیه از جمله 10 کشوری هستند که در مصرف سرانه سالانه از ایران پرمصرفتر هستند اما حداقل نیمی از این کشورها در زمره کشورهای بزرگ جهان از منظر جمعیتی، صنعتی و وسعت و پراکنش جغرافیایی هستند. شاخصهایی که مصرف بالای آب را تا حدودی توجیه میکند. اما وضعیت ایران و رتبه این کشور در میان این غولهای پرمصرف منابع حیاتی نشانه چیست؟
در شاخص مصرف سرانه آب کشاورزی نیز، ایران در میان سی و چند کشوری است که بالای 90 درصد دارایی آبی خود را در کشاورزی صرف میکند. البته این آمار متعلق به یک دهه گذشته است و بسیاری از این کشورها خود را از چنین وضعیتی رهانیدهاند. طبق مطالعات جهانی ایران 92، پاکستان 95، اندونزی 91، تایلند 95، بنگلادش 96، ازبکستان 93، عراق 92، برزیل 93، سودان 97، میانمار 98، افغانستان 98، ماداگاسکار 96، سریلانکا 95، تاجیکستان 92، نپال 96، قرقیزستان 94، یمن 95، مالی 90، اتیوپی 94، کامبوج 98، سودان 100، اروگوئه 96، لائوس 90، سنگال 93، نیجر 95، گویان 98، گینه 90، عمان 90، سوازلیند 97، هائیتی 94، سورینام 93، بوتان 94، سیرالئون 92 و کیپ ورد 91 درصد از منابع آبی خود را در کشاورزی صرف میکنند. حقیقت امر این است که اغلب این 30 کشور سرانه آب بالایی دارند و از شرایط مناسب برای کشاورزی نیز برخوردار هستند. برای نمونه سورینام از جمله کشورهای در آمریکای لاتین است که یکی از بالاترین سرانه آب شیرین جهان را در اختیار دارد و جمعیت و وسعت بسیار ناچیزی دارد. البته تعداد قابل توجهی از این کشورها وضعیتی به مراتب شبیه یا بدتر از ایران دارند اما بیتردید قصد این گزارش جستوجوی بدترینها و تعیین جایگاه ایران به عنوان کشوری دارای سابقه زیست پایدار در حوزه آب طی صدها سال، در میان کشورهای بحرانزده نیست.
تنها نیم درصد از آبهای جهان، شیرین است و قابلیت استفاده دارد. 5 /2 درصد نیز یخزده و در شمالگان بیاستفادهاند و بقیه آبهای جهان ارزش استفاده شرب و بهداشتی ندارند. با این حال طبق اعلام بانک جهانی در سال 2014، سرانه آب آشامیدنی تجدیدپذیر ایران 1640 مترمکعب است که در خاورمیانه پس از ترکیه با سرانه 2930 مترمکعبی در رده دوم قرار دارد. آمریکا با 8840 مترمکعب آب آشامیدنی به ازای هر نفر وضعیت چندان مناسبی نسبت به کشور همسایه خود کانادا ندارد. سرانه آب آشامیدنی کانادا بیش از 80 هزار مترمکعب است. این در حالی است که متوسط سرانه آب آشامیدنی تجدیدپذیر در دنیا 5925 مترمکعب گزارش شده است. در میان کشورهایی که آمار آنها موجود است، بحرین با سرانه سه مترمکعبی کمترین میزان آب آشامیدنی را دارد.
بر اساس گزارش رسانهها به نقل از سازمان ملل در چند سال گذشته، در ایران اگر میزان مصرف آب بخش خانگی، صنعتی، تجاری و فضای سبز را در سراسر کشور در نظر بگیریم و بر جمعیت ایران تقسیم کنیم به طور متوسط در هر شبانهروز هر ایرانی ۱۹۷ تا ۲۰۰ لیتر آب مصرف میکند. مصرف سرانه آب در بخش خانگی در ایران به طور متوسط ۱۵۷ لیتر در روز است.