مشارکت مردم در مدیریت سرزمین
تابآوری سرزمین و بحران آب در گفتوگو با هدایت فهمی معاون دفتر برنامهریزی آب و آبفای وزارت نیرو
هدایت فهمی میگوید: مدیران ارشد کشور باید به این نتیجه برسند و مردم نیز در این زمینه باید توجیه شوند که آب در این کشور کم است. نمیتوان صحبت از خودکفایی در همه محصولات کرد و مصرف آب مثل گذشته باشد. سیاستهای کشور در زمینه خودکفایی غذایی باید تغییر کند.
بارشهای ناچیز پاییز 96 زخم تاول زده و چرکینشده بحران آب در ایران را دوباره متعفن کرده است. کارشناسان از بحران آب به عنوان بحران سرزمین و کاهش آستانه تحمل ایران اسم میبرند و آن را مرحلهای خطرناک از زیست اجتماعی در کشور عنوان میکنند. کمآبی از دیرباز در ایران وجود داشته و سازگاری با این اقلیم سبب تولد تمدنهای درخشانی نیز شده است اما حالا با افزایش جمعیت و ایجاد بسترهای پرمصرف مانند رونق توسعه و کشاورزی، وضعیت اقلیمی ایران با چالش اساسی مواجه شده و حتی بیم مخاطرات اجتماعی را نیز تقویت کرده است. هدایت فهمی معاون دفتر برنامهریزی دفتر آب و آبفای وزارت نیرو و پژوهشگر برجسته آب از وضعیت بحران آب به عنوان خطر جدی یاد میکند. او در این گفتوگو معتقد است؛ در صورتی که مردم به عنوان ذینفعان در فرآیند مدیریت آب مشارکت داده نشوند، مساله آب نهتنها حل نمیشود بلکه میتواند شرایط را برای زیستن مردم به مخاطره بیندازد و اساساً ایران دچار مرگ سرزمینی خواهد شد. او بر این باور است که در کشور ایران، آب و بسیاری از مسائلی که به آب ارتباط دارند مورد غفلت واقع شدهاند. آمایش سرزمین در ایران جدی گرفته نشده است. با این حال آب، در آمایش سرزمین محور اصلی است و این در حالی است که آمایش در ایران امر رهاشدهای است. طبق تعریف تخصصی آمایش، بر اساس کموزیاد بودن آب میتوان صنایع و کشاورزی و توسعه را استقرار داد، در حالی که صنایع آب در مناطق کمآب ایران استقرار یافتهاند یا جاهایی که از نظر منابع و خاک استعداد ندارند مورد بهرهبرداری و مصرف آب هستند. تمامی این مسائل بر غفلت از مساله آب و رها شدن مفهوم آمایش سرزمینی در ایران تاکید دارد. تمامی ملاحظات تخصصی در حوزه مدیریت منابع آب نشان میدهد، ایران در آستانه تنشی اجتماعی مبتنی بر نبود مدیریت آب است. گفتوگو با این پژوهشگر آب را بخوانید.
♦♦♦
با توجه به اینکه شما با مفهوم آب آشنا هستید، وضعیت بارشها در پاییز 96 چقدر نگرانکننده است؟
طبق آمار و ارقامی که در حوزه بارندگی در اختیار داریم، تاکنون حدود 58 درصد نسبت به متوسط درازمدت کاهش بارندگی در پاییز داریم. این سال آبی جزو سالهای نادری است که بهشدت با خشکی و کمبارشی مواجه هستیم. ظاهراً طبق پیشبینیها زمستان امسال نیز با وضعیت پربارشی مواجه نخواهیم بود. همچنین بر اساس آمار و اطلاعات در دسترس که مبنای مقایسه قرار میگیرند، نسبت به سال گذشته، 42 درصد کاهش بارش داشتیم. میزان پرشدگی سدهای مخزنی تا الان حدود 41 درصد است و اینها کمک میکنند که با این کاهش 58درصدی بارش با همکاری مردم بتوانیم وضعیت کمآبی را پشت سر بگذاریم. بنابراین میبینید که وضعیت به هیچ وجه مناسب نیست و امیدواریم در روزهای آینده و در فصول بعد و فصل زمستان بارش جبران شود. البته پیشبینیها، بارش کمتر از نرمال را در ماههای آینده نشان میدهد و این وضعیتی است که با آن مواجه هستیم. به هر حال ما با وضعیتی روبهرو هستیم که باید بدترین سناریوی ممکن را روبهروی خود ببینیم و برای آن برنامهریزی کنیم تا بتوانیم نیازهای شرب، صنعت و کشاورزی را تامین کنیم. در موضوع آب شرب ما نیازمند تامین آب به شیوههای مختلف هستیم. هممیهنان ما باید در مدیریت بهتر آب کمک کنند. البته ما تاکید بر کاهش مصرف داریم اما این به معنی این نیست که مردم کمتر از نیاز واقعی آب مصرف کنند، بلکه به این معنی است که به اندازه و معقول آب مصرف کنند. یعنی مصرفی مطابق با استانداردهای جهانی. اقشار کمدرآمد ممکن است با توصیه مصرف کمتر از نیاز در مساله بهداشتی دچار مشکل شوند و ما هرگز چنین توصیهای نداریم.
از صحبتهای شما این برداشت را میتوان داشت که این وضعیت سرآغاز دوره تازهای از خشکسالی در ایران است. آیا ما وارد مرحله تازهای از بحران سرزمینی شدهایم؟
چند واقعیت را باید قبول کنیم. این کشور در اقلیم خشک و نیمهخشک جهان واقع است. 85 درصد ایران کمباران است. ما به طور ذاتی در منطقهای خشک واقع شده و کشور بیآبی هستیم. کشور ما کشور مرطوبی نیست. تنها 15 درصد کشور شرایط مرطوب و نیمهمرطوب دارد. ما کشور خشکی هستیم و در طول قرون گذشته با این خشکی سازگار شدهایم. تمدنهایی که به وجود آوردهایم مطابق با این شرایط است، مثلاً تمدن کاریز و قنات، محصول همین اقلیم و این شرایط آبوهوایی است. با جمعیتی که در گذشته داشتیم این شرایط قابل مدیریت بوده است، اگرچه در گذشته دورههای قحطی هم داشتهایم ولی جمعیت با منابع آب و اکوسیستم بهطور نسبی توازن داشت.
در دهههای اخیر چند اتفاق جدید افتاده است که این بحرانها را به وجود آورده است. بیش از آنکه از تغییر اقلیم و تشدید خشکسالی حرف بزنیم بهتر است از افزایش جمعیت و افزایش بیرویه مصارف در همه حوزههای مصارف حرف بزنیم که بیش از تغییر اقلیم در بحران شرایط فعلی ایران موثر است. ایران در سال 1300 حدود هفت میلیون نفر جمعیت داشته است ولی الان دارای 80 میلیون نفر جمعیت هستیم. ما در تمام بخشها بالاتر از الگوهای جهانی مصرف میکنیم. در بخش شرب، صنعت، کشاورزی، خدمات و دیگر بخشها ما مصرف بالایی داریم و از طرف دیگر بهرهوری آب ما هم پایین است. از نظر فیزیکی تقریباً کمتر از یکدوم متوسط جهانی و از نظر ارزش اقتصادی یکپنجم متوسط جهانی بهرهوری داریم. ما در تمامی فرآیندها و در همه حوزههای مصارف، بالاترین مصرف را داریم و از سوی دیگر بهرهوری پایینی را تجربه میکنیم.
مطابق مصوبه شورای عالی آب، وزارت نیرو مکلف شد که در نحوه مصرف و مدیریت آب، بازنگری و بازبینی کند و آب قابل برنامهریزی برای همه بخشهای مصارف را اعلام کند. مطابق آن محاسبات، باید کل مصارف آب در کشور به میزان 79 میلیارد مترمکعب برسد. البته حدود 11 میلیارد مترمکعب آب برای حفظ محیط زیست برای اولین بار در طول تاریخ مدیریت منابع آب در نظر گرفته شده است. این در حالی است که در کشور الان 100 میلیارد مترمکعب آب مصرف میکنیم.
اگر بخواهیم به شرایط تابآوری و آستانه تحمل زیستی نسبتاً پایداری در کشور برسیم، ما باید کل مصارف کشور را به 70 میلیارد مترمکعب کاهش دهیم. اگر مصرف آب تجدیدپذیر تا 40 درصد باشد، قابل قبول است اگرچه استاندارد اولیه تا 20 درصد است. اگر تا 60 درصد مصرف شود، باعث بروز تنش میشود و اگر بالای 60 تا 80 درصد برسد، بحران آبی به وجود میآید. ما در شرایط فعلی 86 درصد آب تجدیدپذیر را مصرف میکنیم. یعنی از مرز بحران آب نیز عبور کردهایم.
یک نکته مهم این است که در کشور ما، بحث آب و بسیاری از مسائلی که به آب ارتباط دارند مورد غفلت واقع شدهاند. طرح جامع آمایش سرزمین که یکی از محورهای اصلی آن باید آب باشد، هنوز در کشور انجام نشده است. بر اساس این طرح باید جمعیت، فعالیتهای اقتصادی مانند صنایع، کشاورزی و غیره در ساختار و فضایی فعالیت کنند و توسعه استقرار یابد که منابع آب وجود داشته باشد. در حالی که میبینید صنایع آببر، در مناطق کمآب استقرار یافتهاند، یا جاهایی که از نظر منابع و خاک استعداد ندارند کشاورزی معیشتی با بهرهوری پایین انجام میشود و این یعنی آمایش سرزمینی نامتوازن بدون برنامه در ایران اجرا شده است. باید اعتراف کنیم که ما دولتیها در مساله ایجاد اشتغال موفق نبودهایم و در طول 20 سال اخیر نتوانستیم وضعیت اشتغال را ساماندهی کنیم و بخش عمده مساله اشتغال را به آب و کشاورزی پیوند زدهایم و این اتفاق یک صدمه و فاجعه جدی است. ما از آب باید استفاده بهتری میکردیم ولی نکردهایم.
ایران در وضعیت تغییر اقلیم است یا استمرار خشکسالی؟
ما نهتنها دچار خشکسالی متناوب هستیم بلکه در وضعیت تغییر اقلیم نیز هستیم. تغییرات اقلیمی در دورههای اخیر به دلیل انباشت گازهای گلخانهای شرایط کره زمین را بدتر کرده است و در برخی مناطق بارش کم شده است و دما افزایش یافته است و در برخی مناطق برعکس. کشور ما نیز از اثرات منفی تغییر اقلیم دچار صدمه شده است. تغییر اقلیم در حقیقت یک روند است. بررسیها و پژوهشهای انجامشده نشان میدهد بارندگی کشور بهطور متوسط 10 درصد کاهش داشته است و روانآب کشور نیز 25 درصد در طول این سالها کاهش یافته است. بر اساس پیشبینیهایی که برای روند تغییر اقلیم صورت گرفته، در برخی از سناریوها تا سالهای 2030 تا 2050 ما این وضعیت را داریم و در برخی مناطق و رودخانههای غرب کشور ما تا مرز 50 تا 60 درصد کاهش آب را خواهیم داشت. ورود آلایندهها به منابع آب کشور پدیده بحران آب را تشدید کرده است و منابع آب محدود و رودخانهها نیز در معرض آلودگی خواهند بود. این پدیدهها در کنار هم وضعیت بحران آب در ایران را رقم خواهد زد.
عوامل موثر بر بحران آب و همچنین تشدید این وضعیت را به صورت تیتروار توضیح دهید.
هشت عامل موثر است. اول؛ در اثر افزایش جمعیت در نتیجه افزایش مصرف بیشتر از الگوهای مصرف بهینه آب، بهرهبرداری بسیار بیشتر از آستانه تابآوری آب صورت گرفته است. دوم؛ پایین بودن بهرهوری فیزیکی و اقتصادی آب و حجم بزرگ تلفات آب در انتقال توزیع و مصرف... سوم؛ تغییر اقلیم که باعث تشدید خشکسالی ایران شده است. چهارم؛ ورود آلایندهها به منابع آب مثل فاضلابهای شهری و صنعتی و زهاب کشاورزی به منابع آب. پنجم؛ ساختار معیوب اقتصاد آب که پیام صرفهجویی به مصرفکننده نمیدهد. ششم؛ ضعف ساختاری در حوزه منابع طبیعی و محیط زیست، کشاورزی و آب... این ساختار باید اصلاح شود و مشارکت ذینفعان را داشته باشد. هفتم؛ ضعف مدیریت و حکمرانی ناپایدار آب در همه بخشهای مدیریت سرزمینی. این مشکلی اساسی است. عامل هشتم؛ نبود طرح جامع آمایش سرزمین و تحمیل خودکفایی غذایی و اشتغال بر بخش آب و کشاورزی!
چه ابزارهایی برای جلوگیری از این بحران در اختیار داریم؟
ابزارها در درون عوامل ایجاد بحران آب در ایران وجود دارند. یعنی ابزارهای کنترلی از آسیبشناسی همه عوامل ایجاد بحران آب قابل شناسایی است. برای حل بحران اولین و اساسیترین چاره این است که مصارف باید به حد مصارف بهینه برسد. یعنی باید حدود 30 میلیارد مترمکعب مصرف آب در کشور کاهش پیدا کند. ما باید به مساله و بحران آب به عنوان یک وظیفه ملی و میهنی نگاه کنیم. همه باید در کاهش مصارف غیرضروری دخیل باشیم. کاهش تلفات و ضایعات در چرخه تولید مساله مهمی است. برای تولید محصولات غذایی مختلف حدود 30 تا 35 درصد ضایعات غذایی داریم. این یعنی 24 میلیارد مترمکعب آب کشور را درون سطلهای زباله ریختهایم. یعنی دولت بهتنهایی نمیتواند این مدیریت را انجام دهد. حتماً باید فضا برای مشارکت مردمی و بخش خصوصی و بهرهبرداران و ذینفعان عمومی فراهم شود. ما نباید توقع داشته باشیم دولت همه این کارها را انجام دهد. ما باید با اقلیم خود سازگاری داشته باشیم. ما توان مقابله با اقلیم خود را نداریم. نیاکان ما در گذشته این سازگاری را داشتهاند. اینها را باید ببینیم و ساختار اقتصادی آب باید اصلاح شود. حکمرانی باید بر همه عرصههای مدیریت سزمینی بر اساس وضعیت منابع آب اصلاح شود. مدیریت هماهنگ و به هم پیوسته آب باید ایجاد شود. آب باید به عرصههایی تخصیص داده شود که ارزش اقتصادی بالایی دارند.
وقتی خشکسالی شدید اتفاق میافتد اولین عوارض آن خود را در هواشناسی نشان میدهد. بارشها کم میشود و دمای هوا افزایش مییابد. بلافاصله سرزمین وارد فاز هیدرولوژیک میشود. خشکسالی هیدرولوژیک با کاهش باران، روانآبها و جریان سطحی رودخانه کاهش مییابد و میزان تبخیر افزایش میباید و آب از دست میرود و حجم ذخایر سدها و همچنین ذخایر برفی کشور کم میشود و رودخانهها دچار کمآبی میشوند و سپس مرحله خشکسالی کشاورزی فرا میرسد. یعنی رطوبت خاک کاهش پیدا میکند، آب مورد نیاز آبیاری افزایش مییابد، تبخیر و تعرق بیشتر میشود و محصول کمتر و بیکیفیتتر تولید میشود. آخرین گام خشکسالی اثر آن بر شرایط اقتصادی است. این مراحل خشکسالی، بحران اقتصادی درست میکند. بارها گفتهایم بحران سرزمینی فقط پشت در وزارت نیرو و محیط زیست نمیماند. این مساله به کل جامعه سرایت میکند و با پیوند با شرایط بد اقتصادی به شورشهای شهری و نهایتاً فروپاشی اجتماعی منجر میشود.
با توجه به تشدید بحران آب و تنشهای سرزمینی، آیا سیاستهای قیمتی برای کاهش مصرف آب اتخاذ میشود و مردم با گران شدن قیمت آب مواجه خواهند شد یا خیر؟
ما در قیمت آب باید این سیاست تعرفه را اعمال کنیم. افراد کممصرف و کمدرآمد باید از معافیت برخوردار باشند. دهکهای بالا که مصارف بالا دارند و از آب تصفیهشده شهری استفاده میکنند و برای مثال استخر دارند و مصرف بیشتری دارند، باید تعرفههای قیمتی بر اینها اعمال شود. باید میان مصارف بالا و پایین نوعی تفکیک صورت بگیرد و هزینه مصرف بالا باید از افراد گرفته شود. در صنعت و بخشهایی که سودآوری دارد باید هزینه واقعی آن پرداخت شود. قیمت آب باید بخش مشخصی از سبد هزینه خانوار را شامل شود و نوعی عدالت اجتماعی و اقتصادی مورد توجه قرار گیرد. نمیشود که همه هزینههای ناکارآمدی را بر مردم تحمیل کرد در حالی که ممکن است بخشی از این هزینهها ناشی از ناکارآمدی بخش دولتی باشد.
در پاسخهای قبلی شما از تنشهای اجتماعی و فروپاشی اجتماعی سخن گفتید، برای جلوگیری از بروز چنین تنشی و مدیریت وضعیت امنیتی چه میتوان کرد؟
راهکار ساده است. مدیران ارشد کشور باید به این نتیجه برسند و مردم نیز در این زمینه باید توجیه شوند که آب در این کشور کم است. نمیتوان صحبت از خودکفایی در همه محصولات کرد و مصرف آب مثل گذشته باشد. سیاستهای کشور در زمینه خودکفایی غذایی باید تغییر کند. باید خوداتکایی در محصولات استراتژیک را جایگزین آن کرد. در مدیریت سرزمینی چه در بخش آب و چه در بخشهای دیگر باید به مشارکت مردم اهمیت داد. بدون مردم نمیشود کارها را جلو برد. نمیتوان فقط در شرایط بحران از مردم مدد گرفت، باید زمینه مشارکت واقعی مردم در عرصههای مختلف فراهم شود به خصوص در حوزه آب باید مردم را در آن دخیل کرد. ما باید مردم را در تصمیمگیری و اداره امور مشارکت دهیم. نباید بگذاریم کار از کار بگذرد و شرایط غیرقابل کنترل شود. راهحل ما این است که باید حرف مردم را گوش کنیم. بخش عمدهای از انتقادات مردم درست است. باید مردم بتوانند در مدیریت آب و در مدیریت سرزمین دخالت موثر داشته باشند تا بتوانند راه سازگاری را که نیاکان ما آن را پیدا کردند پیدا کنند و توسعه پایدار مبتنی بر ظرفیت آبی در کشور ایجاد شود. یک اصل علمی میگوید؛ هر چیزی یک آستانه تابآوری دارد. انسان و آب و هر چیز دیگری فرقی ندارد. واقعیت این است که مردم تحمل و آستانهای دارند و در صورتی که مساله آب مدیریت و کنترل نشود، شرایط از کنترل عادی خارج میشود. تنش ناشی از بحران آب و سرزمین میتواند به بحران اقتصادی تبدیل شود و تنش سرزمینی به تنش سیاسی و اجتماعی بدل شود و خسارت بسیاری بر پیکره مملکت وارد کند. باید با مردم مشورت و خواستههای آنها را درک کرد و به آنها پاسخ مناسب داد. تنها راه برونرفت از شرایط فعلی مشورت با مردم و مشارکت و دخالت دادن جدی آنها در سیاستگذاری و مدیریت سرزمین و جواب مثبت به خواستههای بحق و درست آنان است. جز این راه هیچ روش دیگری نمیتواند ایران را از احتمالات ویرانگر آینده که منشأ آن مدیریت سرزمین است نجات دهد.