بهبود موقت
عوامل کاهش بیکاری در گفتوگو با زهرا کریمی
زهرا کریمی میگوید: هرچند به نظر میرسد رشد سال گذشته رشد مطلوبی نیست و ناشی از افزایش تولید و صادرات نفت بوده اما به هر طریق آثار مثبت ناشی از افزایش درآمد نفت در فعالیتهای اقتصادی از جمله صنایع مختلف انعکاس یافته است.
شوک مثبت درآمدهای نفتی، افزایش یافتن صادرات، تغییر روند واردات از یک سیر نزولی به یک سیر صعودی و رونق مشاغل مرتبط با بخش واردات، تاثیرپذیری بازار کار از رشد 5 /12درصدی اقتصاد در سال گذشته و در نهایت ویژگیهای خاص فصل تابستان عواملی هستند که از نگاه زهرا کریمی، مشاور وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی در کاهش نرخ بیکاری تابستان امسال نسبت به تابستان سال گذشته تاثیر قابل توجهی داشته است. با این حال عضو هیات علمی دانشگاه مازندران میگوید که تمامی تصویر بازار کار فعلی اقتصاد ایران زیبا و مطلوب نیست و هشدار میدهد که به دلیل نبود سرمایهگذاریهای قابل توجه در اقتصاد ایران، وضعیت بهبود بازار کار تداوم نخواهد داشت. کریمی میگوید: «اگر سرمایهگذاری رشد نکند و یک تصویر روشن برای افق اقتصادی ایران وجود نداشته باشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در سالهای آینده بهبود قابل توجهی در بازار کار کشور رخ دهد.»
♦♦♦
از تابستان سال گذشته تا تابستان امسال نهتنها معادل 600 هزار نفر تازهواردهای جمعیت فعال بلکه معادل 200 هزار نفر تعداد بیکاران نیز به تعداد شاغلان افزوده شده است. چه عواملی در اقتصاد ایران باعث چنین تغییراتی شده است؟
در سال 1395 بعد از سالهای طولانی رکود کامل یا کسادی، با یک رشد 5 /12درصدی ما شاهد بودیم که اقتصاد ایران یک سال شاخصی داشته است. اگر شما آمارهای تفصیلیتر از رشد اقتصادی را بر اساس گزارش بانک مرکزی نگاه کنید، میبینید از بین 24 رشته فعالیت صنعتی، 16 رشته رشد مثبت داشتهاند. یعنی بهرغم اینکه ما تحلیل میکنیم رشد سال گذشته رشد مطلوبی نیست و 61 درصد آن ناشی از افزایش تولید و صادرات نفت بوده است اما بخشی دیگر از این گزارش نشان میدهد به هر طریق آثار مثبت ناشی از افزایش درآمد نفت در فعالیتهای اقتصادی انعکاس یافته است. در این سال تولید در خودروسازیها، صنایع فلزات اساسی و پتروشیمیها رشد کرده است و چون هرکدام از این صنایع به یکسری بنگاههای دیگر وصل بودهاند، تولید در بخشهای دیگر هم افزایش پیدا کرده و به هر طریق اثر مثبتی در کل اقتصاد ایران و از جمله در بازار کار داشته است. یک عامل دیگر موثر بر افزایش فرصتهای شغلی، رشد واردات در سال گذشته است. ما در سال 1394 شاهد بودیم که واردات کشور بهشدت کاهش یافته بود (تنزل 22درصدی نسبت به سال 1393) چون در واقع ارزی در کار نبود که بتوانیم واردات داشته باشیم. در آن دوره شدیداً درآمدهای ارزی کاهش مییابد و قیمت نفت افت میکند و در نتیجه در سال 1394 ما در زمینه واردات شاهد یک روند نزولی بودیم اما در سال 1395 به هر ترتیب قیمت نفت به 50 دلار بازگشت و صادرات ما به میزان قابل توجهی افزایش یافت و واردات هم رشد قابل توجهی داشت. بیشترین بخشهایی هم که اشتغال ایجاد کردهاند، بخش بازرگانی شامل رستوران و هتلداری و موارد مرتبط دیگر بوده، چراکه واردات میتواند این بخشها را به تحرک وادارد و ارزشافزوده آنها را افزایش دهد. با افزایش واردات، ما شاهد بودیم ارزش افزوده بخش بازرگانی بهشدت افزایش یافته است. سهم فعالیتهای خدماتی در اشتغال در سال 1395 نسبت به سال 1394 هم اندکی افزایش یافته است. افزایش واردات هم خودش اقتصاد را به حرکت میاندازد و فعالیتهای بازرگانی افزایش مییابد و از سوی دیگر وقتی واردات رشد مییابد، میخواهند این محصولات را توزیع کنند و مشاغل زیادی هم در این بخش به خصوص در خردهفروشیها ممکن است ایجاد شود.
از سوی دیگر بحث فصل تابستان هم بحث ویژهای است. در این فصل هم فعالیتهای ساختمانی بیشتر میشود و هم فعالیتهای مرتبط با سفر و جابهجایی جمعیت و بخشهای خدماتی. حتی اشتغال در بخش کشاورزی هم افزایش پیدا میکند. در فصل تابستان همواره رشد اشتغال بیشتر از فصلهای دیگر است. به هر ترتیب با توجه به مجموع عوامل مورد اشاره، ما در سال 1395 شاهد بودیم که وضعیت درآمدی بهتر شده و در تابستان سال 1396 اوج تاثیرپذیری از رشد 5 /12درصدی را در بازار کار شاهد هستیم. از سوی دیگر هرچند تولیدات صنعتی واحدهای بزرگ افزایش پیدا کرده اما واحدهای بزرگ معمولاً با مازاد نیروی کار مواجه هستند و به همین دلیل با وجود افزایش تولیدی که هنوز به میزان سال 1390 نرسیده، فرصت شغلی جدید ایجاد نمیکنند. بنابراین واحدهای بزرگ زمینه ایجاد اشتغال زیادی نداشتهاند اما اگر در نظر بگیریم واحدهای کوچک هم به تبعیت از واحدهای بزرگ شروع به حرکت میکنند ممکن است آنوقت مشاغل جدید در واحدهای صنعتی کوچک افزایش داشته باشد. اما در مجموع اگر این بخش را جزئیتر نگاه کنیم میبینیم سهم اشتغال صنعتی اندکی کم شده و سهم فعالیتهای خدماتی افزایش پیدا کرده است. باید در نظر داشت که بخش بزرگی از اشتغال در فعالیتهای خدماتی، کارهای پارهوقت و مشاغل با مزدهای پایین هستند. در تابستان امسال اندکی از نسبت افرادی که بیش از 49 ساعت در هفته کار میکنند کاسته شده است. میخواهم بگویم قطعاً یک اثر مثبت از شوک مثبتی که به اقتصاد ایران وارد شده، در بازار کار دیده میشود؛ ولی تمامی تصویر زیبا و مطلوب نیست. در سال 1395 سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات و تجهیزات مثبت اما سرمایهگذاری در بخش ساختمان منفی است. با این حال، در نهایت شوک مثبت درآمدهای نفتی اثرش را بر بازار کار کشور گذاشته و حالا باید ببینیم در فصلهای دیگر امسال این تاثیر ادامه پیدا میکند یا نه.
به نظر شما اشتغال 800 هزار نفری و وضعیت فعلی بازار کار که شما توصیف کردید چقدر قابل تداوم است؟
زیاد تداوم ندارد. توجه کنید مشاغل مورد اشاره عمدتاً در بخش خدمات متمرکز شده و در بخش تجاری و بازرگانی هستند و ویژگی این مشاغل عدم امنیت آنهاست. بعد از این باید ببینیم تا چه حد ما میتوانیم سرمایهگذاری انجام دهیم. اگر سرمایهگذاری انجام بدهیم میتوانیم به داشتن اشتغال پایدار امیدوار باشیم. در غیر این صورت ممکن است از امکانات و ظرفیتهای موجود استفاده کنیم اما بدون سرمایهگذاری رشد مثبت تولید و اشتغال تداوم نخواهد داشت. مثلاً افزایش 61درصدی استخراج نفت در سال 1395 قطعاً در سال آینده اتفاق نخواهد افتاد. چون ما از همه امکانات خود استفاده کردهایم تا به نقطه فعلی برسیم. برای افزایش رشد اقتصادی کشور باید سرمایهگذاریهای خیلی عظیمی چه در صنعت نفت و چه در عرصههای دیگر انجام دهیم. برای همین به قول آقای دکتر نیلی اقتصاد ما دو چهره دارد، یک چهره زیبا که آثار آن را مشاهده میکنیم و یک چهره زشت که آن طرف ما چالشهای جدی مانند تنشهای داخلی و بینالمللی داریم. اگر سرمایهگذاری رشد نکند و یک تصویر روشن برای افق اقتصادی ایران وجود نداشته باشد، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم در سالهای آینده بهبود قابل توجهی در بازار کار کشور رخ دهد.
فکر میکنید تا پایان سال نرخ بیکاری که فعلاً به 7 /11 درصد کاهش یافته چه تغییری خواهد کرد؟
معمولاً اشتغال در پاییز و زمستان نسبت به تابستان هر سال افت میکند. یعنی همیشه اوج رشد اشتغال هر سالی در فصل تابستان است و در تابستانها بازار کار شرایط خوبی دارند. واقعیت این است که بحثی که اشتغال را پایدار و چشمانداز آن را روشن میکند، سرمایهگذاری است. من فکر میکنم نرخ بیکاری 12 تا 5 /12 درصد یک نرخ معمول بیکاری در اقتصاد ایران است. تابستانها شرایط خیلی خاص است و نرخ بیکاری کاهش مییابد اما در دو فصل دیگر معمولاً این نرخ افزایش پیدا میکند. در ادامه سال اگر نرخ بیکاری ما از 12 درصد بیشتر نشود هم جای تحسین دارد. با این حال من زیاد امیدوار نیستم و نظرم این است که بهرغم آثار مثبتی که گاهی میبینیم، در مجموع وضعیت نگرانکننده است. در واقع این بهبود نرخ بیکاری، مقطعی است و اگر سرمایهگذاری جدیدی اتفاق نیفتد تصویر بازار کار نگرانکننده خواهد شد.
به نظر شما کند شدن روند رشد نرخ مشارکت و جمعیت فعال در تابستان نسبت به بهار امسال چه دلیلی دارد؟
انتظار ما این است که نرخ مشارکت افزایش پیدا کند. چون دیگر جوانان نسبت به پیامدهای مثبت ادامه تحصیل تا حدودی توهمزدایی شدهاند، چراکه میبینند با افزایش سطح تحصیل از شغل خبری نیست. به همین دلیل دیگر مانند گذشته گرایش به دوره دکترا دیده نمیشود. چون بیکاری در میان گروههای دارای مدرک تحصیلی دکترا هم نگرانکننده شده است. بنابراین اگر بدانند ادامه تحصیل در برخی مقاطع عملاً فرصت بهتر در بازار کار را تضمین نمیکند، پس گرایش به اخذ این مدارک کاهش مییابد. از سوی دیگر این همه فارغالتحصیلی که ما در مقاطع ارشد و دکترا داریم، اینها وارد بازار کار میشوند و انتظار میرود نرخ مشارکت افزایش پیدا کند. در مورد مردان در آینده باید حتماً نرخ مشارکت افزایش یابد، چون اصلاً ساختار جمعیتی ایران به نحوی تغییر کرده که جمعیت دانشآموز و دانشجویی کمتری در آینده خواهیم داشت. در مقاطع کارشناسی شاهد هستیم که تعداد دانشجویان نسبت به گذشته کاهش یافته است. چون اصلاً دیگر جمعیت جوان ما به اندازه گذشته نیست. مساله دیگر این است که آیا زنان با طولانی شدن دوران بیکاری همچنان در بازار کار میمانند یا اینکه آنها هم ناامید میشوند و مثل دورههای قبل از بازار کار خارج میشوند. تجربه سالهای گذشته نشان میدهد اگر شرایط بازار کار بهتر شود، زنان علاقه بیشتری نشان میدهند که در بازار کار بمانند و در شرایط سختتر خیلی از آنها از بازار کار خارج میشوند. در سالهای 1394 تا 1396 حضور زنان در بازار کار به نحو چشمگیری بیشتر شده و نرخ مشارکت زنان مجدداً افزایش یافته و به 16 درصد رسیده است.
سهم زنان از کل جمعیت تازهوارد به شغل رسیده نیز 33 درصد شده است.
این وضعیت از یکسو مناسب و از یکسو هم نامناسب به نظر میرسد. از این نظر مطلوب است که زنان فرصتی در بازار کار پیدا میکنند اما از نظر دیگر نشان میدهد چون میزان قابل توجهی از اشتغال ما در فعالیتهای خدماتی و اشتغال غیررسمی است و سرمایهگذاری بلندمدت و اشتغال پایدار هنوز در بازار کار ما آنقدر جدی نیست، بنابراین مشاغل ناپایدار با مزدهای پایینی وجود دارند که ویژگی آنها جذب بیشتر زنان با مزد پایین نسبت به مردان است.
نکته بعدی تمرکز اشتغالزایی در مناطق شهری است. در این دوره جمعیت فعال در مناطق روستایی هیچ تغییری نداشته و علاوه بر 600 هزار نفر جمعیت فعال شهری اضافهشده به بازار کار، بیش از 150 هزار نفر از بیکاران شهری نیز در این دوره به شغل رسیدهاند. آیا این اتفاق به مهاجرت از روستا به شهر دامن نخواهد زد؟
واقعیت این است که اصلاً روستاهای ما توان اشتغالزایی ندارند. انتظار میرود که بخش کشاورزی در آینده مکانیزه شود و نیروی کار آن بخش هم کم شود. کشاورزی سنتی با نیروی کار مازاد مواجه است و هرچقدر به سمت مدرن شدن حرکت کند، به نیروی کار کمتری نیاز خواهد داشت. پس اصولاً بخش کشاورزی توان اشتغالزایی ندارد و دوم اینکه اگر شما فعالیتهای خدماتی در روستاها را نگاه کنید میبینید تقریباً اشباع شده است. تحولی هم در روستاها ایجاد نشده و زمینهای برای مشاغل غیرکشاورزی در روستاها بیش از این وجود ندارد. به همین دلیل است که همچنان مهاجرت ادامه دارد. چون زمینه اشتغالزایی در روستا وجود ندارد، نیروی کار به شهر میرود و افزایش بیکاری در شهر اتفاق میافتد. در مورد مساله مهاجرت هم باید بگویم که بروز این مساله ناگزیر است و در همه کشورهای دنیا هم وضعیت مشابه بوده است. مثلاً در کشور استرالیا که بزرگترین صادرکننده گوشت، گندم، کره و اقلام مشابه در دنیاست اشتغال بخش کشاورزی سه درصد از کل شاغلان این کشور است. یعنی اگر شما بخواهید یک کشاورزی مدرن داشته باشید، کشاورزی مدرن امروز به نیروی کار زیادی نیاز ندارد. پس اینکه ما انتظار داشته باشیم روستاها زمینه اشتغالزایی زیادی داشته باشند نمیشود مگر اینکه واقعاً زمینه گردشگری روستایی را ایجاد کنیم. مناطقی هم داریم که از نظر طبیعی و تاریخی ظرفیتهایی دارند که برای همه اینها به سرمایهگذاری نیاز است. یا صنایع غذایی روستایی را گسترش دهیم. آن موقع میتوان به اشتغالزایی در روستاها امیدوار بود.
بررسی جمعیت شاغلان در سه بخش کشاورزی، صنعت و خدمات طی تابستان سال گذشته تا تابستان امسال نشان میدهد که از 800 هزار نفر شاغلان جدید، 100 هزار نفر در بخش کشاورزی، 200 هزار نفر در بخش صنعت و 500 هزار نفر در بخش خدمات بودهاند. این وضعیت چه پیامهایی میتواند داشته باشد؟
حتی ایجاد 100 هزار شغل در بخش کشاورزی هم فراتر از حد انتظار است. واقعاً کشاورزی ما توان و پتانسیل ایجاد مشاغل جدید را ندارد. اما بخش خدمات برای ایجاد فرصتهای شغلی به سرمایهگذاریهای جدی و زیادی نیاز ندارد، شما واردات هم داشته باشید میتوانید در بخش توزیع مشاغل جدیدی داشته باشید. واردات به خودی خود نه بد است نه خوب، شما باید ببینید این واردات چه بوده است. اگر کالای سرمایهای و واسطهای باشد میتواند ظرفیتهای تولید را بالا ببرد اما اگر وارداتی باشد که جایگزین تولید داخلی شود این در آینده مشکلات جدی حتی برای حفظ اشتغال ایجاد خواهد کرد. به هر ترتیب درست است اقتصاد یک تکانی خورده و در بازار کار هم پیامدهای مثبتی داشته است؛ اما این تکان لازم است اما اصلاً کافی نیست. چون با سرمایهگذاری جدی همراه نیست. البته رشد سرمایهگذاری در بخش ماشینآلات و تجهیزات از حالت منفی خارج شده اما رشد آن هنوز اندک است. اگر بعد از چهار یا پنج سال رشد منفی، سرمایهگذاری در سال 1395 به رشد پنج یا ششدرصدی مثبت دست پیدا کرد، باز هم تا مثل گذشته شود زمان نیاز دارد. یعنی ما هنوز خیلی فاصله داریم تا به وضعیت سال 1390 برسیم. برای حل مشکل بازار کار به تغییر اساسی در فضای کسبوکار نیاز داریم که این تغییر بتواند به بخش خصوصی اطمینان خاطر بدهد تا سرمایههای خود را به سوی فعالیتهای اقتصادی مولد و بلندمدت هدایت کند. سالهاست که اقتصاد ایران در شرایط صبر و انتظار باقی مانده است و با تداوم این شرایط، بخشهایی از منابع مالی به ارز تبدیل و از کشور خارج میشوند.
در آخرین کارنامه فصلی بیکاری نرخ بیکاری جوانان 15 تا 24 سال معادل 3 /27 درصد و نرخ بیکاری جوانان 15 تا 29 سال معادل 4 /24 درصد در حالی گزارش شده که نرخ بیکاری کل 7 /11 درصد محاسبه شده است. به نظر شما چرا همچنان نرخ بیکاری جوانان حادتر از نرخ بیکاری کل است و این وضعیت در ادامه تشدید خواهد شد یا نه؟
در دنیا هم معمولاً نرخ بیکاری جوانان دو برابر نرخ بیکاری ملی است. به دلیل اینکه جوانان وقتی وارد بازار کار میشوند مدتی طول میکشد تا موقعیت شغلی مدنظر خود را پیدا کنند تا بتوانند در آن کار کنند. یعنی طبیعی است همواره جوانان جزو بیکاران باشند. علاوه بر این، چون مطمئن نیستند در کدام شغل میتوانند دوام بیاورند، شغل عوض میکنند و مدتی طول میکشد تا به یک ثبات شغلی برسند. بنابراین نرخ بیکاری جوانان در کشورهای مختلف دنیا بالاست. هرچند بین نیازهای بازار کار و مهارت فارغالتحصیلان آموزش عالی ایران ارتباط مناسبی وجود ندارد؛ ولی مشکل اصلی بیکاری جوانان تحصیلکرده در طرف تقاضای بازار کار است. در شرایطی که بنگاهها گرایش زیادی به استخدام ندارند چرا باید یک نیروی کار بدون تجربه را استخدام کنند، آنها حتی میتوانند نیروی کار باتجربه را با حقوق پایین استخدام کنند. در کارخانههای بزرگ نیروی کار با 10 سال سابقه کار با حداقل مزد کار میکند. هر سال با او تسویه حساب میکنند و سال بعد با همان حداقل مزد با او قرارداد میبندند. با این حال هر چقدر که جوانان ما تخصص بیشتری داشته باشند، امید به آینده آنها بیشتر خواهد بود. در شرایط کنونی بنگاهها نیاز چندانی به نیروی کار جوان و تحصیلکرده ندارند. بهبود چشمانداز و کاهش ریسک در فضای کسبوکار، و رشد سرمایهگذاری و تولید، به ویژه در فعالیتهای دانشبنیان، میتواند به کاهش بیکاری جوانان منجر شود.