شفافسازی برای کسب اعتماد
خلأهای بازار موسسههای خیریه در گفتوگو با احمد پورفلاح
احمد پورفلاح میگوید: شفافسازی عملکرد موسسههای خیریه و اطلاعرسانی مناسب در این زمینه میتواند موثر باشد تا مقداری آگاهی در مردم ما بیشتر شود و بتوانند در تصمیمگیری برای امور خیریه، بهتر عمل کنند.
احمد پورفلاح یکی از نمایندههای فعالان بخش خصوصی در شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی و عضو هیات امنای موسسه خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان (محک) مانند رئیس کمیته امداد معتقد است که آشفتهبازار موسسههای خیریه به اعتماد مردم نسبت به موسسههای خیریه شناسنامهدار صدمه وارد میکند. در همین حال پورفلاح متذکر میشود که راهکار این مساله گسترش سهم عمومیها و دولت در این حوزه نیست بلکه با رشد بخش خصوصی میتوان به بهبود این بازار امیدوار شد. از نگاه او، برای حل این مساله شفافسازی بهترین نسخه است و شفافسازی در حسابهای مالی و نحوه فعالیتهای موسسههای خیریه به کسب اعتماد مردم نسبت به این موسسهها میتواند کمک کند. مشاور عالی هیاتمدیره محک همچنین به برتریهای بخش خصوصی نسبت به بخش عمومی فعال در بازار موسسههای خیریه اشاره و به عنوان مثال خاطرنشان میکند که حتی برخی از این موسسهها آنقدر فعالیتهایشان توسعه یافته که میتوانند بخشی از نیازهای متقاضیان نیازمند کشورهای دیگر مانند افغانستان، پاکستان، عراق و آذربایجان را هم پوشش دهند.
♦♦♦
رئیس کمیته امداد اعتقاد دارد خلأهای قانونی در تعیین مرجع صدور مجوز و ناظر بر عملکرد موسسات خیریه زمینه را برای سوءاستفاده برخی از این موسسات و بیاعتمادی جامعه نسبت به شناسنامهدارها فراهم کرده است. شما چه ارزیابیای از وضعیت آشفتهبازار موسسههای خیریه دارید؟
من هم با ایشان همعقیده هستم که در بحث موسسههای خیریه مثل خیلی از بخشهایی که به هر حال پارامترهای اقتصادی در آن دخیل است، عدهای فرصتطلب و قانونگریز وارد میشوند و از این فرصت خدایی برای حمایت از محرومان و حمایت از نیازمندان به آن دستدرازی میکنند. اما توصیهام به خیلی از موسسههای خیریه که روی اصول و طبق قانون فعالیت میکنند، این است که خودشان با شفافسازی اعتماد عمومی را جلب کنند. خوشبختانه درصد بالایی از جامعه آگاهی فوقالعادهای پیدا کردهاند و به راحتی در دام یکسری فرصتطلبیهای اینچنینی نمیافتند. در حال حاضر هم موسسههایی وجود دارند که تراز مالیشان به صورت شفاف در سایتهای آنها ثبت میشود، مسیر آینده آنها مشخص است و گزارشهای قانونی حسابرسها و بازرسان مرتب توسط آنها منتشر میشود یا اینکه برنامههای استراتژی پنجساله برای خود تعریف و حتی برنامه یکسالهای را در نظر میگیرند که در سایت خود منتشر میکنند. این موسسهها نحوه سرویسدهی کاملاً مشخصی دارند و رضایت مشتریان آنها به مردم این آگاهی را میدهد که این موسسهها با کسانی که قصد خدمت ندارند و میخواهند سوءاستفاده کنند، تفاوت دارند. ضمن اینکه باید با قوانین سفت و محکمتری جلوی برخی سوءاستفادهها گرفته شود اما دستاندرکاران واقعی موسسههای خیریه و تشکلهای این حوزه نباید نگران و ناامید باشند که آن موسسههای متخلف باعث میشوند موسسههای شناسنامهدار هم زیر سوال بروند. خوشبختانه مردم قدرت تشخیص پیدا کردهاند و در میانمدت متوجه میشوند که فرق موسسههای مسوول و موسسههایی که صرفاً در جهت مالاندوزی حرکت میکنند، چیست. این موسسههای معتبر در جذب منابع میبینند که تشخیص مردم کاملاً درست است. با این حال از وظایف موسسههای خیریه این است که خودشان با اطلاعرسانی، شفافسازی، آگاهی دادن و قانونمند حرکت کردن مردم را به سمت موسسههایی هدایت کنند که واقعاً مردمنهاد هستند و میخواهند باری از بار دولت کم کنند و بخشی از نیازهای جامعه را پاسخ دهند. چنین موسسههایی در دیگر کشورها هم وجود دارند و باید بعضی از تشکلها و نهادهایی که مردم تشکیل میدهند، این بارها را به دوش بکشند و البته بهتر، دقیقتر و سریعتر از دولت عمل میکنند. به عنوان کسی که سالها دست کوچکی در موسسههای خیریه دارد، میخواهم بگویم که جای نگرانی نیست اما باید بخشهای نظارتی و دستگاههای نظارتی در این زمینه حساس باشند. با این حال باید بگویم این وضعیت مورد اشاره شما، در روند فعالیت موسسههای خیریه بیتاثیر هم نیست. ممکن است با فعالیت برخی موسسههای خیریه غیرمعتبر میزان ناچیزی از مردم به سمت آنها جذب شوند اما وقتی بعداً مشخص میشود این موسسهها ذیصلاح نبودند و تنها از این عنوان استفاده کردهاند، مقداری از موسسههای خیریه معتبر فاصله خواهند گرفت. به نظر من کسی که میخواهد کار خیری انجام دهد، حالا یک مرتبه ممکن است مسیر را اشتباه برود اما بالاخره مسیر صحیح را پیدا خواهد کرد. در واقع اینطور نیست که آشفتگی بازار موسسههای خیریه بر عملکرد موسسههای خیریه معتبر بیتاثیر نباشد اما خب این تاثیر قابل توجه هم نیست.
تاکنون اخباری درباره تخلفات مالی در موسسههای خیریه شنیدهایم که البته بیشتر آن مربوط به موسسههای خیریه عمومی بوده است تا موسسههای غیرعمومی. به نظر شما سازوکار موسسههای خیریه غیرعمومی با موسسههای عمومی چه تفاوتهایی دارد؟
خیلی از نهادهای عمومی زمانی کار خود را شروع کردند که هنوز فضا برای حضور نهادهای مرتبط با بخش خصوصی وجود نداشت. به هر حال خدماتی هم انجام دادند و نباید منکر این اقدامات آنها شد. اما همانطور که قرار است در خصوصیسازی همه مسوولیتهایی که مردم میتوانند انجام دهند را به مردم واگذار کنیم، امیدوارم به تدریج این نهادهای مورد بحث هم به بخش مردمی واگذار شوند یا فضا را برای حضور قویتر و بیشتر سازمانهای مردمنهاد مهیا کنند و نهایتاً این مسوولیت از دولت گرفته شود. بهتر است دولت اجازه دهد موسسههای عمومی خیریه به تدریج به بخش خصوصی و مردمی سالم واگذار شود. بخش خصوصی ما واقعاً اگر بخواهد در این حوزه درست عمل کند، با توجه به دیدگاه مناسب مردم ما در مورد انجام کارهای خیر میتوانم بگویم به هیچ عنوان چالشی از نظر تامین منابع نخواهند داشت اما گاهی اوقات حجم تقاضا میتواند بیشتر از توان سرویسدهی موسسههای خیریه باشد. به همین دلیل از نهادهای دیگری که مرتبط با این حوزه هستند مانند سازمان تامین اجتماعی یا وزارت بهداشت انتظار داریم حمایت از موسسههای سالم را که امتحان پس دادهاند سرلوحه خود قرار دهند یا سازمانهایی مثل سازمان امور مالیاتی باید کاری کنند که موسسههای خیریه بتوانند با کمترین هزینه بالاترین سرویس را عرضه کنند. فکر میکنم موسسههای خیریه ما تاکنون چالشهای زیادی نداشتند جز بالا بودن متقاضیان از تهران و شهرستانها که البته برای آنها عرضه سرویس به شهرستانها هزینههای بیشتری را به همراه دارد. پیدا کردن عزیزانی در شهرستانها که بتوانند اهداف بخش مرکزی را در شهرستانها پیاده کنند هم مقداری نیاز به گذر زمان دارد.
به گفته برخی فعالان این حوزه، دریافت مجوز برای شروع به کار یک موسسه خیریه، پروسهای سخت و زمانبر است اما آیا در حوزه نظارت هم وضعیت چنین است و سختگیرانه کار نظارت را انجام میدهند؟
مجوز داشتن همه کار نیست و شروع به کار یک موسسه خیریه تنها به گرفتن مجوز ختم نمیشود. برای نظارت هر سال یا هر دو سال که بخواهند با توجه به اساسنامه خود هیاتمدیره را عوض کنند، دوباره آن مکانیسمهای نظارتی فعال میشود اما به نظر من جنبه محدودکننده ندارد. تاکنون در این حوزه به مشکل برنخوردیم و به هر حال یکسری مستندات میخواهند و چه در اساسنامه و چه در مجامع اگر تغییراتی صورت گیرد، آن را بررسی و تایید میکنند و به نظر نمیآید مشکلی در این زمینه وجود داشته باشد. با این حال شاید در نظارت محدودیتهایی وجود داشته باشد و نیروی کافی برای انجام این نظارت نداشته باشند که در این مورد باید این نیروها را افزایش دهند تا هر کسی فرصت حضور در این فضا را پیدا نکند که بعداً مردم را مایوس کند و انگیزه آنها برای کمک به موسسههای خیریه را از بین ببرد. در مورد نظارت باید خاطرنشان کنم سازمانهای نظارتی در کشور زیاد هستند. مثلاً وزارت کشور یا نیروی انتظامی و سازمانهای امنیتیای هستند که در این حوزه نظارت میکنند و در برخی مواقع مجلس شورای اسلامی هم این وظیفه نظارتی را انجام میدهد. به عنوان یک بخش خصوصی فعال در این حوزه تاکنون در زمینه نظارت با مشکلی مواجه نبودیم. حالا ممکن است زمانبری بیشتری را هم برای انجام کارها به خود اختصاص دهد اما نهایتاً چون سوءنیتی وجود ندارد و همه فعالیتها بر اساس حسن نیت و در جهت حمایت است، ما مشکلی نداشتیم. سازمانهایی که در این حوزه شناختهشده هستند و به مردم کمک میکنند، به نظرم کوتاهی نمیکنند. سازمانهای نظارتی و دولت در این حوزه فعالیتها و حمایتهای لازم را انجام میدهند.
از نگاه رئیس کمیته امداد و برخی نمایندههای مجلس که نسبت به عدم شفافیت مالی برخی موسسههای خیریه گلایه دارند در این زمینه نیاز به اصلاحاتی در قوانین است. به نظر شما در این حوزه اصلاح قوانین ضرورتی دارد؟
زمان که پیش میرود، نمیتوان با آن مکانیسمهای 40 سال پیش سازمانها را اداره کرد. بهخصوص در مقطع فعلی که پیچیدگی فضای مجازی و آیتی باعث شده احتمال سوءاستفاده و کلاهبرداری به وجود بیاید نهایتاً باید قوانین در جهت حمایت از بنگاهها، سازمانها و موسسههایی که آسیبهای این شکلی میبینند، مقداری متفاوت از گذشته شود چراکه شکل ناهنجاریها هر روز در حال تغییر است و نحوه برخورد با ناهنجاریها هم باید بهروز شود. به همین دلیل به نظرم در این حوزه نیاز به بازنگریهایی است.
برخی معتقدند سخنان اخیر رئیس کمیته امداد میتواند به منزله گسترش سهم عمومیها و دولت در این بخش باشد. به نظر شما این اتفاق میتواند به نفع اقتصاد کشور باشد؟
اگر اینطور باشد مطلقاً به نفع اقتصاد کشور نیست. دولتی کردن موسسههای خیریه موجب میشود دولت از اهدافی که برایش تعریف شده (مانند خصوصیسازی و اقتصاد مقاومتی) فاصله بگیرد و مطمئن باشید سرویسدهی بخش دولتی در این حوزه هم مطلقاً نمیتواند مانند سرویسدهیهای بخش خصوصی مسوول در این حوزه باشد. در مقطع فعلی کماکان بخش دولتی بیشترین سهم و حضور را در این عرصه دارد. علت آن هم این است که به دلیل قدیمیبودن و منابعی که موسسههای دولتی در اختیار دارند و شبکههای گستردهای که برای آنها مهیاست، میتوانند سهم بیشتری در بازار داشته باشند. با این حال سرعت رشد و توسعه در بخش خصوصی بیشتر از بخش عمومی و دولتی به نظر میرسد. در این مورد برای افزایش سهم بخش خصوصی در این حوزه، دولت باید همراهی کند و مردم به انجام امور خیریه تشویق شوند. تبلیغات و اطلاعرسانیها هم نباید هیجانی و دستوری باشد. نهادهایی مانند صداوسیما باید فضای بیشتری را در اختیار موسسههای خصوصی و مردمنهاد قرار دهند تا اطلاعرسانی مناسبی شود و به این ترتیب این موسسهها تقویت شوند و بتوانند آن انتظاری را که جامعه از آنها دارد جامه عمل بپوشانند. امروز موسسههایی داریم که نهتنها به نیاز داخلی توجه دارند و به اقشار آسیبدیده داخل کشور کمک میکنند بلکه حتی بدون دریافت هزینهای به کشورهای اطراف ما مانند افغانستان و عراق هم سرویس میدهند و خدماترسانی خود را در حوزه بینالمللی مطرح کردهاند. به همین دلیل این موسسههای داخلی ما در دنیا هم صاحب اعتبار شدهاند و هیچ مجمع عمومی موسسههای خیریه در دنیا نیست که تشکیل شود و از موسسههای خیریه ایرانی دعوت نکند. البته همانطور که عرض کردم، تقاضا در ایران هم زیاد است اما تقاضاهایی که از خارج میآید، مربوط به آدمهای واقعاً دست از دنیا شسته است که تعداد آنها هم آنقدر زیاد نیست که فکر کنیم هر روز مثلاً 100 نفر از عراق یا افغانستان برای بهرهمندی از این کمکها به ایران میآیند. به هر حال این موسسههای خیریه ایرانی میتوانند بگویند دلیلی ندارد از نیازمندی که از آن طرف مرز وارد ایران شده است، حمایت نکنند. اکنون برخی از موسسههای خیریه مسوول، این کار را انجام میدهند و همچنین به تبعیت از افزایش تقاضا برای بهرهمندی بیشتر از خدمات موسسههای مطرح و مردمی، آنها دارند فضای کار خود را گسترش میدهند. مثلاً یکی از موسسههای خیریهای که بنده در جریان کار آن هستم، ظرفیتهای خدمترسانی خود را طی سه سال اخیر عملاً 100 درصد افزایش داده است. این موسسه نهتنها به کشورهای عراق و افغانستان بلکه به آذربایجان و ارمنستان هم خدماتی ارائه میکند و حتی خانوادههای آنها را رایگان بیمه میکند و یک ریال هم نمیگیرد. به هر حال این کودکان خارجی مبتلا به همان امراضی هستند که کودمان ما در ایران مبتلا هستند. مثلاً کودک سرطانی زیر 14 سال که از افغانستان به ایران آمده یا مقیم ایران است.
در مجموع به نظر میرسد شما هر چند معتقدید بازار موسسههای خیریه آشفته است اما راهکار را در کاهش سهم بخش خصوصی در این بازار نمیدانید؟
بله، کاهش سهم بخش خصوصی اصلاً راهکار نیست. به نظر من، شفافسازی عملکرد موسسههای خیریه و اطلاعرسانی مناسب در این زمینه میتواند موثر باشد تا مقداری آگاهی در مردم ما بیشتر شود و بتوانند در تصمیمگیری برای امور خیریه، بهتر تصمیمگیری کنند. مردم باید مثلاً از اعضای هیاتمدیره هر کدام از این موسسههای خیریه مطلع باشند و بدانند که هر کدام از این افراد چقدر متعهد هستند. دولتی کردن امور راهکار نیست. امروز در ایران زیبنده نیست که هیچ پدیدهای دولتی شود.
شما به شفافسازی به عنوان بهترین نسخه اشاره کردید اما آیا اکنون موسسههای خیریه الزامی در این مورد دارند؟
به هر حال موسسههای خیریه بزرگ کشور ما اکنون الزام قانونی دارند که حسابرس رسمی داشته باشند و ترازنامه ارائه دهند اما خب همانطور که ممکن است خیلی از فعالان اقتصادی با یک موبایل فعالیت کنند و از دادن عوارض دولتی گریز داشته باشند، امکان دارد در موسسههای خیریه هم چنین مواردی پیدا شود اما به هر حال باید با رصد، کنترل، نظارت و برخورد کردن، تخلف در این حوزه را کمتر کرد.
پس اتفاقاتی را که باعث گلایه اخیر رئیس کمیته امداد شده ناشی از ضعف در نظارتها میدانید؟
البته من عبارت ضعف را به کار نمیبرم بلکه بیشتر انتظار نظارتی مطرح است. در حوزه نظارت هم بخش خصوصی این فضا را ندارد که کار نظارت بر بخش عمومی انجام دهد و بخش خصوصی تنها میتواند در شبکههای خودش نظارت کند که افراد سالم حضور داشته باشند. نظارت وظیفه قوه قضائیه و نهادهای نظارتی مرتبط با حکومت است.
آیا تاکنون برای حل چنین مسالهای بخش خصوصی به مشارکت یا برگزاری جلسهای دعوت شده است؟
تاکنون چنین توفیقی نداشتم و امکان دارد کمیته امداد با دبیر کل یا هیاتمدیره ما جلساتی را برگزار کرده باشد اما من به عنوان عضو هیات امنا اطلاعی ندارم. با این حال سعی کردیم همیشه این ارتباط با بخش دولت را حفظ کنیم و در جهت انتقال تجربیات و رسیدن به یک همدلی و همکاری بیشتر اقداماتی انجام دهیم و در این مورد همیشه از همکاری استقبال کردیم و کماکان هم استقبال میکنیم. معمولاً این همکاریها بیتاثیر هم نیست. وقتی بخش دولت از جریان کار موسسههای خیریه معتبر مطلع میشود، واقعیت این است که مقداری از محدودیتهای این موسسهها را میتواند کاهش دهد و حتی در مواقعی که نیاز باشد، حمایتهایی صورت گیرد. از سوی دیگر نکته قابل توجه این است که ما هم به خیلی از نهادهای دولتی حتی سرویس میدهیم. از بالاترین نهاد تا در سطح شهرداریهای محلات به ما کودک مبتلا به سرطان معرفی میکنند. موسسه ما امروز یک برنامه استراتژیک پنجساله مینویسد و سپس این برنامه پنجساله را به برنامههای یکساله تقسیم و انحرافها را ارزیابی میکند و دوباره در اواسط سال بازنگری انجام میدهد و با توجه به شرایط خودش را متناسب با تغییرات شرایط میکند. در سال 2016 محک بین تمام موسسههای خیریه مثل خودش که در دنیا زیاد هم هست و تنها 160 موسسه خیریه از آمریکا شرکت کرده بودند و تعداد کل آنها به 500 موسسه خیریه هم میرسید، رتبه چهارم را کسب کرد. این انتخاب به دلیل شفافسازی، مشتریمداری و تاثیرگذاری محک بود. اگر ما پارامترها و دانش روز را نداشتیم، نمیتوانستیم به چنین موفقیتی برسیم و بخش دولتی کشور باید فرصت ظهور و فعالیت به چنین موسسههای خیریه غیردولتی را بدهد.