حکمرانی خوب در شهر
چطور میتوان تهران را خوب اداره کرد؟
اصلاحطلبان در قامت احیاکنندگان فصل هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که قریب به 20 سال معطل و مغفول مانده بود در اداره شهرها سنت و مسیر جدیدی را بنیان گذاشتند. احیای نهاد شورا آغاز بستر و هموارکننده مسیری بود که در آن مدیریت هدفمند و فرآیندی در حوزه شهری اهمیت پیدا کرد.
اصلاحطلبان در قامت احیاکنندگان فصل هفتم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران که قریب به 20 سال معطل و مغفول مانده بود در اداره شهرها سنت و مسیر جدیدی را بنیان گذاشتند. احیای نهاد شورا آغاز بستر و هموارکننده مسیری بود که در آن مدیریت هدفمند و فرآیندی در حوزه شهری اهمیت پیدا کرد. عرصهای که به سبب پیچیدگیها و ایجاد نیازهای جدید، دیگر با روشها و متدهای سنتی و کهنه قابل هدایت و مدیریت نبود. اساساً ابتداییترین تعریف سیاست در حکمرانی مطلوب شهرها معنا پیدا میکند. این توجه و تمرکز در مسائلی همچون امنیت روانی، ایجاد فضای پرنشاط و باطراوت، تسهیل زندگی شهری، پاکیزگی و پالایش شهرها از آلودگی و همچنین در افزایش نقش شهروندان در مدیریت شهری جلوه پیدا میکند. اما در اینجا نکته مهمی هم وجود دارد که به نظر میرسد توجه و اهتمام به آن در سالهای اخیر با چالش و نوعی بیاعتنایی مواجه شده است که میتوانیم در ذیل پارادایم و سرمشق حکمرانی خوب آن را ردهبندی کنیم.
تهران با نزدیک به ۹ میلیون نفر جمعیت ساکن به عنوان بیست و پنجمین شهر بزرگ جهان امروز با مشکلات فراوانی مواجه است که عمدهترین بحران آن کسری منابع مالی و تورم نامتعارف ساختار بوروکراسی حاکم بر آن است که به تناسب این حجیم شدن از چالاکی و کارآمدی اداره آن کاسته و خدماترسانی به شهروندان را با موانعی مواجه ساخته است. امروز در تهران نابرابری در برخورداری از امکانات شهری وجود دارد که متاسفانه عدالت شهری را نادیده میگیرد و مساله مدیریت شهروندمدار را نیز با حاشیههایی روبهرو میکند. در حوزه مدیریت شهروندمدار هم رسانهها و هم مراکز آموزشی و علمی در کنار ارتباط مستمر و مداوم مدیران شهری با مردم از اهمیت زیادی برخوردار هستند چراکه فرهنگسازی برای حاکم شدن این دیدگاه را فراهم میکنند. هرچند پرهیز از دعواهای سیاسی و تسری رقابتهای سیاسی و جناحی به عرصه عمومی شهر نیز یکی از مسائل مهم در نهادینهسازی این فرهنگ است. این فرهنگ سیاسی حکمرانی خوب را وارد مرحله بالاتری میکند که ثمرات و نتایج آن در منافع عمومی شهر روشن میشود. اما این حکمرانی خوب به چه معنا میتواند در مدیریت شهرها مورد توجه قرار بگیرد؟
دو چالش و یک راهکار
حکمرانی خوب به منزله استفاده بهینه از منابع در جهت توسعه اقتصادی و اجتماعی در سالهای اخیر همواره مورد توجه پژوهشگران و محافل علمی قرار گرفته است. در این حوزه صرفاً شهرداری نقش ندارد، بلکه عرصه مدنی، بخش خصوصی و شهروندان هم در تعامل و همکاری با نهاد اجرایی نقشی مهم ایفا میکنند. در جهان امروز با گسترش شهرنشینی و درهمتنیدگی مناسبات و ارتباطات فردی یا نهادی صنفی، پیدایش نیازها و مطالبات جدید و همچنین رشد آگاهیهای اجتماعی و سیاسی ضرورت حرکت و اقدام در جهت تحقق حداکثری این نگاه بیش از پیش احساس میشود که میتواند دو چالش عمده امروز یعنی نابرابری شهری و کارآمدسازی سازوکارهای اداره شهر را در سایه مدیریت مشارکتمحور برطرف کند و با تقویت سرمایه اجتماعی که شاخص مهمی برای توسعه پایدار است، به تسهیل سیاستهای توسعهای شهر کمک شایانی داشته باشد. از سوی دیگر این الگوی مدیریتی در سیاستگذاری شهری شاخصها و ملاکها و الزامات دیگری هم دارد. وفاقگرایی، شفافیت و پاسخگویی و همچنین کارایی و اثربخشی هم در این حوزه نقش مهمی بر عهده دارند. همچنین تقویت
دولت شهرها، مشارکت شهروندان در اداره شهر، بهره گرفتن از روشها و متدهای فرآیندی و پروسهای مشارکتمحور از مهمترین عوامل و زمینههای گسترش هرچه بیشتر این ایده و رویکرد مدیریتی است. در بستر حکمرانی مطلوب است که میتوان ساختار و مهندسی بودجه مناطق تهران را تغییر داد و بر اساس عدالت آن را بازتنظیم کرد. رویهای که به غلط و بر اساس شاخص میزان درآمد تعریف شده و موجب گسترش فاصله و شکاف میان مناطق مختلف شده است. همچنین مساله تراکمفروشی و فروش فضای شهری که آسانترین و در دسترسترین شیوه ایجاد منابع مالی برای شهرداری است، ترافیک و آلودگی هوا و مبارزه با فساد سازمانیافته هم در این الگو قابل رفع است. اینکه به جای فروش شهر که در حقیقت به حراج گذاشتن و فروش آرامش شهروندان است، از شیوهها و مسیرهای علمیتر و مرسومتری همچون اخذ مالیات چه مستقیم و چه غیرمستقیم برای اداره بهتر شهر استفاده شود و با شفافیت محل هزینه شدن آن را به ساکنان شهر گزارش داد، هم حتماً یکی از مهمترین دستاوردهای حاکمیت مطلوب شهری است. فراموش نکنیم که انضباط مالی، برنامهمحوری امروز که نگاه و اندیشه اصلاحطلبانه بر شهرداری و شورای شهر حاکم است، بهترین فرصت برای رونق بخشیدن به این سبک و شیوه مدیریتی است که در سایه آن زندگی آرامتر، شادتر و راحتتری در حوزه شهری برای ساکنان شهر به ارمغان بیاوریم.
الزامات حکمرانی خوب شهری
برای بهبود حکمرانی مطلوب در مدیریت شهری، بیشک باید، رویکردهای مبتنی بر شفافیت و نظارت و مقابله با فساد، عمدهترین اقدامات و سیاستهای شهرداری تهران باشد. عمده چالشهای موجود بعد از بازپسگیری 14ساله شورا و شهرداری تهران از مدیریت جریان اصولگرا، از چند منشأ بیشتر برنخاستهاند یا دستکم از این عوامل تاثیر تعیینکنندهای پذیرفتهاند: یکی فقدان نگاه عدالتخواهانه و دیگری عدم باور و اهتمام به مکانیسمهای ساختارمند و فرآیندی که در آن شفافیت و تصمیمگیری در اتاق شیشهای از نقش و جایگاه مهمی برخوردار است. نقش شفافیت و اتاقهای شیشهای بیشک تاثیر فوقالعادهای بر بهبود شرایط برای مقابله با فساد دارد. برای نمونه مصداقهایی وجود دارند که البته پیشتر نیز بر آنها اصرار کردهایم و تاثیر زیادی در روشن شدن شرایط برای مدیریت بهتر در شهرداری تهران میگذارد و میتوان به بخشی از آنها نگاهی انداخت. واگذاریها، مناقصهها و اسناد مالی و عموماً حوزههای مالی و اقتصادی شهرداری عمدتاً شفاف نبوده و در خلأ صورت پذیرفتهاند. واگذاری دو پروژه شهر آفتاب و فروشگاه شهروند از نمونههای بارز این دست اتفاقات است که بدون طی مراحل قانونی مناقصه واگذار شدهاند. درباره این دو نمونه نص صریح مصوبه شورای چهارم نادیده گرفته شد و سایر نهادهای ذینفع و ذیصلاح که بر اساس این مصوبه میتوانستند در این روند مشارکت داشته باشند، با نگاهی انحصاری و فرآیندی غیرقانونی کنار گذاشته شدهاند. یا در موضوع قیمتگذاری هم با همین رویکرد و عدم شفافیت ابهامات فراوانی وجود دارد. در همین بستر مواجهه و مبارزه با فساد سیستماتیک و رانتخواری و رانتزایی با بهرهگیری از ساختار هوشمند و روشن و فرآیندی و پروسهای دیدن روندها و فرآیندها ضرورتی دوچندان پیدا میکند.
تصویر ساده از نیروهای انسانی که در دهه گذشته به شکلهای مختلفی وارد ساختار اداری شهرداری تهران شدهاند خود نمایشگر سطحی از غیرشفاف بودن ساختار مدیریتی است. طبق آمار موجود بیش از ۱۳۰ هزار نفر از شهرداری تهران حقوق میگیرند در حالی که به صورت رسمی شهرداری تهران تنها 68 هزار نفر پرسنل دارد و این وضعیت در حالی است که به نوعی پیمانکاران پروژههای شهری را نیز به عنوان واسپاری تحویل گرفته بودهاند. شهرداری تهران هر ماه نزدیک به ۵۵۰ میلیارد تومان به عنوان حقوق به پرسنل خود پرداختی داشته و این عدد بار بسیار سنگینی را به لحاظ هزینههای جاری بر دوش تهران گذاشته است.
در کنار همه اینها باید در نظر داشت که در حال حاضر بخش عمدهای از نیروهای شهرداری بهویژه مدیران از نیروهای بازنشستهاند و بخشی از نیروها هم از بخشهای دولتی دیگر در شهرداری به خدمت گرفته شدهاند که باید این افراد به محل کار خود برگردند. وضعیت در برخی از شرکتها و سازمانهای وابسته به شهرداری بسیار اسفناک است. برای مثال در شرکت بهرهبرداری مترو بیش از چهار هزار نفر هیچ پستی ندارند و اصطلاحاً به کارمندان بیکار معروف شدهاند.