بریده روزنامهها
دسترسی سه سوته به مواد
نوشت: پک محکمی به پایپش زد و گفت: «خدا رو شکر برای رسیدن بهش نباید زیاد انتظار کشید و هرجا باشی ساقی موادی رو که بخوای خیلی زود میآره. سه سوته میتونی به مواد برسی و درد خماری اصلاً اذیتت نمیکنه.» شاید زمان سریع رسیدن به مواد یکی از دلایلی است که مصرفکنندگان میل به ترک ندارند، چراکه هر زمان در هر نقطه شهر که باشند با یک تلفن میتوانند به مواد برسند. حسن نوروزی، سخنگوی کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی، گفت: «طبق آخرین صحبتهایی که با مسوولان قوه قضائیه داشتهایم، متوجه شدیم زمان دسترسی به مواد مخدر کمتر از هفت دقیقه است و این نشان میدهد سیاستگذاری ستاد مبارزه با موادمخدر درست نبوده است.»
♦♦♦
این دختران از 18 ساله شدن میترسند
نوشت: زندگی مستقل برای دختری ١٨ساله و محروم از خانواده معنایی جز رهاشدن در میان هزاران آسیب در جامعه ندارد. میترسند و ماههاست خواب راحت ندارند. داستان دختران به ١٨سالگی رسیده بهزیستی سالها درحال تکرار است... هرچند اقدامات حمایتی به دوران بعد از ترخیص نیز تسری مییابد و بهزیستی علاوه بر پرداخت هزینههای تحصیل و جهیزیه دختران، ماهانه کمکهزینهای به مدت پنج سال به حسابشان واریز میکند، اما در اغلب موارد، فرزندان بهزیستی زمانیکه به ١٨سالگی برسند، از مراکز نگهداری ترخیص خواهند شد و گذشته از مخارج مادی، نیازمند کسب مهارتهای زندگی و حمایتهای روانی هستند.
♦♦♦
خرید آسان و ارزان اسید
نوشت: اسید، ابزار کار بسیاری از صنوف در تمام کشورهاست اما در ایران، بیش از هر چیز آن را بهعنوان ابزار انتقامهای کور میشناسند. بسیاری از مردم نه نام انواع اسیدها را میدانند و نه از کارایی آن خبر دارند؛ همه میدانند این ماده شیمیایی سوزاننده و ویرانگر است. کافی است سری به دو سه تا از ابزارفروشیهای تهران بزنید و اسید بخواهید. کسی کاری ندارد که مصرف شما چیست. یکی از ابزارفروشان خیابان حسنآباد تهران از «اسید سولفوریک» به عنوان یکی از قویترین اسیدهایی که این روزها بهآسانی در دسترس است، نام میبرد و میگوید این اسید زیر 10 هزار تومان در هر لیتر به فروش میرسد و کاملاً قابلیت سوزانندگی دارد.
♦♦♦
همشهریان بیشناسنامه
نوشت: عشق یا اجبار، بالاخره یک جور اتفاق میافتد؛ زن ایرانی به عقد مرد غیرایرانی درمیآید. افغان یا عراقی. صاحب فرزند میشوند؛ فرزندی که باید تابعیت کشور پدرش را داشته باشد. پدر یا نمیخواهد یا نمیتواند برای فرزندش اسناد هویتی بگیرد. دست آخر هم یا میمیرد یا غیبش میزند. مادر ایرانی میماند و فرزندی که تابعیت ایرانی ندارد و گاهی هیچ تابعیتی ندارد. حضور «بدون تابعیتها» در کشور که میشود با احتیاط نام «بیسرزمین» را هم برایشان استفاده کرد، سالهاست به یک مشکل جدی تبدیل شده، هم برای خودشان و هم برای کشور. پروانه سلحشوری، نماینده مجلس، میگوید: تعداد این افراد از 100هزار نفر تا یک میلیون نفر تخمین زده میشود.