تاریخ انتشار:
هدف مناسب، شلیک غلط
آلمان و یورو
کشورهای جنوب اروپا سیاستهای آلمان را مورد حمله قرار دادهاند اما اکثر دلایل آنها نادرست است. آلمانها از هر طرف محاصره شدهاند.
از نظر آلمانیها این حملات ناعادلانه هستند. در سه سال گذشته آنها هزینه سنگین بستههای نجات را متحمل شدند هرچند که به آنها قول داده شده بود هیچگاه مسوول حماقت کشورهای دیگر نخواهند بود. فرآیند نجات قبرس نشان داد آلمانیها از عدم مشارکت بخش خصوصی در این فرآیندها خسته شدهاند. حملات علیه اروپا عواقب سیاسی هم داشته و در آلمان حزب جدید ضدیورو شکل گرفته است. با وجود این منتقدان استدلالهای منطقی ندارند. آلمانیها را نمیتوان برای اصلاحات ناخوشایند مسوول دانست. این اصلاحات در جامعه دارای پول واحد که در آن اتخاذ سیاستهای پولی مستقل و کاهش ارزش پول غیرممکن است، ضروری هستند. خانم مرکل را نمیتوان در کاهش هزینهها مقصر دانست. هنگامی که دولتها آنقدر بدهکار شوند که دسترسی به بازارهای مالی را از دست بدهند این فرآیند غیرقابل اجتناب است. نمیتوان او را مسوول ایده دستدرازی به سپردههای بانکی در قبرس دانست چرا که این اقدام نتیجه تلاش دولت قبرس بود تا از تحمیل هزینه نجات کشور بر سپردهگذاران خارجی اجتناب کند. منتقدان فقط در مورد اصرار آلمان بر اجرای اقدامات ریاضتی درست میگویند. یونان، اسپانیا، ایتالیا و پرتغال قصد
داشتند تا سرعت فرآیند مقابله با کسری بودجه را کمتر کنند اما آلمان و دیگر طلبکاران به آنها زمان زیادی نمیدهند. آلمان خود میتواند از طریق افزایش دستمزدها و سیاست مالی تقاضای داخل کشور را افزایش دهد. استفاده از این ظرفیت برای اقتصاد آلمان که تحت تاثیر رکود منطقه یورو قرار گرفته است، مفید خواهد بود. اما افزایش تقاضا در آلمان لزوماً به معنای نجات بقیه اروپا از راه سخت پیش رو نیست. نکته عجیب آن است که منتقدان مسائلی را که آلمان در آنها مقصر است نمیبینند. بزرگترین تهدید درازمدت برای یورو آن است که آلمان تمایلی به تشکیل ساختاری امنتر برای این واحد پولی ندارد. سابقه خانم مرکل نشان میدهد او در بحران یورو به کندی و با احتیاط پیش میرود اما هماکنون حرکت او در جهت معکوس صورت میگیرد. بهترین نمونه را میتوان در تشکیل اتحادیه بانکی دید. اقدامی که مرکل و رهبران دیگر اروپا سال گذشته بر آن به توافق رسیدند. مطابق این دیدگاه یک مقام نظارتی و یک مکانیسم تصمیمگیری اروپایی بهتر قادر خواهد بود با ناکامی بانکها مقابله کند. علاوه بر این اتحادیه بانکی میتواند مانع از انتقال عدم توانایی پرداخت بدهیها از بانکها به دولت و
یا برعکس شود. اما هنوز از فروکش کردن بحران در پاییز گذشته و وعده بانک مرکزی اروپا برای حفظ یورو به هر قیمتی زمان زیادی نگذشته بود که آلمان از ایده اتحادیه بانکی عقبنشینی و استدلال کرد این مکانیسم فقط باید به فرآیندهای نجات در آینده بپردازد و به مشکلات گذشته بیتوجه باشد. به دلایل فنی توافق بر سر تشکیل یک نهاد نظارتی هم به تاخیر افتاده است. واقعیت تلخ آن است که منطقه یورو هماکنون در نیمه راه قرار گرفته است. رهبران اروپا در اصل پذیرفتهاند که به منظور نجات واحد پولی مشترک آنها باید تلفیق اقتصادی و سیاسی بیشتری داشته باشند و با تشکیل اتحادیه بانکی و تنظیم بستههای مالی خود اقدامات را آغاز کنند. اما هنگامی که زمان تبدیل اصول به اقدامات عملی فرا میرسد موانع ظاهر میشوند. این موانع صرفاً سر راه تشکیل اتحادیه بانکی نیستند. رهبران اروپا حاضر نیستند اختیارات بیشتری به بروکسل بدهند و یا مکانیسمهای جدیدی خلق کنند که همه کشورها را مسوول بداند. در عوض، آنها امیدوارند بانک مرکزی اروپا بتواند آنقدر واحد مشترک پولی را زنده نگه دارد که بهبود وضعیت اقتصاد جهان آن را به طور کامل از نابودی نجات دهد.
دیدگاه تان را بنویسید