تاریخ انتشار:
زمان حذف جانبداری
سیاست اجتماعی
بالای در ورودی دادگاه عالی آمریکا این کلمات حک شدهاند: عدالت برابر تحت قانون. اما اکنون دادگاه نگران آن است که جانبداری باعثشکستن این وعده شود.
بالای در ورودی دادگاه عالی آمریکا این کلمات حک شدهاند: عدالت برابر تحت قانون. اما اکنون دادگاه نگران آن است که جانبداری باعث شکستن این وعده شود. محاکم قضایی در روزهای اخیر رای یک دادگاه میشیگان را تایید کردند و بهزودی درباره سیاستهای نژادپرستانه دانشگاه تگزاس تصمیم میگیرند. در هر دو مورد سوال این است: آیا دولت باید نسبت به رنگ و نژاد بیتفاوت باشد؟
آمریکا یکی از چندین کشوری است که به گروههای قومی یا نژادی خاصی امتیازات ویژه میدهد. میزان این امتیازات متفاوت است. در برخی کشورها این سیاست فقط در نواحی تحت کنترل مستقیم دولت مانند قراردادهای کاری دولتی و یا دانشگاههای دولتی کاربرد دارد. در برخی کشورهای دیگر بنگاههای خصوصی هم مجبورند به نژاد کارمندان، مقاطعهکاران و حتی مالکان توجه کنند. اما اثرات این سیاستها در سراسر جهان مشابه هستند.
بار تاریخ
بسیاری از این سیاستها با نیت خوب اتخاذ شدند. آنها به منظور جبران بیعدالتیهای گذشته و بهبود میراث گذشتگان بهوجود آمدند. بهعنوان مثال هیچکس نمیتواند انکار کند سیاهپوستان آمریکا یا گروه دلیت در هند (اعضای قومی که نجس خوانده میشوند) سالها رنج و بدبختی را تجربه کردند و هنوز هم در معرض تبعیض قرار دارند. به نظر میرسد جانبداری از این گروهها روشی سریع و موثر برای عادلانهتر ساختن جامعه باشد. بسیاری از این گروهها پیشرفت زیادی داشتهاند. اما نمیتوان تایید کرد اینگونه اقدامات مثبت تا چه اندازه مفید هستند بهویژه آنکه مزایای حاصل از رشد و پیشرفت - مانند تقویت اطمینان و خلق الگوهای مناسب در میان گروه محروم - غیرملموس هستند. علاوه بر این نمیتوان گفت این گروه هدف بدون دریافت امتیازات تا چه اندازه پیشرفت میکردند. به عنوان مثال مالاییهای مقیم سنگاپور سه برابر از دیگران ثروتمندتر هستند در حالی که از امتیازات همکیشان خود در مالزی برخوردار نیستند. در برخی موارد هم اینگونه اقدامات مثبت نتایج منفی داشته است.
با توجه به میراث شوم تفکیک نژادها، اعطای سهمیه دانشگاهی به سیاهپوستانی که نمرات کمتری از همتایان سفیدپوست خود دارند امری منطقی به نظر میرسد. اما تحقیقی که اخیراً در دانشگاههای آمریکایی انجام شد، نشان میدهد سیاهپوستانی که 450 نمره کمتر از آسیاییها در امتحان ورودی دانشگاه کسب میکنند به همان اندازه آنها شانس ورود به دانشگاه دارند. این وضعیت برای آسیاییها عادلانه نیست و از طرف دیگر انگیزه دانشآموزان سیاهپوست برای درس خواندن در مقطع دبیرستان را کاهش میدهد. ریچارد سندر و استیوارت تایلور در کتاب خود با عنوان «عدم تناسب» شواهدی ارائه میدهند که نشان میدهد اقدامات جانبدارانه شمار سیاهپوستانی که رشته حقوق را به پایان میرسانند کاهش داده است. تعیین سهمیه دانشگاهی باعث میشود دانشجویانی وارد رشته حقوق شوند که صلاحیت لازم برای آن را کسب نکردهاند و بنابراین پس از مدتی مجبور میشوند دانشگاه را ترک کنند. اگر آنها وارد رشتههایی میشدند که آسانتر بود احتمال فارغالتحصیل شدن بیشتری داشتند.
اگرچه به نظر میرسد گروهی که تحت حمایت اقدامات جانبدارانه قرار میگیرند از دیگران فقیرتر هستند افرادی که این حمایت را دریافت میکنند شرایط بهتری دارند. یکی از برنامههای دولت فدرال آن است که قراردادها به آن بخشهای تجاری تعلق گیرد که صاحبان آن از نظر اجتماعی و اقتصادی افرادی محروم هستند. با وجود این، این افراد 87 بار از میانگین خانوارهای آمریکایی ثروتمندتر هستند. یکی از کسانی که از برنامه توانمندسازی اقتصادی سیاهپوستان در آفریقای جنوبی بهرهمند شده است ثروتی معادل 675 میلیون دلار دارد. او همچنین قائممقام رئیس حزب حاکم است. اگر قرار باشد قراردادهای دولتی به گروههای خاصی واگذار شود که نرخ بیشتری را پیشنهاد دادهاند فقط آنهایی منتفع میشوند که شرکتهای ساخت و ساز دارند. افرادی در این گروه که وابسته به خدمات اجتماعی هستند هیچ بهرهای نمیبرند. مشابه این وضعیت در استخدام کارمندان دولت دیده میشود. هرگاه مشاغل براساس عواملی غیر از کارآمدی تقسیم شوند حاصل آن دولتی بیکفایت است.
این وضع را میتوان در ادارات دولتی هند یا نیجریه مشاهده کرد. علاوه بر این قوانینی که در تجارت از یک فرقه خاص حمایت میکنند به آسانی مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. به عنوان مثال در مالزی میتوان به بنگاههای علیبابا اشاره کرد که در آن علی (یک فرد مالایی) در قبال اخذ پول نام خود را به بابا (یک تاجر چینی) قرض میدهد تا او بتواند در مناقصه قرارداد دولتی برنده شود.
با وجود اینکه این سیاستها به منظور حمایت از گروههای اندکی پدید آمدند دامنه پوشش آنها مرتباً وسیعتر میشود. برنامه دولت فدرال آمریکا در ابتدا برای حمایت از سیاهپوستان و بومیان آمریکا تدوین شد اما هماکنون اقوامی از 33 کشور را تحت پوشش قرار داده است. در هند 60 درصد جمعیت به عنوان اعضای طبقه خاص، قبیله و یا طبقه محروم تحت پوشش این حمایتها قرار میگیرند. این سیاستها با تشویق تفرقه و ترسیم خطوط تبعیضآمیز باعث میشوند دموکراسی خدشهدار شود. عصبانیت ناشی از این سیاستها اعتراضات خونینی را در هند، رواندا و سریلانکا برانگیخت. رهایی از شر این نوع قوانین هم تقریباً غیرممکن است. در سال 1948 قانون اساسی هند تصریح کرد که این قبیل مزایا ظرف 10 سال برچیده شوند اما هماکنون آنها بیش از هر زمان دیگری تقویت شدهاند. سیاستهای موجود در آمریکا هم دههها در مقابل فشارها مقاومت کردند و هنوز هم آسیبی ندیدهاند.
ماهیت جانبداریها
دانشگاه تگزاس از اعمال تبعیض به نفع سیاهپوستان جانبداری میکند نه به این دلیل که جامعه بدهکار آنهاست بلکه مطابق این استدلال که دانشگاه متشکل از اقوام مختلف میتواند تحصیلات بهتری برای دانشجویانش فراهم کند. این استدلال منطقی است اما برای همه نهادها کارایی ندارد. به عنوان مثال برخی شرکتها از تنوع مشتریان سود میبرند و یا پلیس میتواند در برقراری نظم موفقتر باشد اگر نیروهایش فرهنگی مشابه با فرهنگ مردم منطقه خود داشته باشند اما در مورد دانشگاه تگزاس باید گفت اگرچه تنوع نظرات مفید هستند استفاده از رنگ پوست به این منظور بیانگر آن است که تمام سیاهپوستان و یا تمام چینیها نگرش یکسانی نسبت به جهان دارند. این دیدگاه اهمیت تصورات انسانی را زیر سوال میبرد. آن دسته از دانشگاههایی که تلاش میکنند فارغ از رنگ و نژاد استعدادهای رو به رشد را حتی در میان طبقات محروم شناسایی و جذب کنند باید مورد تشویق و حمایت قرار گیرند. اما انتخاب براساس نژاد عادلانه و کارآمد نیست. اقدامات جانبدارانه باعث شد بیعدالتی نوین جای بیعدالتی قبلی را بگیرد. این اقدامات بهجای اتحاد جامعه آن را از هم میگسلد. دولتها باید بدون توجه به نژاد با
محرومیتها مقابله کنند. اگر مدرسهای خراب است آن را درست کنند. موانع سر راه فرصتها را بردارند. و اگر دختران باراک اوباما بخواهند در دانشگاه درس بخوانند باید براساس توانایی درسی مورد قضاوت قرار بگیرند نه بر مبنای رنگ پوست.
دیدگاه تان را بنویسید