تاریخ انتشار:
ترجمه خلاصهای از مقاله آلوین راثدر مورد طراحی بازار
از طراحی بازار چه آموختهایم؟
مقدمه مترجم: آنچه در پیش رو دارید، مقالهای از راثاست که طی آن وی به برخی از طراحیهای بازار اشاره داشته است و ضمن برشمردن منافع آن، مشکلات پیش رو را نیز تشریح کرده است.
مقدمه مترجم: آنچه در پیش رو دارید، مقالهای از راث است که طی آن وی به برخی از طراحیهای بازار اشاره داشته است و ضمن برشمردن منافع آن، مشکلات پیش رو را نیز تشریح کرده است. وقتی بازاری به خوبی طراحی، پذیرفته و اجرا شود، آن گاه خود میتواند به زندگی مداوم خویش ادامه دهد. برای آنانی که به طور مستقیم درگیر با مسائل بازار هستند، نظارت بر کار بازار و اطمینان از اینکه بازار به خوبی کار میکند، مفید خواهد بود. برای اقتصاددانانی که درگیر با طراحی بازار هستند، بسیار مهم است که ببینند وقتی در بازار، مشکلات غیرقابل پیشبینی به وجود آمد، این مشکلات چگونه برطرف میشود. در نهایت، طراحی و اجرای بازارهای جدید پرسشهای نظری تازهای را به وجود میآورد که میتواند منشاء تئوریهای اقتصادی تازه شود. در این نوشته بر آنم تا نشان دهم ما از طراحی بازار چه آموختهایم؟
بازار پزشکان
یکی از رازهای ماندگار آن است که چگونه الگوریتمی که برای جور کردن پستهای کاری در بیمارستانها با دکترهای جوان طراحی شد توانست کار کند و حتی به زوجهای پزشک نیز کمک کرد. در حقیقت داستان از دهه 1970 شروع شد که میزان زنان فارغالتحصیل پزشکی در آمریکا از 10 درصد گذشت (اکنون این رقم در حدود 50 درصد است). زمانی که فارغالتحصیلان زن افزایش یافت، ازدواج پزشکها با هم نیز رواج یافت و به همین خاطر، تعداد زوجهایی که میخواستند در یک منطقه کار پیدا کنند نیز افزایش یافت.
الگوریتمی که برای این کار اختصاص داده شد، باعث جور کردن پایدار پزشکان با مشاغل موجود شد. این الگوریتم در این چند دهه تقریباً هیچگاه در جور کردن پایدار ناموفق نبوده است.
پیوند کلیه
آنچنان که مجله پزشکی نیوانگلند گزارش میدهد، نهتنها زنجیره میان اهداکنندگان و گیرندگان کلیه بیشتر شده است بلکه مراکز انجام این پیوندها نیز در آمریکا بیشتر شده است. شبیهسازیها نشان میدهد وجود این زنجیرهها چقدر میتواند برای انجام همزمان پیوند کلیه مهم باشد. لایحه پیوند کلیه که در سال 2007 به تصویب رسید، میتواند در نهایت موجب ایجاد یک شبکه مبادله ملی کلیه شود، اما سرعت این فرآیند بسیار پایین است و هنوز انگیزههای مناسب به مراکز پیوند داده نشده است تا آنان حاضر باشند در این شبکه ملی به طور کامل مشارکت کنند. در حقیقت باید کاری کرد که هزینه پیوستن مراکز پیوند به شبکه ملی کم و هزینه عدم پیوستن بالا باشد، این هم زمانی رخ میدهد که به جای آنکه مراکز مجبور باشند تا تمام موارد اهدایی را به شبکه ملی عنوان کنند، بتوانند ابتدا بررسی کنند که آن کلیه اهدایی را در مرکز خودشان میخواهند یا خیر و اگر کسی نمیخواست آن را به شبکه اعلام کنند.
در حالی که پیوند کلیه به سرعت در حال رشد است (از 27 پیوند در سال 2005، به 121 پیوند در سال 2007 و 304 عدد در سال 2009) اما این تعداد هنوز بخش کوچکی از کسانی است که نیاز به کلیه دارند و لیست انتظار پیوند کلیه همچنان رشد میکند. این امر موجب بحثهای دنبالهداری در مورد چگونگی تشویق به اهدای کلیه شده است و برخی را بر این داشته که آیا نمیتوان تحت قوانین مناسب و شرایطی خاص، خرید و فروش کلیه را آزاد کرد و یا به طریقی به صورت مادی از اهداکننده تشکر کرد. با این وجود کل این موضوع مساله بسیار حساسی است.
برای مثال در مجلهای دو مقاله به چاپ رسید که نشان میداد هم مردم و هم بیماران معتقدند باید برای اهدای اعضای بدن پرداخت پولی صورت گیرد. اما در همان مجله، سردبیر مطلبی را به چاپ رسانده بود مبنی بر اینکه در این مورد باید نظر پزشکان را پرسید و آنان هم مخالف پرداخت پولی هستند. البته این سخن نیز کاملاً صحیح نیست چون نظرسنجیهایی از پزشکان نیز نشان میدهد آنان موافق این کار هستند و ضمن آنکه همان مجله نیز نامههایی از سوی پزشکان دریافت کرد مبنی بر اینکه تمامی پزشکان مخالف پرداخت پولی برای اعضای بدن نیستند. اما این مثال نشان میدهد این موضوع چقدر جنجالی است و طیفهای فکری، پیشنهادهای متفاوتی درباره این موضوع دادهاند. از پیشنهاد برای خلق یک بازار کاملاً آزاد برای کلیه تا آنچه مثلاً در ایران وجود دارد و طیف دیگری که اصولاً این کار را ضداخلاق میدانند.
انتخاب مدرسه
سیستم تعیین مدرسه در شهرهای مختلف، با مشکلات متفاوتی مواجه است. در نیویورک تعیین دبیرستان بسیار شبیه بازار کار پزشکان بود. یعنی در هر دو مورد تعداد زیادی از افراد باید در یک زمان به تعداد زیادی پست تخصیص داده شوند. در هر دو مورد نیز، «پستها» در واقع بازیگران استراتژیکی هستند یعنی هم مدیران مدارس و هم بیمارستانها. بنابراین منطقی به نظر میرسید که برای حذف بازی استراتژیک میبایست جور کردن دوطرفه صورت بپذیرد یعنی هم دانشآموزان ترجیح خود را بگویند و هم مدارس.
البته تفاوت مهمی بین این دو نیز وجود دارد و آن این است که در مورد بیمارستانها معمولاً خصوصیاتی که باعث میشود ترجیحات بین پزشکها متفاوت باشد، بسیار است اما در مورد مدارس ممکن است یک مدرسه در انتخاب بین داوطلبان زیادی بیتفاوت باشد و در این حالت باید به طریقی این برابری بین داوطلبان را شکست. یک الگوریتمی که میتواند موجب یک جور شدن پایدار بین دانشآموزان و مدارس شود، به صورت زیر خواهد بود:
مرحله اول: دانشآموزان و مدارس به طور خصوصی ترجیحات خود را مشخص میکنند.
مرحله دوم: ترجیحات برابر باید شکسته شود (مثلاً با لاتاری).
مرحله سوم: هر دانشآموز به اولین گزینه انتخابیاش تخصیص داده میشود به گونهای که این مدرسه وی را نیز انتخاب کرده باشد. در غیر این صورت دانشآموز انتخاب نمیشود.
مرحله چهارم: دانشآموزانی که به انتخاب اول خود نرسیدهاند در انتخاب دومشان مورد ارزیابی قرار میگیرند.
و این فرآیند تکرار میشود تا دانشآموزی باقی نماند.
نتیجهگیری
طراحیهای انجامشده برای بازارهای جدید در بازارهای نیروی کار، مدارس و مبادله کلیه به طور کارا و بهینهای کار کردهاند. اما با اینکه آنها خوب کار کردهاند برخی از مشکلات اجرایی به قوت خویش باقی مانده است که به پرسشهای نظری تازهای در مورد اینکه بازارها چگونه کار میکنند و چگونه میشود آن مشکلات را اصلاح کرد، دامن میزند. اما همچنانی که رابرت ویلسون میگوید: «... برای نظریهپردازان، مشکلاتی که در صحنه عمل رخ میدهد، موضوعات گرانبهای تازه هستند.»
منبع:
"What Have We Learned From Market Design?", Alvin E. Roth, National Bureau Of Economic Research, October 2007.
دیدگاه تان را بنویسید